ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور میکنیم.
علم، مرد قدرتمند دربار (4)
همانطور که گفتم پایگاه علم محدود به شرق کشور نبود و در همه ایران گسترش داشت. در منطقه فارس علم تعدادی از سران قبایل و عشایر را داشت و مانند بیرجند هرازگاه محمدرضا را به شیراز میبرد و برایش خیمه و خرگاه برپا میکرد. از جمله، پس از حوادث شورش عشایر فارس [سالهای 41 و 42] و در پی تیرباران سران عشایر شورشی که مسئله در مطبوعات خارجی سروصدا کرد، علم برای اینکه امنیت فارس و وفاداری عشایر به محمدرضا و ضمناً قدرت خود را نمایش دهد، شاه بلژیک و همسرش را به اتفاق محمدرضا و فرح به فارس برد و در چادرهای عشایری از آنها پذیرایی مجللی کرد و تعدادی از خوانین قبایل قشقایی را به دیدار محمدرضا آورد. این مسافرت در مطبوعات غرب انعکاس یافت و امنیت فارس و نفوذ محمدرضا را نشان داد. در دوران قدرت علم، که در واقع مهمترین سالهای سلطنت محمدرضاست، نمایندههای مجلس با نظر او تعیین میشدند. در زمان نخستوزیری اسدالله علم، محمدرضا دستور داد که با علم و منصور یک کمیسیون 3 نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم. کمیسیون در منزل علم تشکیل میشد. هر روز منصور با یک کیف پر از اسامی به آنجا میآمد. علم در رأس میز مینشست، من در سمت راست او و منصور در سمت چپ او. منصور اسامی افراد مورد نظر را میخواند و علم هر که را میخواست تایید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف میداد. منصور با جمله «اطاعت میشود» با احترام حذف میکرد. سپس علم افراد موردنظر خود را میداد و همه بدون استثناء وارد فهرست میشد. سپس من درباره صلاحیت سیاسی و امنیتی افراد اظهارنظر میکردم و فهرست را با خودم میبردم و برای استخراج سوابق به ساواک میدادم. پس از پایان کار و تصویب علم ترتیب انتخاب این افراد داده شد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند سر از صندوق آراء درآوردند و لاغیر. در تمام دوران قدرت علم وضع انتخابات مجلس همین بود و در زمان هویدا نیز حرف آخر را همیشه علم میزد. از نظر ثروت، علم از ثروتمندترین افراد کشور بود. او املاک وسیعی به ویژه در خراسان و سیستان و فارس داشت و املاک قوام شیرازی در فارس را نیز سرپرستی میکرد. یکی از این املاک قصبه وسیعی بود به نام رودان نزدیک میناب (شمال بندرعباس) که متعلق به قوامالملک بود و علم آن را اداره میکرد. بعداً علم زمینهای مرغوب شمال میناب را تا جایی که میتوانست تصرف کرد. از نظر مستغلات و پول در بانکهای خارج و طلا و جواهرات و عتیقهجات ثروت علم و پدرزنش بیحساب بود. [...ادامه دارد]