[شهروند] در بین رجال و چهرههای سرشناس تاریخ معاصر ایران، کمتر کسی را داریم که در عین داشتن سابقه مشخص و عیان سیاسی در دوره قاجار، موفق شده باشد نظر مثبت پهلویها خصوصاً رضا شاه را به خود جلب کند. از این منظر چند نفر به معنای واقعی کلمه استثنا هستند و یکی از آن استثناها کسی نیست جز محمدعلی فروغی، معروف به ذکاءالملک، که 82 سال پیش در چنین روزی، برابر 5 آذر ١٣٢١ خورشیدی، در 65 سالگی درگذشت. هرگاه از ذکاءالملک فروغی صحبت به میان میآید، عناوینی چون سیاستمدار کهنهکار، روشنفکر لیبرال و ادیب شهیر نیز به نام او سنجاق میشوند. سیاستمداری فروغی امری ثابت شده است خصوصاً با سابقه وزارت در دوره قاجار و سه بار نخستوزیری در دوره پهلوی. در روشنفکریاش هم شکی وجود ندارد و فقط کافی است فهرست کتابهایی که به فارسی ترجمه کرده را مرور کنیم. برای تأیید ادیبیاش نیز همین بس که بدانیم تصحیح او بر کلیات سعدی هنوز رقیب ندارد. اما محمدعلی فروغی در حقیقت چیزی بیش از همه اینها بود.
مورد وثوق رضا شاه و وزیر مختار انگلستان
فروغی یکی از چهرههایی بود که در روند اعلام انقراض سلسله قاجار و تفویض سلطنت به پهلوی نقشی موثر داشت و پس از سقوط رضا شاه نیز سلطنت پسر او محمدرضا را با آمد و رفتهای بسیار به سفارت انگلستان، صددرصد تضمین کرد. در خاطرات حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات محمدرضا پهلوی درباره فروغی چنین آمده است: «...در پی وقایع شهریور 1320، رضاخان دست به دامان چهرهای شد که از قدرت و نفوذ او در انگلیس مطلع بود. محمدعلی فروغی که در سالهای به قدرت رسیدن رضاخان واسطه او با انگلیسیها بود و در صعود سلطنت پهلوی نقش مهمی داشت... فروغی فردی بود که حتی وزیر مختار انگلیس به خانهاش میرفت و به او احترام میگذاشت. رضاخان در آخرین لحظات که از هر جا قطع امید کرده بود برای حفظ سلطنت خود و حداقل برای ابقاء سلطنت پهلوی از طریق محمدرضا، به فروغی متوسل شد...».
فراماسون پنهانکار و علاقهمند به دیکتاتوری
فروغی را همچنین باید از سرشناسترین فراماسونهای تاریخ ایران قلمداد کنیم. فردوست در ادامه مطالب مربوط به فروغی، بر سابقه فراماسونری او انگشت میگذارد و چنین مینویسد: «...فروغی از فراماسونهای مهم ایران و رئیس لژ فراماسونری بود. او فرد دانشمندی بود و در محافل بالای ایران احترام زیادی داشت و برخلاف بعضیها نه تنها به فراماسون بودن تظاهر نمیکرد، بلکه جداً پنهانکاری میکرد که به این نام شهرت نیابد. ولی فراماسونها از موقعیت او باخبر بودند و از او حرف شنوی و اطاعت جدی داشتند...» فروغی با وجود شناخته شدن به عنوان سیاستمداری روشنفکر و لیبرال، همواره بهترین روش حکومت بر ایران را دیکتاتوری مطلق میدانست. او بیشک مهمترین عامل تداوم سلطنت پهلویها پس از اشغال ایران توسط متفقین باید قلمداد شود زیرا همه تلاشها برای تشکیل نظام جمهوری پس از رضا شاه را نادیده گرفت و برای بر تخت نشاندن محمدرضا هر کار که از دستش برمیآمد، انجام داد.