[شهروند] سیوهفتمین دوره نمایشگاه ملی صنایع دستی امسال با شعار «شهر و روستا، محور وفاق و توسعه اقتصاد هویت بنیان» از 23 تا 26 آبان در محل دائمی نمایشگاههای تهران برگزار شد و در روز اختتامیه رئیس جمهور نیز برای بازدید از نمایشگاه در جمع هنرمندان و دیگر مسئولان قرار گرفت. مسئولان هدف از برپایی این نمایشگاه را ارتباط برقرار کردن رو در رو با همکاران، هنرمندان، هنردوستان و تأمینکنندهها عنوان میکنند. در این دوره از نمایشگاه بیش از ۱۰۰ شرکت کننده در 4 سالن جانمایی شده و به ارائه محصولات خود در حوزه های حصیربافی، ترمه، ظروف مسی، میناکاری، فرش دستباف، رودوزیهای سنتی، صنایع دستی سفالی و آبگینه، صنایع دستی چوبی، صنایع دستی نگارگری، نمدمالی و صنایع دستی چرم پرداختند. به همین مناسبت در این گزارش پای صحبت های یکی از هنرمندان این حوزه نشستیم. هنرمندی که معتقد است حمایت مادی و معنوی مسئولان ضامن بقای حیات پرشور و مستمر صنایع دستی خواهد بود.
مریم اسماعیلی
هنرمند «پخلبافی»
استان خراسان جنوبی
شهرستان بشرویه
ابداع سبد با اشکال متنوع
من هنرهای زیادی را یادگرفتم. تااینکه اعلام شد در اداره میراث فرهنگی آموزش سرمهدوزی برگزار میشود. من هم به دلیل علاقهای که به هنر داشتم، تصمیم گرفتم در این دوره شرکت کنم. حدود سه سال به «سرمهدوزی» مشغول بودم و حتی به نمایشگاه بیرجند(مرکز استان خراسان جنوبی) هم دعوت شدم. اما یکی از چالشهای سرمهدوزی، گرانی لوازم آن بود که در نتیجه و قیمت تمامشده محصول نیز موثر بود تا حدی که نه در نمایشگاهها و نه در بشرویه، آنطور که انتظار میرفت، فروش نداشتم. پس از آن میراث فرهنگی نمایشگاه کوچکی در روستای «مجد» (استان خراسان جنوبی) گذاشت. من به عنوان صنعتگر میراث فرهنگی به آن نمایشگاه برای فروش و نمایش محصولات سرمهدوزی دعوت شدم. همان جا بود که غرفهای با سبدهای زرد و طلایی توجه من را به خودش جلب کرد. بعد از پرسوجو متوجه شدم این سبدها با استفاده از ساقه گندم بافته شده اند. آنقدر درگیر زیبایی آنها شدم که تصمیم گرفتم با جناب غلامی، معاون صنایع دستی میراث فرهنگی، موضوع را درمیان بگذارم و راهنماییام کنند. جناب غلامی وقتی متوجه اشتیاق من شدند وعده تدریس این هنر را در بشرویه دادند. مربی ای که برای ما فرستاده شد، تنها آموزش سبد دایرهای داده بود، اما من دلم میخواست بتوانم طرحهای متنوعتری هم ببافم. همین اشتیاق باعث شد تا بعد از اتمام کلاس، مدتها تا نیمههای شب درگیر «پخلبافی» شوم. تلاشهایم ثمربخش بود. پس از آزمون و خطاهای بسیار، به خودم آمدم و دیدم، سبدهای متنوع بسیاری را در ابعاد و اشکال گوناگون میبافم .همین اتفاق باعث شد به این هنر ادامه دهم. در ادامه میراث فرهنگی، من را به عنوان مربی این هنرانتخاب کرد. حدود 8سال است که مشغول تدریس «پخلبافی» هستم. با این هنر، برای 3 نفر به صورت مستقیم اشتغالزایی کرده ام.
