فريدون جيراني كارگردان
جامعه، بهطور عام اشاره به جمعی بزرگ از انسانها دارد که گرد هم جمع شده و مجموعهای قابل زیست تشکیل دادهاند. اين جمع بزرگ مانند موجودی زنده، داراي اعضا و جوارح گوناگون است. اما آنچه گفته شد، تعريفی كلي، درباره جامعه است. زماني كه وارد اين مجموعه بزرگ ميشويد، با موضوعات مختلفي روبهرو خواهید شد كه هركدام از آنها تعاريف خاص خود را دارند. این موضوع درباره هر جامعه صدق میکند اما همانطور که موجودات زنده تفاوتهایی با هم دارند، جوامع بشری نیز دارای تفاوت و تمایزند. با نگاهي عميق به جامعه امروز ايران، شباهتهای زیادی بین جامعه ما و ساختمان وجود دارد. جامعه ما (و البته دیگر جوامع بشری)، مانند پروژه عظیم ساختماني است كه هر چه از مصالح مرغوبتر و با مهندسي و نقشهكشي ايدهآلتري اجرا شود، قطعا ساكناني كه در آينده در این جامعه سكونت خواهند كرد، زندگي آرام و بيدغدغهاي را خواهند داشت. اما سوال این است آیا تاکنون مواد و مصالح مرغوب برای ایجاد سنگ بنای این پروژه عظیم ساختمانی که همان جامعه امروزی ما است، استفاده شده است؟ اكنون تا چه حد در جامعه ما مردم با آرامش زندگي ميكنند؟ یا تا چه حد آرامش در جامعه كنوني ما وجود دارد؟
اين روزها نوعی از خشونت رفتاری در جامع ما دیده میشود و در سطح جامعه پرخاشگري بخش عظيمي از مناسبات را در بر گرفته است. فارغ از هر دليلي برای بروز و ظهور این رفتار، سوال این است كه شیوع پرخاشگري تا اين حد، به چه عواملي بستگي دارد يا چه مسائلي باعث بروز اين چنين رفتارهايي در جامعه ما (بهویژه کلانشهرها و شهری مثل تهران) شده است. هر فرد با توجه به جايگاه اجتماعی و زاویه دیدی که دارد، تعريف خود را از رويدادهاي مختلف اجتماعی دارد. اگر از من سوال شود، طوری پاسخ شما را خواهم داد كه با نظرات يك جامعهشناس كاملا متفاوت است. موضوع اجتماعی در جوامع امروز، بیش از حد به موضوعات اقتصادی گره خورده است. اقتصاد و معيشت از آن دسته بحثهايي است كه تأثیر فراوان بر رفتارهای اجتماعی دارد، طوری که کمبودهای این بخش، احساس كمبودها در دیگر حوزهها را شامل میشود. اقتصاد ضعيف ميتواند فرهنگ، اجتماع و ساير حوزههای جامعه را، در معرض خطر قرار دهد. زماني كه اعضای جامعه از تأمین نيازهاي روزمره خود، ناتوان باشند دچار آسيبهاي فراواني ميشوند كه در پي اين آسيبها، لطمات فراواني را هم فرد و هم جامعه، متحمل ميشوند. باید بر این نکته تأکید کرد، اين مخاطرات فقط به فرد يا خانواده و محیط پیرامونی او محدود نيست بلكه به صورت سلولي يك جامعه را در بر ميگيرد و خسارتهاي وارده از آن به تمامي اركان جامعه به صورت باورنكردني نفوذ ميكند. مطابق برآوردهایی که از جامعه ایرانی در عصر حاضر دارم، به قول معروف «همه آماده رزم هستند» طوری که در برخوردهای روزانه، گاردي بسیار واضح در مردم ديده ميشود! سوال این است آيا اين نوع برخورد 20سال پيش نيز در جامعه ما وجود داشت؟ سوال اصلي بسياري از کارشناسان و اهالی حل و بحث، اين است كه چه اتفاقي باعث شده كه آستانه صبر و تحمل مردم تا اين حد پايين بیاید طوری که تحمل یکدیگر سخت شده است. اين سوال و سوالاتی دیگر مشابه آن، پاسخی مشخص ندارد و کسی هم نیست پاسخ دقیقی به این سوالات بدهد! تهران امروز، بهعنوان نمونهای از جامعه ایرانی، معادلاتی شبیه یک كشور دارد. سلايق مختلف در این شهر وجود دارد كه هركدام نظرات خود را بدون اشکال میداند. جناحهاي مختلف را ببینید، هرکدام از آنها نظر طرف مقابل خود را به هيچوجه نميپذيرند و بیشتر مردم نیز تصور میکنند هر انديشهاي كه دارند، قطعا درست و كاربردي است. جایتاسف اینجاست، این فضا طوری توسعهیافته که هر فرد اندیشه خود را عالم شمول میپندارد و بر اين عقيده است كه بايد براي كل جامعه نيز نظرات او را بهعنوان نظر درست بپذیرند، در صورتي كه اين طرز تفكر مانند يك سم كشنده است. در كشورهاي پيشرفته يا به اصطلاح توسعهيافته، گوناگوني عقايد و سلايق خيلي بيشتر از كشور ما است اما چرا در نظم و آرامش در كنار يكديگر زندگي ميكنند زيرا هركس مقيد به قانون فضاي پيراموني خود است و ميداند با هر اعتقاد و نظري هم كه باشد اجازه تجاوز به حقوق و نظرات شخص ديگر را ندارد و فقط و فقط نظراتش براي خودش قابل اهميت است و بس.