[ لیلامهداد] نقش خانواده در ایران بهویژه در دهههای اخیر تحتتأثیر تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. بهعنوان نمونه با ورود تکنولوژی و رسانههای اجتماعی، الگوهای ارتباطی و ارزشها تغییر کرده است. در چنین شرایطی احتمال کاهش تعاملات خانوادگی دور از ذهن نیست. البته فشارهای اقتصادی و نیاز به کار بیشتر برای تأمین معیشت هم ممکن است زمان و فرصت کمتری برای ارتباطات خانوادگی فراهم کند. یکی از عوامل دخیل در کاهش نقش خانواده، افزایش سطح تحصیلات و آگاهیهای اجتماعی است. این مساله منجر به تغییر در نقشهای سنتی خانوادهها شده است. مهاجرتهای داخلی و خارجی نیز میتواند بر ساختار خانواده تأثیر بگذارد و باعث کمرنگ شدن ارتباطات خانوادگی شود. با همه این تفاسیر هنوز هم خانواده بهعنوان یک نهاد اصلی اجتماعی در ایران باقی مانده است و بسیاری از ارزشها و سنتها در چارچوب خانواده حفظ شدهاند.
تقویت بنیان خانواده به عنوان راهی برای مقابله با آسیبهاست
رهبر معظم انقلاب اسلامی، بارها در بیانات خود به اهمیت نقش خانواده تاکید کردهاند. ایشان خانواده را بهعنوان بنیادیترین نهاد اجتماعی معرفی کرده و تأکید کردهاند که سلامت و استحکام خانواده به سلامت و استحکام جامعه منجر میشود. رهبری بر اهمیت نقش خانواده در تربیت نسل آینده و انتقال ارزشها و فرهنگها هم تأکید دارند. ایشان فرمودهاند: «خانوادهها مسئولیت دارند تا فرزندان خود را با آموزههای اسلامی و انسانی آشنا کنند.» رهبر معظم انقلاب به آسیبهای اجتماعی که میتواند خانواده را تهدید کند، اشاره کرده و بر لزوم تقویت بنیان خانواده به عنوان راهی برای مقابله با این آسیبها تأکید دارند. رهبری بر ضرورت ایجاد فضای محبت و همدلی در خانوادهها هم تأکید دارند و معتقدند این فضا میتواند به افزایش صمیمیت و تعاملات مثبت بین اعضای خانواده کمک کند. ایشان همچنین به نقش زنان در خانواده اشاره کرده و آن را بسیار حیاتی دانستهاند، بهویژه در تربیت فرزندان و حفظ انسجام خانواده. در مجموع، بیانات رهبری نشاندهنده اهمیت بالای خانواده در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران است و ایشان همواره بر لزوم توجه به این نهاد تأکید دارند.
از تنهایی افراد تا کاهش همبستگی اجتماعی!
کمرنگ شدن نقش خانواده در جوامع میتواند به چندین آسیب اجتماعی و فرهنگی منجر شود. افزایش تنهایی و انزوا یکی از آسیبهای کمرنگ شدن نقش خانواده در جوامع است. یکی از کارکردهای نهاد خانواده تربیت فرزندان است، بنابراین در جامعهای که نقش خانواده کمرنگ شده، اختلال در تربیت فرزندان دور از ذهن نیست. در چنین خانوادههایی به دلیل کمبود حمایت عاطفی و آموزشی، فرزندان با مشکلات رفتاری و عاطفی دست به گریبان خواهند بود، البته این احتمال هم وجود دارد که فرزندان و اعضای دیگر خانواده با مشکلات روانی بیشتری مانند افسردگی و اضطراب روبهرو شوند. البته این خانوادهها اغلب نمیتوانند نقش نظارت و حمایتیشان را از اعضای خانواده به خوبی ایفا کنند و همین مساله منجر به افزایش رفتارهای بزهکارانه در جوانان میشود.
خانوادهها نقش مهمی در انتقال ارزشها و هویت فرهنگی دارند، بنابراین کمرنگ شدن نقششان میتواند به تضعیف فرهنگ جامعه منجر شود. این در حالی است که خانوادهها به عنوان واحدهای اقتصادی نیز مهم هستند، بنابراین کاهش نقش آنها میتواند، فقر و نابرابری اقتصادی در جامعه را افزایش بدهد. یکی دیگر از آسیبهای کمرنگ شدن نقش خانواده، کاهش همبستگی اجتماعی و احساس تعلق به جامعه است. نکته قابل تامل این است که هریک از این آسیبها میتوانند به تدریج بر کل جامعه تأثیر بگذارند و به ایجاد مشکلات بزرگتری منجر شوند.
