[ شهروند ] صدور و اعلام حکم دبیری بخش ملی جشنواره فیلم فجر به نام منوچهر شاهسواری یک بار دیگر بحث جدایی بخشهای ملی و بینالملل جشنواره را در فضای رسانهای ایران مطرح کرده است. حکمی که تنها چند روز بعد از معرفی رائد فریدزاده به عنوان رئیس سازمان سینمایی صادر شد تا رئیس جدید سینمای ایران در تصمیمی جدید حکم به برگزاری مستقل بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر داده باشد. اتفاقی که بعد از تنها دو سالی که از ادغام این دو بخش میگذشت، یک بار دیگر موجب صفآرایی موافقان و مخالفان برگزاری مستقل دو بخش اصلی مهمترین و دیرپاترین جشنواره تاریخ جمهوری اسلامی شد که هنوز و همچنان بر همان استدلالهای قدیمی خود پای میفشرند؛ بدون توجه به اینکه هشت سال استقلال بخش بینالملل جشنواره پتانسیلهای این بخش را برای تبدیل به یک اتفاق فرهنگی فرامرزی به خوبی به نمایش گذاشت...
جشنوارهٔ فیلم فجر که تاکنون چهلودو دوره از آن برگزار شده؛ معتبرترین و دیرپاترین جشنوارهٔ سینمایی جمهوری اسلامی ایران است که از سال ۱۳۶۱ به طور مستمر در میانهٔ بهمن ماه هر سال برگزار شده است. این جشنواره که در آغاز جایگزینی برای جشنوارهٔ بینالمللی فیلم تهران بود که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ محل رقابت فیلمهای برگزیدهٔ سینمای ایران با آثار مطرح سینمای جهان بود، با این که در دورههای آغازین میزبان تکوتوک فیلمهای انقلابی متعلق به آمریکای لاتین یا اروپای شرقی بود، تازه از سال ۱۳۷۴ به بعد بود که به صورت بینالمللی برگزار شد- که البته آن هم از 10 سال پیش به هم خورد و از سال ۱۳۹۳ شاهد جدایی دو بخش ملی و بینالملل جشنواره از هم بودیم. این دوره هفتهشت ساله جدایی که با هر متر و معیاری طلاییترین روزهای بخش بینالملل را در این جشنواره به وجود آورد، از سال 1401 به هم خورد و از آن پس شاهد تجمیع دوباره این دو بخش با هم بودیم...
حالا بعد از معرفی منوچهر شاهسواری به عنوان دبیر بخش ملی جشنواره فجر، طرح مجدد موضوع جداسازی بخشهای ملی و بینالملل جشنواره فیلم صفآرایی موافقان و مخالفان این رویه جدید را باعث شده است.
همان استدلالهای همیشگی
در شرایطی که در 10 سال اخیر هم شاهد برگزاری منفصل جشنوارههای ملی و جهانی فیلم فجر و هم شاهد برگزاری یکپارچه و واحد این دو بخش بودهایم؛ به نظر میرسد که با توجه به نقاط ضعف و قوت جشنوارههای اخیر به سهولت میتوان به پاسخی منطقی و معقول در این زمینه رسید که در نهایت کدام رویه به نفع سینمای ایران تمام خواهد شد؟!
نکته مهم اما اینجاست با اینکه در سالیان اخیر سینمای کشور هر دوی این رویکردها را تجربه کرده؛ اما استدلال موافقان و مخالفان جدایی این دو بخش همچنان در قیاس با نقدهایی که 10 سال پیش مطرح میشدند، تا حد زیادی ثابت مانده است. در این زمینه به عنوان مثال میتوان نقدها و استدلالهای منتقدان این جدایی را از نظر گذراند، که در 10 سال گذشته همواره ثابت بوده و تنها و تنها روی مسایلی مانند هزینه جدایی این دو بخش و البته دوپاره شدن جشنواره و از بین رفتن عظمت آن دور میزده است! در این بین موافقان هم با این که حرف چندان جدیدی ندارند، اما از این رو که به نظر میرسد تجارب سالهای اخیر را در تحلیلهاشان در نظر دارند، استدلالهای آنها را منطقیتر و بهروزتر جلوه میدهد!
