چرا جامعه ایرانی عجول است؟ آیا این فرهنگ و صبر نداشتن به سبک زندگی ما برمیگردد؟
یکی از علتهای فرهنگ عجله و نداشتن سعهصدر و در مواقعی حتی بیرحمی در جامعه ایرانی (که باید آن را متغیر وابسته به متغیرهای مستقل دانست)، ریشه در تاریخ کشور ما دارد(!) ما در بسیاری از رفتارهایمان این سعهصدر را نمیبینیم. سوال اصلی این است که چرا به اینجا رسیدهایم؟
علمای جامعهشناسی میگویند، هر چیزی را میخواهیم تحلیل کنید، باید به سابقه و تاریخ آن در جامعهشناسی توسعه برگردیم. در تحلیل این فرآیند هم باید به سابقه تاریخی که متاثر از مسائل سیاسی کشور بوده است، اشاره کرد. یک بحث این است که در جامعه ما از دیرباز رابطه یکطرفه میان قدرت و مردم وجود داشته است. این نابرابری و نبود ارتباط دوسویه، نوعی فرهنگ در جامعه ما بهوجود آورده که افراد از محیط یاد میگیرند که زودتر باید کارشان را انجام دهند. در جامعه ما رقابتی در تأمین نیازهای اولیه مردم در سیاست و اقتصاد، نبوده است. حوزه اجتماع هم متاثر از سیاست و اقتصاد شده و نتوانسته است در این فرآیند خود را بارور کند و به بلوغ برساند. در جامعه ما افراد نمیتوانند سعهصدر داشته باشند. همین میشود که هرکسی در هرجایی حریص است تا زودتر به آنچه میخواهد برسد و او فکر میکند اگر نجنبد، فرصتی را از دست میدهد که دیگر قابل بازگشت
نیست.
نبود شرایط برابر، باعث ایجاد نوعی احساس ناامنی در جامعه هم میشود. امنیت روحی - روانی اهمیت بسیار دارد. میگویند، اگر میخواهید امنیت را در جامعهای بررسی کنید، بگردید در جیب آدمها و ببینید چه تعداد از آنها، کلید در جیبشان است. بهطور میانگین در جیب هر ایرانی 5 کلید است که نشاندهنده نبود امنیت و خاطرجمعی است. یا رفتار مردم ما در رانندگی را ببینید، مثلا در اتوبان خودروها درحالتردد هستند، رانندهای از سمت راست سبقت میگیرد، فقط بهخاطر اینکه زودتر به مقصد برسد. این فرهنگ مخصوص کشورهای درحالتوسعه است، همه کشورهای درحالتوسعه از آسیایشرقی گرفته تا خاورمیانه این فرآیند را تجربه میکنند. البته نه اینکه بگوییم کشورهای توسعهیافته مدینهفاضله هستند؛ آنها مرحله آزمون و خطا را طی کردهاند و به بلوغ فکری رسیدهاند و شرایط باثبات تر روحی و روانی توأم با آرامش را برای خود فراهم کردهاند. صرف محکومیت و پرسش از چرایی این مساله، کاری از پیش نمیبرد. ما باید راهحل ارایه دهیم.
چه راهکاری میتوان برای احیای این جامعه عجول ارایه داد؟
یکی از راهکارها همین است که شما این موضوع را مطرح میکنید و ذهن مخاطب را بر این موضوع متمرکز میسازید؛ این موضوع خیلی اهمیت دارد که رسانهها، آسیبهای جامعه را منعکس کنند. دانشگاه در این میان نقش دارد، دولت و مسئولان هم در جای خود در سیاستگذاریها نقش موثر دارند. درواقع همانطور که اشاره کردم، این متغیر چندوجهی است که به متغیرهای مستقل زیادی وابسته است.
فرهنگ عجله چه آسیبهای فردی و اجتماعی را به جامعه تحمیل میکند؟
اولین آسیب، عجله به خود فرد است. فردی که درحال یک مبارزه بیانتهاست و بیشترین آسیبهای روحی، روانی و جسمی را بر خود وارد میکند. درگیریهای خیابانی، پرخاشگری و ناهنجاریهای رفتاری زیادی را هم میتواند منجر شود. دود این معضل به چشم همه میرود. بیشتر مردم گلهمند هستند. مدیریت زمان در زندگی ایرانیها بهشدت پایین است. این را میشود در رفتار رانندهها پشت چراغقرمز دید که 30 ثانیه هم صبر ندارند و میخواهند سبقت بگیرند. در کشورهای درحالتوسعه تصور یکدقیقه، 20 ثانیه است. یعنی آدمها چشمانشان را میبندند و تصورشان از مدت زمان یکدقیقه، 20 ثانیه است. این ناشی از وجود استرس، اضطراب و فقدان امنیتخاطر است و به همان تاریخ و فرهنگ ما برمیگردد که میگوید کلاه خودتان را بچسبید تا باد نبرد.
درواقع ما انسانهای ماسکزده هستیم و همهچیزمان مخفی است. زندگی خصوصی و عمومی ما تفاوت فاحشی دارد که این یکی از عوامل توسعهنیافتگی است. همین نمود نداشتن سعهصدر، خودبینی و نداشتن آگاهی از زندگی دیگران است.
بحث ناپایداری شرایط در جامعه هم میتواند در این فرآیند موثر باشد؟
بله؛ ناپایداری حکومتها و دولتها و تغییر شرایط اقتصادی بر واکنش افراد در زندگی اجتماعی تاثیرگذار است. افراد در گذر از شرایط ناپایدار، کنشهای مختلفی نشان میدهند. وقتی میگویند، یک کالایی کم است، مردم ناخودآگاه هجوم میآورند تا خلأ را برای خودشان پر کنند. غافل از اینکه وقتی چیزی در جامعه اپیدمی شود، همه را دربر میگیرد. به نظر من، برای برونرفت از شرایط نداشتن صبر و حوصله باید سعی کنیم که آگاهی افراد را نسبت به خود و محیط پیرامونشان بالا ببریم. این فقط به رسانه برنمیگردد همه عرصهها میتواند خاستگاه این هدف باشد تا افراد نسبت به خود و جامعه شناخت پیدا
کنند.