شماره ۳۲۲۳ | ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
صفحه را ببند
مروری به کتاب‌ زندگی‌نامه خبرنگار فلسطينی-آمريكايی كه هنگام تهيه خبر به ضرب گلوله اسرائيلی‌ها كشته شد
هیچ‌کس تحت اشغال در امان نیست

 شیرین ابوعاقله، سال ۱۹۷۱ در خانواده‌اي عرب‌-مسیحی و فسلطینی و در اورشليم به دنیا آمد. او از طریق خانواده مادری خود که ساکن نیوجرسی بودند موفق به دریافت تابعیت آمریکا شده بود. ابوعاقله دوران دبیرستان خود را در حنینا گذراند و برای تحصیلات تکمیلی خود وارد رشته معماری در دانشگاه علم و صنعت اردن شد اما تصمیم گرفت از رشته خود انصراف داده و به دانشگاه یرموک در اردن منتقل شود و در رشته روزنامه‌نگاری تحصیل کند. ابوعاقله پس از اتمام تحصیل خود به فلسطین بازگشت و مشغول خبرنگاری شد. او ۲۵ سال در شبکه عربی زبان «الجزیره» فعالیت داشت و یکی از خبرنگاران فعال در خاورمیانه بود که اخبار مرتبط با فلسطین را پوشش می‌داد. گزارش‌های میدانی او صدای فلسطینیان را به سراسر جهان عرب منتقل می‌کرد و موجب پیوند دوباره فلسطینیان جداشده از هم شد. در ۱۱ می ۲۰۲۲ درحالی که مشغول پوشش اخبار حمله نیروهای ارتش اسرائیل به شهر جنین در کرانه باختری بود، مورد هدف صهیونیست‌ها قرار گرفت و به دلیل اصابت گلوله به سر، شهید شد. او در حالی به شهادت رسید که جلیقه خبری رسانه‌ای به تن داشت. کتاب «من شیرین ابوعاقله هستم» زندگی، حرفه و شهادت شیرین ابوعاقله، خبرنگار شهید فلسطینی را به تحقیق و ترجمه شهریار شفیعی، به مخاطبانش ارائه داده است. این کتاب توسط انتشارات «امیرکبیر» چاپ شده. بخش‌هایی که در ادامه می‌خوانید روایت رانیا زبانه (یکی از تهیه‌کنندگان شبکه الجزیره) و لینا ابوعاقله (برادرزاده شیرین ابوعاقله) درباره اوست. درباره لینا ابوعاقله اما باید گفت او از پدری فلسطینی و مادری ارمنی به دنیا آمده و در بیت‌المقدس بزرگ شده است. مدرک لیسانس مطالعات سیاسی از دانشگاه آمریکایی بیروت و کارشناسی ارشد مطالعات بین‌الملل و حقوق بشر از دانشگاه سانفرانسیسکو دارد. لینا بعد از شهادت شیرین برای اجرای عدالت و پاسخگو کردن رژیم صهیونیستی، در مجامع بین‌المللی تلاش‌های بسیاری کرد و در سال ۲۰۲۲ به خاطر ایجاد کمپین‌های بین‌المللی و تلاش‌هایش، در فهرست ۱۰۰ زن تأثیرگذار بی‌بی‌سی و جزو ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان در فهرست مجله تایم
قرار گرفت.
 
گلوله‌ای که به شیرین اصابت کرد
روایت رانیا زبانه
 در دفتر کارمان صبح‌های جمعه دور هم جمع می‌شدیم و صبحانه می‌خوردیم. این یک رسم بود. خنده‌های شیرین و شوخ طبعی‌اش مثال‌زدنی بود. اتفاقات خوب کوچک، روز او را می‌ساخت. او کاشف نور بود در تاریک‌ترین لحظات. کافی بود یک بار در خیابان با شیرین قدم بزنید تا بدانید مردم چقدر او را دوست داشتند. ما در اردوگاه پناهندگان جنین دور میدان اردوگاه می‌نشستیم. کودکان را دور خود جمع می‌کرد و در مورد همه چیز با آنها حرف می‌زد: مدرسه، بازی‌ها، امید؛ حتی رنگ مو. آدم‌ها از هر نسلی و با هر سنی، شیفته‌اش می‌شدند. بیشتر از نزدیکی چشم‌های مردم به صفحه تلویزیون، به دل‌شان نزدیک بود. شیرین هیچ فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید را از دست نمی‌داد و هیچ ابایی از درخواست نظر و راهنمایی از دیگران نداشت. مطمئن بود که بدون در نظر گرفتن سن و تجربه می‌تواند بیاموزد. من هرگز او را خوشحال‌تر از زمانی که در اکتبر ۲۰۲۱ از دانشگاه بیرزیت در رشته رسانه‌های دیجیتال فارغ التحصیل شد  ندیده بودم.
 داستان فلسطین را همیشه باید گفت
معتقد بود همیشه باید داستان فلسطین را زنده نگه داشت. داستان فلسطین و وحشی‌گری‌های اسرائیل مسائلی بودند که باید در همه جا گفته شوند. شیرین بسیاری از مبارزات فلسطینی‌ها علیه اشغالگران اسرائیل را مستند و گزارش کرده بود. کارهای او علت کشته شدنش را برای ما معنی می‌کند.  گلوله‌ای که به شیرین اصابت کرد حقیقتی را برای ما که اغلب آن را کم‌اهمیت می‌شماریم روشن می‌کند؛ هیچ‌کس تحت اشغال، در امان نیست. من فکر می‌کنم دلیل کشته شدن شیرین توسط اسرائیل، پنهان کردن حقیقت یا ترساندن کسانی که دنبال حقیقت هستند نیست. او نه به خاطر خودش   نه به خاطر جایگاه و رسالت شغلی‌اش کشته شد؛ او کشته شد چون خوی دشمن او با کشتن عجین است. از دست دادن شیرین دردی نیست که بتوان آن را فراموش کرد یا امید به تسکین آن داشت، بلکه از آن نوع دردهاست که باید یاد بگیریم با آن زندگی کنیم و من از ۱۱ مِی (روز شهادتش) ‌به بعد هیچ چیز جدیدی یاد نگرفته‌ام.

