خاموشى، گنجى سرشار است و زيور بردبار و پوشش نادان. امام صادق (ع)
دیده گریان
گنج عشق تو نهان شد در دل ویران ما
میزند زان شعله دایم آتشی در جان ما
ای طبیب از ما گذر، درمان درد ما مجوی
تا کند جانان ما از لطف خود درمان ما
یوسف عهد خودی تو، ای صنم با این جمال
میرسد شاهی تو را بر دلبران، سلطان ما
دی خرامان در چمن ناگه گذشتی لاله گفت
نیست مثل آن صنوبر در همه بستان ما
از تب و تاب غم هجران چو ما را دل بسوخت
خود نگفتی این گذر چونست در هجران ما
چشم ما میگوید از سوز غمت شب تا به روز
هیچ رحمی نایدت بر دیده گریان ما
میکنم شادی که گفتا غمزهات از ناز دوش
خسروا، نزدیک آن شو تا شوی قربان ما
امیرخسرو دهلوی