در مطالعات جمعيتي معمولا جمعيتها را به چند گروه تقسيم ميکنند. جمعيت را ابتداي امر از نظر ساختمان جنسي و سني يعني تعادل ميان زن و مرد و توزيع سني مطالعه ميکنند. در بيشتر جوامع تعادل ميان زن و مرد وجود دارد، چون در بدو تولد در مقابل هر 205 نوزادي که متولد ميشود 105 نوزاد پسر است و 100 نوزاد دختر؛ البته ميانگين اين رقم در تمام جهان فرق زيادي ندارد، ولي ممکن است در يک نقطه خاص يا در يکسال بهخصوص دختر يا پسر بيشتر به دنيا بيايد، اما در ميانگين کل اين نسبت وجود دارد. طبيعي است كه با اين فرمول، منطق حكم ميكند كه دختران كمتر مجرد بمانند. اما گويا آمار دختران مجرد اين منطق جمعيتشناسي را در سالهاي اخير در ايران زير سوال برده است.
گشتن دنبال مقصر كار آساني نيست. بسياري از مسائل دست به دست هم ميدهند تا يك پديده شكل گيرد. پديده دختران مجرد از اين دست است. دلايل زيادي براي شيوع اين پديده ذكر شده. از افزايش سطح تحصيل و توقع گرفته تا استقلالطلبي و... اما بسياري معتقدند كه نابسامانيهاي اقتصادي موجب ميشود كه بسياري از ازدواجها بسامان و منعقد شود.
به اعتقاد مصطفی ازکیا، جامعهشناس و محقق در زمینه مطالعات زنان، مهمترین عامل تأخیر در ازدواج، عامل اقتصادی است زیرا شرایط امروز ما به جایی رسیده که خانوادههایی که تمکن مالی هم داشته باشند به سختی میتوانند در فرآیند ازدواج به فرزندان خود کمک کنند چه برسد به خانوادههایی که از قشر متوسط و کمدرآمد جامعه هستند. جوانان شغل مناسب با درآمدی که بتوانند به آن اتکا کنند و تشکیل خانواده بدهند و در روند آن نیازهای همسر و فرزند خود را برآورده کنند، ندارند.
ازکیا معتقد است که گناه تأخیر در ازدواج را نباید به گردن دختران بیندازیم و آنها را مسبب این ماجرا بدانیم و در ادامه گفت: یک سلسله اتفاقات و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی است که میوه ناسالمی را به بار آورده و آن تأخیر در ازدواج جوانان است. دختر هم میخواهد زمانی که ازدواج میکند حداقل زندگی مشترک آن هم سطح خانواده پدری خود و زندگی مجردیاش باشد حالا اگر یک پله هم بالاتر نبود دیگر پایینتر نباشد و این توقع بیجایی نیست.
او تأکید کرد: افزایش ابزار ارتباطات جمعی و نفوذ فرهنگ مغربزمین هم در این میان نقش مهمی دارد زیرا جوانان ما را به سمتی سوق دادند که خارج از فرهنگ و عرف خودمان با هم زندگی کنند اما بدون گرفتن مراسم و رسومی که ما به آنها معتقد هستیم. مطالعات پراکندهای انجام شده خوشبختانه این میزان بهحدی نرسیده که به یک مسأله و معضل اجتماعی برسد اما درحال رشد است و ما باید به فکر پیشگیری باشیم. حرکت امروز جامعه ما متاسفانه به سمتی است که فقط گروهی از افراد و قشر خاصی از مردم به رفاهیات و امکانات نیاز دارند و گروههای درآمدی متوسط و رو به پایین جامعه نمیتوانند از همه امکانات برخوردار باشند و به راحتی زندگی کنند. اینها مجموعه عواملی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی را هم تحت سیطره خود متحول میکند، ازدواج و تشکیل خانواده کاهش مییابد و به دنباله آن فرزندآوری کمرنگ میشود و در نتیجه کشور با افزایش افراد مسن و سالخورده مواجه میشود یا به عبارتی جامعه پیر میشود.
شايد قبل از اينكه به فكر درمان موضعي باشيم بايد به فكر اشتغال و وضعيت معيشت جوانان باشيم. بايد ديد در صورتي كه مشكلات اقتصادي آن هم درحد حداقلي برطرف شوند آيا هنوز هم با پديدهاي مانند دختران مجرد مواجه خواهيم بود يا خير؟