کودک‌کشی کار این رژیم است
روایت لینا ابوعاقله
عمه‌ام در حال گزارش یکی از حملات غیرقانونی اسرائیل در جنین به شهادت رسید. ترور شدنش نه شامل عدالت شده نه پاسخگویی؛ فقط ماه‌ها غم و اندوه و ناباوری برای ما، خانواده و دوستانش به همراه داشته است. در طول حمله اسرائیل به غزه در ماه می‌۲۰۲۲، شیرین شبانه‌روز از شهری به شهر دیگر می‌رفت به صورت زنده و میدانی اخبار انتفاضه «وحدت فلسطینی‌ها» را پوشش می‌داد. من در فرانسیسکو گیر افتاده بودم اما چسبیده به صفحه تلویزیون نگران مردم و سلامتی و امنیت شیرین بودم. در پنجم آگوست ۲۰۲۰، اسرائیل حملۀ دیگری را به غزه صورت داده بود و ۴۹ فلسطینی را به شهادت رسانده بود که ۱۷ نفر از آنان کودک بودند. به محض شنیدن این خبر و از روی عادت تلفنم را برداشتم تا به شیرین پیام بدهم که کجاست و آیا سالم است؟ اما... موفق نشدم....

او صدای فلسطین بود
شبکه الجزیره مثل همیشه نبود. غیبت شیرین را بیش از همیشه حس کرده بودم. غیبتی که علاوه بر خانواده توسط همکاران، دوستان و دیگرانی که گزارش‌های شجاعانه و منحصر به فردش را در ۲۵ سال گذشته دیده بودند، حس می‌شد. حقیقتاً او صدای فلسطین بود و پیام‌آور حقیقت و عدالت، زندگی خود را وقف افشای جنایات اسرائیل کرد. صدایش همچنان طنین‌انداز است و یاد و خاطره‌اش همچنان پابرجاست. شدت تأثیر شیرین ابوعاقله قوی‌تر از گلوله‌ای بود که جانش را گرفت. میراثی که برجای گذاشت تا همیشه در حافظه جمعی فلسطینی‌ها و اعرابی که او را دنبال می‌کردند، ماندگار خواهد شد. اما حالا مدتی است گوشی صدایش را نشنیده است. شیرینی که در طول زندگی حرفه‌ای‌اش و در تمام رویدادهای خبری فلسطینی‌ها، چهره بارز جنگ و صلح بود.

می‌خواهم مثل شیرین باشم...
گزارش‌های شجاعانه‌اش از انتفاضه دوم، تهاجمات نظامی به کرانه باختری به ویژه به اردوگاه پناهندگان جنین، انتخابات ملی و بین‌المللی جنگ‌های غزه و مبارزات و دستاوردهای روزانه فلسطینی‌ها فراموش‌ناشدنی است. او واقعیت‌های زندگی فلسطینی‌ها را به جهانیان انتقال داد تا با اطلاعات نادرست رسانه‌های اسرائیلی و غربی مقابله کند. من در زندگی‌ام به اندازه کافی خوش‌شانسم که شاهد کارهای شیرین بودم. وقار و شجاعتش همیشه برای من الهام‌بخش بوده و هر وقت از من می‌پرسیدند: «وقتی بزرگ شدی، دوست داری چه ‌کاره شوی؟ می‌گفتم می‌خواهم مثل شیرین باشم.»

چالش‌های روزنامه‌نگاری میدانی
وقتی که سنم کم بود ماهیت کارش را کامل درک نمی‌کردم و از چالش‌ها و مشکلاتی که یک روزنامه‌نگار در فلسطین اشغالی با آن‌ها روبه‌رو بود، خیلی آگاه نبودم. آن موقع او برای من فقط عمه‌ای بود که اتفاقاً روزنامه‌نگار شناخته‌شده‌ای هم بود. کنجکاوی من در مورد دنیای روزنامه‌نگاری به‌مرور زمان بیشتر و بیشتر شد و از شیرین در مورد کارش و آنچه برای روزنامه‌نگاری لازم بود سؤال می‌پرسیدم. همیشه دیدگاه‌ها، تجربیات و چالش‌هایی را که یک روزنامه‌نگار میدانی با آن‌ها روبه‌رو بود برای من تعریف می‌کرد. وقتی بعد از یک روز کاری طولانی به خانه می‌آمد، ریزه‌کاری‌ها و پیچیدگی‌های اتفاقاتی را که در مورد آنها گزارش کرده بود با من در میان می‌گذاشت. من از او، اهمیت سخت‌کوشی و فداکاری را آموختم. برای هر گزارشی که کار می‌کرد زمان زیادی را برای تحقیق، خواندن گزارش‌ها و کتاب‌ها، گفت‌وگو با کارشناسان، مقامات و افرادی که تحت تأثیر اشغال اسرائیل قرار گرفته بودند اختصاص می‌داد.


تعداد بازدید :  31