با ورود فرهنگهای جدید ارزشها، تحت فشار فرهنگ غالب دگرگون شدهاند
فراموش نکنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در دهکده جهانی زندگی میکنیم و این بهمعنای کمرنگ شدن فرهنگ بومی به نفع فرهنگ غالب جهانی است. مصطفی آبروشن، پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی به «شهروند» میگوید:« در دهههای اخیر با گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی، فرهنگ غربی به سرعت در ایران نفوذ کرده است. این نفوذ در حوزههای مختلفی مانند مد، موسیقی، فیلم و سبک زندگی آشکارا خود را نشان میدهد.» آبروشن ادامه میدهد: «همه جوانان در هر جای جهان به راحتی میتوانند به محتوای فرهنگی دیگر کشورها دسترسی پیدا کنند. بدیهی است با وجود انتخابهای متنوع و گستردهای که اینترنت فراهم کرده است، تغییر در نگرشها و ارزشهای بومی رقم میخورد.» این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی با اشاره به اینکه یکی از این تغییرات، کاهش اهمیت خانواده به عنوان نهاد محوری در زندگی اجتماعی است، عنوان میکند:«در گذشته، خانواده در ایران به عنوان سنگ بنای جامعه شناخته میشد. احترام به بزرگترها، همکاری در حل مسائل خانوادگی و توجه به نیازهای یکدیگر از اصول بنیادی زندگی خانوادگی بودند. اما با ورود فرهنگهای جدید، این ارزشها به تدریج تحت فشار فرهنگ غالب، دگرگون شدهاند.»
دنیای مجازی احساس صمیمیت میان اعضای خانواده را کمرنگ کرده است
بنابر گفتههای او اگر واحد تحلیل را از فرد به خانواده تغییر دهیم، باز هم به همین نتیجه خواهیم رسید زیرا خانواده ایرانی نیز همچون نسل جوان تحتتاثیر فرهنگ غرب قرار گرفته است. درواقع بین نگرش والدین امروزی و نسل جوان، اختلاف زیادی وجود ندارد.
آبروشن اظهار میکند:«اعضای جدید جامعه بیشتر به دنبال تحقق فردیت و علایق شخصی خود هستند و نکته جالب توجه اینکه خانواده نیز بر آن تاکید دارد. بهعنوان مثال، بسیاری از جوانان تمایل دارند تا به جای صرف وقت با خانواده، وقت خود را صرف سرگرمیها، تفریحات و شبکههای اجتماعی کنند. هرچند این تغییر در اولویتها به کاهش ارتباطات عاطفی و ضعف در پیوندهای خانوادگی منجر شده اما ظاهرا خانوادهها با این مساله به نوعی کنار آمدهاند.»
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی بیان میکند: «گسترش شبکههای اجتماعی تأثیر قابل توجهی بر نحوه ارتباطات خانوادگی داشته است. افراد بیشتر به برقراری ارتباطات مجازی روی آوردهاند و این امر باعث کاهش تعاملات حضوری شده است. درواقع روابط خانوادگی به جای آنکه در فضای واقعی شکل بگیرد، در دنیای مجازی ادامه مییابد و این واقعیت به کمرنگ شدن احساس نزدیکی و صمیمیت بین اعضای خانواده منجر شده است.»
در گذار از سنت به مدرنیته، خانواده ایرانی دگرگونیهای گستردهای را تجربه کرده است
بنابرنظر آبروشن زندگی در دنیایی که همه مولفههایش جهانی شده بهطور قطع در سبک زندگی ایرانیان نیز تأثیرات عمیقی داشته است، بهطوری که از نقش خانواده آرام آرام کاسته شده است. او بیان میکند: «تغییر بخشی از فرایند زندگی اجتماعی است. اما در جوامعی كه سرعت تغییرات بیش از آمادگیها و ظرفیتهای مردم باشد نه تنها آسیبهایی متوجه اعضای جامعه میشود بلكه تلقی مردم از تغییر نیز منفی خواهد بود. وضعیت امروزِ جامعه ايران مصداقی از این موضوع است.» این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی اظهار میکند: «در گذار از سنت به مدرنیته و به همراه تغییرات آشفته فرهنگی، جامعه ما بهطور عام و خانواده ایرانی به شكل خاص، دگرگونیهای گستردهای را تجربه کرده است.»
