[شهروند] «...برای چه سراغ طه ياسين رمضان و برزان التكريتی میرويد؟ من باغهای ميوه اهالی دجیل را تخريب كردم. البته اين به آن معنا نيست كه خودم سوار بلدوزر شدم و اقدام به تخريب باغات كردم، بلكه به شورای رهبری انقلاب دستور دادم كه باغات ميوه را ريشهكن كنند...» این بخشی از سخنان صدام حسین است که در دادگاه رسیدگی به کشتار اهالی منطقه شیعهنشین دجیل در استان صلاحالدین، بر زبان رئیسجمهوری مخلوع عراق جاری شد. اما ماجرای قتلعام دجیل چه بود و از کجا آغاز شد؟ هشتم جولای 1982 میلادی، در جریان دیدار صدام حسین از دجیل که برای تجلیل از سربازان عراقی حاضر در جنگ تحمیلی علیه ایران انجام شد، کاروان ریاست جمهوری هنگام بازگشت هدف حمله مسلحانه قرار گرفت و دیکتاتور عراق با وجود اینکه آسیب ندیده بود و کسی هم از هویت مهاجمان اطلاع نداشت، دستور تنبیه عمومی اهالی دجیل را به تلافی این سوءقصد نافرجام صادر کرد.
شکنجه تا سرحد مرگ برای گرفتن اعتراف
در پی فرمان صدام، ظرف یک ماه حدود 400 مرد بالای ۱۹ سال و به همین تعداد زن و کودک از اهالی دجیل دستگیر شدند. نیروهای امنیتی افراد بازداشتی را به زندان ابوغریب در نزدیکی بغداد منتقل کرده و آنها را تحت شدیدترین شکنجهها برای گرفتن اعتراف قرار دادند. شدت شکنجهها برای گرفتن اقرار به حدی بودی که تعدادی از افراد بازداشت شده جان خود را در زندان از دست دادند. تحت شکنجههای شدید عاقبت 148 نفر دست داشتن در سوءقصد نافرجام به جان رئیسجمهوری عراق را پذیرفتند و به استناد همین اعترافات، دادگاه انقلاب عراق آنان را به اعدام محکوم کرد. پس از اجرای حکم اعدام محکومان، خانههای آنان خراب و باغاتشان ویران شد. همچنین 400 نفر دیگر از بازداشتیها که عمدتاً از نزدیکان و خویشان اعدامیها بودند، پس از دو سال زندان محکوم به نفی بلد شدند. در بین اعدامیها و افرادی که زیر شکنجه جان خود را از دست دادند تعدادی کودک نیز دیده میشدند.
محاکمه و اعدام، تقاص گوشهای از جنایات
18 سال پیش در چنین روزی، برابر 5 نوامبر ٢٠٠٦ میلادی، دادگاه ویژه عراق متشکل از 5 قاضی عراقی، صدام حسین عبدالمجید التکریتی، رئیسجمهوری سابق عراق را به جرم قتلعام ١٤٨ نفر از ساکنان دجیل به اعدام محكوم کرد. صدام به استناد همین حکم حدود دو ماه بعد در زیرزمین اردوگاهی که در دوران استیلای بعثیها محل شکنجه مخالفان بود، با طناب دار اعدام شد. صدام در طول دادگاه و حتی هنگام اعدام، ایران را به دست داشتن در قضایای محاکمه خود متهم میکرد. این در حالی است که اگر قرار بود صدام به خاطر جنایت در حق مردم ایران با راهانداختن جنگ تحمیلی محاکمه شود، تنها قرائت کیفرخواست ماهها زمان لازم داشت. او فقط به خاطر جنایت در دجیل محاکمه و اعدام شد، زیرا مقامات عراقی واهمه داشتند که صدام در طول زمان با آمریکاییها معامله کرده و جان خود را بخرد. از طرفی آمریکاییها هم بدشان نمیآمد با مرگ صدام طرفداران او از بازگشت بعثیها به قدرت ناامید شوند.