اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهرهها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشتهای علم» به چاپ رسیدهاند و ما در این ستون به تناوب این یادداشتها را مرور میکنیم.
التماس توجه از واشینگتن
صبح شرفیاب شدم. صحبتهای دیشب با ماک گاورن، سناتور آمریکایی را عرض کردم. شاهنشاه فرمودند: «به او حالی کن که ما از شما نه کمک و نه صدقه میخواهیم. اگر به کشور ما اهمیت میدهید و واقعاً فکر میکنید که برای شما یک باستیون (انبار مهمات) است باید به ما کمک فنی، تکنولوژی و اسلحه خوب بدهید. بگو اسرائیل که دوست شماست برای شما یک مسئله (معضل) است و ما که دوست شما هستیم واقعاً به درد شما میخوریم.54.1.19
حیرت از احساسات ضد اسرائیلی
امروز در مسابقات فوتبال آسیایی که در تهران برگزار میشد، ایران و اسرائیل بهطور نهایی مقابل یکدیگر قرار گرفتند و خوشبختانه ایران، اسرائیل را دو بر یک شکست داد. واقعاً احساسات عجیبی در تهران برانگیخته شد... تا صبح مردم تهران به پایکوبی مشغول بودند. بخت شاهنشاه بلند است. در این موقع ممکن بود تبلیغات مضر برای مسئله بحرین گرفتاری درست کند. به کلی مردم مطلب را فراموش کردند. ضمناً احساسات عجیبی هم بر ضد اسرائیلیها بروز کرد که در ایران تعجبآور بود. شاهنشاه میفرمودند: «کار کمونیستها بود.»49.1.21
تربیت آخوند باتقوی یا درباری؟
امروز عرض کردم آیتالله ابوالقاسم موسوی خویی از نجف اشرف پیغام داده است، شاهنشاه ترتیبی بفرمایید که حوزه علمیه نجف باقی بماند. فرمودند: «اقداماتی کرده و میکنم ولی فکر نمیکنم عراقیها زیر بار بروند...» عرض کردم الحمدلله من دشمنترین فرد نسبت به آخوندها هستم... ولی به هر حال مطلب آنها اگر صحیح باشد و روی یک پایه و مایه صحیح قرار بگیرد، مطلب مهمی است و نباید فراموش کرد. منظور و غرضم این است که اصل کار نباید از دست برود و باید واقعاً آخوندهایی باتقوی تربیت شوند و تحویل جامعه گردند. فرمودند: «به دولت گفتهام در مشهد و شیراز بساط صحیحی راه بیندازند. قم هم که کِرکِر خواهد کرد.» عرض کردم دست به ترکیب قم نمیتوان زد، ولی باید طرح نو با پایۀ اساسی گذارده شود. فرمودند: «صحیح است.»55.1.23
مادرزن درویشمسلکِ ولخرج
در ضمن کارهای جاری صورتحساب مخارج سفر یک هفته سرکار فریده خانم مادر علیاحضرت شهبانو به غنا بود، در حدود 500هزار تومان. فرمودند: «بسیار خب بدهید، ولی این درویش خانم وقتی که تصمیم به این مخارج میگیرند چرا درویش نیستند و چرا برای ما ناز میکنند؟ انسان یا یک چیزی میخواهد یا نمیخواهد. اگر میخواهند دیگر چرا دروغی بگوید نمیخواهم، ولی شما باید بفهمید و به من بدهید؟»... شاهنشاه را خیلی عصبانی دیدم ولی چیزی نگفتم.54.1.26