اگر به اهمیت خانواده توجه نکنیم شاید در کمتر از یکدهه در حفرهای که غرب گرفتار شده، گرفتار شویم
نقش خانواده در کشورهای غربی بهطور قابل توجهی تحتتأثیر تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. درواقع طی سالهای اخیر افزایش طلاق و کاهش نرخ ازدواج، ساختار خانواده در کشورهای غربی را تغییر داده است. شاید یکی از دلایل کمرنگ شدن نقش خانواده در این کشورها، تنوع انواع مختلف خانوادهها مانند خانوادههای هستهای، خانوادههای تکسرپرست، خانوادههای همجنسگرا و... باشد که به رسمیت هم شناخته میشوند. معصومه پاپینژاد، کارشناس حوزه خانواده به «شهروند» میگوید: «خانوادههای سنتی هم در جوامع غربی به چشم میخورند اما واقعیت این است که تنوع خانواده- هستهای، تکسرپرست و...- در این کشورها باب شده است. با توجه به دسترسی به فضای مجازی اگر ما به مساله خانواده و اهمیت آن توجه نکنیم شاید در کمتر از یکدهه در حفرهای که غرب امروز گرفتار است، گرفتار شویم.»
پاپینژاد با اشاره به اینکه خانواده ایرانی هم دستخوش تغییراتی شده است، بیان میکند: «در جامعه امروز ما شاهدیم که برخی خانوادهها به جای فرزندآوری به نگهداری از حیوان خانگی روی آوردهاند یا همباشی جوانان را شاهدیم، بنابراین معتقدم سالهاست تغییراتی از این دست در خانواده ایرانی ورود کرده است.»
نیازمند فرهنگسازی هستیم
سوال این است که ما میخواهیم کار را به همین روندی که پیش میرود، واگذار کنیم و در نهایت به خانوادههایی برسیم که در غرب رواج پیدا کردهاند و حتی خود جوامع غربی به چالشهای آن اذعان دارند یا ما اولا به عنوان کشوری که تجربههای آنها را میبینیم و دوم اینکه مسلمان هستیم، میخواهیم فکری کنیم تا به آنجا نرسیم؟ پاپینژاد با این مقدمه عنوان میکند:«به شخصه معتقدم ما نیاز به فرهنگسازی داریم. حوزه خانواده و مسائل مربوط به آن و ترغیب به تشکیل خانواده نیاز به کارهای فرهنگی دارد.»
این کارشناس حوزه خانواده اظهار میکند: «فرهنگ اصالت لذت و فردگرایی در جامعه ایران در حال رواج است، بنابراین اهمیت آموزش بیش از گذشته احساس میشود. این آموزش و فرهنگسازی باید از دبیرستانها شروع شود، البته نه به شکل فرمالیتهای که امروز شاهد آن هستیم.» او ادامه میدهد: «اگر خواهان بالا رفتن ازدواج و تشکیل خانوادههای خوب هستیم باید در دبیرستانها به پسران و دخترانمان از اهمیت تشکیل خانواده و فرزندآوری و اهمیت ازدواج بگوییم.» پاپینژاد عنوان میکند: «متاسفانه کسانی که میخواهند ازدواج کنند و حتی آنهایی که ازدواج کردهاند هیچ آموزشی در این زمینه ندیدهاند، شاید برای همین ما شاهد برخی مسائل در حوزه خانواده هستیم.»
به رسمیت شناخته شدن خانوادههای تکسرپرست و خانوادههای همجنسگرا!
نقش خانواده در برخی کشورها به دلایل مختلفی کمرنگ شده است. به عنوان نمونه افزایش طلاق و کاهش نرخ ازدواج، تنوع در ساختار خانواده- خانوادههای تکسرپرست و خانوادههای همجنسگرا- و فشارهای اقتصادی سبب شده در کشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا و کشورهای اروپایی، خانواده نقش کمرنگی نسبت به گذشته داشته باشد.
در کشورهای آسیای شرقی مانند ژاپن و کرهجنوبی هم تغییرات فرهنگی و اجتماعی سبب شده شهروندان به سمت فردگرایی حرکت کنند، بنابراین خانواده به شکل گذشته در این کشورها نقشآفرینی نمیکند، هرچند کاهش نرخ زاد و ولد و افزایش سن ازدواج هم به کاهش تعداد خانوادهها منجر شده است