مخالفین چه میگویند؟
رضا اورنگ به عنوان یکی از مخالفین جدایی این دو بخش که در روزهای اخیر در فضای مجازی یادداشتهای زیادی در این زمینه منتشر کرده؛ عقیده دارد که «متاسفانه اغلب رسانهها و اهالی سینما یا درک و فهمی از حقایق و شرایط ندارند یا منافعشان با توطئهکنندگان یکی است که مهر سکوت بر قلم و لب خویش زدهاند. وگرنه واقعا برای اهالی سینما و رسانه این سوال پیش نیامده که اتفاق مهم و خطرناکی مانند دوپاره کردن جشنواره فیلم فجر، چرا یکباره اعلام می شود؟! بار نخست هم بدون مقدمه با شمشیر منفعتطلبی این جشنواره را از کمر به دو نیم کرده بودند! یادتان که نرفته؟! انگار دوباره تصمیم گرفته شده با بیرحمی کامل، دوباره جشنواره فیلم فجر را به خاطر دشمنی با سینمای اصیل ایران به دو نیم کنند تا از نفس بیفتد»!
این منتقد چندی پیش در نامهای سرگشاده به وزیر ارشاد هم نوشته بود که «آقای وزیر، دشمنان سینمای ایران که پیش از این هم توانسته بودند از بیتدبیری وزیر وقت و رئیس سازمان سینمایی سوءاستفاده کرده و جشنواره قدیمی بزرگ فجر را با بیرحمی به دو نیم کنند تا از نفس بیفتد، اکنون میخواهند یک بار دیگر در دولت شما کمر به قتل این جشنواره ببندند- که ویترین سینمای ایران است! دو تکه کردن جشنوارهای که در جهان شناخته شده بود، جنایت و خیانتی از پیش برنامهریزی شده علیه سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر بود که الحمدلله با شکست مواجه شد. اگر دوباره یکپارچه
نمی شد، اثری از آثار این رویداد مهم باقی نمیماند».
موافقان چه میگویند؟
از نظر موافقان جدایی بخشهای بینالملل و ملی جشنواره، اما، تجربیات و دستاوردهایی که بخش بینالملل جشنواره فجر در ۸ دوره استقلال خود به دست آورده، خود بهترین دلیل برای ادامه این مسیر است. در واقع به عقیده این گروه در همان ۸ دورهای که جشنواره فجر به شکل مستقل برگزار شد، اتفاقهای خوب و بد زیادی رخ داد که در حکم تجربه برای نخستین قدمهای این رخداد به حساب میآیند. به خصوص وقتی در نظر آوریم که وزیر ارشاد در حکم انتصاب رئیس سازمان سینمایی- که معاون بینالملل بنیاد فارابی بوده- بیشترین تاکید را روی «ارتقای شاخصهای بینالمللی شدن سینمای ایران» به عمل میآورد. با چنین نگاهی برگزاری مستقل جشنواره جهانی فجر طبیعیترین و منطقیترین نتیجه چنین باوری است!
مزایای جشنواره مستقل
با این حال فارغ از نظرات موافقان و مخالفان، برگزاری مستقل یک جشنواره جهانی برای سینمای ایران- که در سالهای اخیر هیچ جشنواره جهانی برای سینمای بلند نداشته- مزایای بسیاری میتواند به همراه داشته باشد. حداقل مزیت آن هم این است که میتواند در قیاس با شکل همیشگی جشنواره توجهات بیشتری به خود جلب کند. در شکل سنتی و ادغامشده جشنواره، سینمای بینالملل عملا زیر سایه حواشی و اتفاقات بخش ملی پنهان میماند. اما استقلال بخش بینالملل دامنه توجهات گستردهتری را نصیب جشنواره میکند و این مهمترین دستاورد این شکل برگزاری میتواند باشد!