شماره ۵۱۷ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۴ اسفند
صفحه را ببند
حیله‌های ابلیس

مردی در حاشیه بیراهه‌ای ایستاده بود. ابلیس را دید که باری از طناب‌ بر دوش گرفته و در گذر است. کنجکاو شد و پرسید: «‌ای ابلیس، این طناب‌ها برای چیست؟» جواب داد: «برای اسارت آدمیزاد.» مرد دوباره پرسید: «این همه طناب و هر کدام به شکلی؟ آخر چگونه؟!» پاسخ شنید: «تعجب ندارد. طناب‌های نازک برای افراد ضعیف‌النفس و سست ایمان و طناب‌های زخیم برای آنانی که دیر وسوسه می‌شوند.» سپس از کیسه‌ای طناب‌های پاره شده را بیرون ریخت و گفت: «این‌ها را هم انسان‌های با ایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده‌ و اسارت را نپذیرفته‌اند.» مرد پرسید: «طناب من کدام است؟» ابلیس گفت: «اگر کمک کنی که این ریسمان‌های پاره را گره زنم، طنابت را به دست خودت می‌دهم تا از من ایمن باشی. قبول؟» مرد قبول کرد. ابلیس خنده‌کنان گفت: «عجبا که با این ریسمان‌های پاره هم می‌شود انسان‌هایی چون تو را به بندگی گرفت!»

 


تعداد بازدید :  169