چالشها و مزایا؛ دو روی یک سکه
سختی این هنرآماده کردن مواداولیه است. باید خرمن گندم بسیار بزرگی را از کشاورز بگیرید. ذخیره و نگهداری گندمها خود به انبار وسیعی نیاز دارد. چرا که علاوه بر نگهداری از گندمها باید ساقه آنها را پاک کنید. چرا که تنها قسمتی که برای بافتن «پخل» مناسب است، فقط یک بند از هرساقه گندم جدامیشود. از خرید تا پاک کردن ساقهها و تبدیل آنها به محصول نهایی و بافته شده، روندی زمانبر و طولانی است. اتفاقی که چون از دید مردم پنهان است، بر خرید آنها تاثیر میگذارد و خریداران بسیاری با شنیدن قیمت نهایی محصول معتقدند، «پخل» گران است. از مزایای فراگیری این هنر میتوان به حمل و نقل آسان مواداولیه در روند بافتن اشاره کرد. ساقههای پاکشده وزن و حجم کمی دارند، به راحتی در میان لوازم شما قرار میگیرند تا هر زمان و هرجا که بخواهید شروع به بافتن «پخل» کنید. یکی از ویژگیهای این هنر وزن پایین محصولات نهایی است. همین موضوع هم باعث شد تا برای شرکت در نمایشگاه و چیدمان با چالش و زحمت زیادی مواجه نشوم.
حضور در نمایشگاه یک رابطه دوسویه است!
تجربه شرکت در نمایشگاههای زیادی را دارم از بیرجند گرفته تا تهران. 3 مرتبه در تهران، غرفهدار بودم. نمایشگاه و تجربه حضور در پایتخت باعث شد تا بتوانم در محوطه روباز برج میلاد، کارگاه «پخلبافی» برگزار کنم. یکی از ویژگیهای حضور در نمایشگاهها این است که علاوه بر معرفی محصولات با اتفاقات و هنرهای تازه دیگری هم آشنا میشوی و فرصت کسب تجربههای تازه برایت رقم میخورد. در ابتدای مسیر زمانی که این هنر را شروع کردم، استقبال مردم بالا بود اما با تورم و کاهش قدرت خرید، این موضوع روی فروش محصولات من هم بیتاثیر نبود. یکی دیگر از چالشهایی که در این هنر با آن مواجهیم، فراهم و تمیزکردن مواداولیه است. برای مثال، اگر در روستاهایی که گندم خوب زیاد کشت میشود، گروهی به پاککردن این ساقهها مشغول شوند و ما همزمان با آنها شروع به «پخلبافی» کنیم، قطعا سرعت و تنوع محصولاتمان افزایش پیدا میکند. یکی دیگر از مواردی که این هنر را در زمره صنایع دستی گران قرار میدهد، طولانی بودن روند بافت باوجود دستمزد پایین آن برای بافندههاست.
مسئولین شهرستان، همیشه حامی بودند!
خدا به مسئولین شهرستان خصوصا جناب غلامی، معاون صنایعدستی میراث فرهنگی، خیر بدهد. همیشه تا جایی که ممکن بوده حمایت کردند با اینکه جزو وظایفشان نبوده است. برای خریدگندم کمک بسیاری کردند تا بتوانم کشاورز را برای فروش گندمهایش راضی کنم. همچنین آقای سلیمانی، رئیس میراث فرهنگی، که با درنظرگرفتن تسهیلات مناسب در تهیه مواد اولیه کمک زیادی کردند. از پیداکردن انبار مناسب تا خوشقولی برای پرداخت دستمزد بافندگان. معتقدم حمایت مادی و معنوی مسئولان ضامن بقای حیات پرشور و مستمر صنایع دستی خواهد بود. این روزها با استفاده از ظرفیت خوب شبکههای مجازی، توانستم به فروش بهتری نسبت به مدت قبل دست پیدا کنم.