| منبع: positivelook.net| برگردان: مجتبی پارسا |
او باید بیاموزد که همه مردم، خوب (صادق) نیستند اما به او بیاموزید که به تناظر هر انسان رذل، یک قهرمان وجود دارد، همچنان که به ازای هر سیاستمدار خودخواهی، رهبری وجود دارد که خود را فدای دیگران میکند. به او بیاموزید که به ازای هر دشمن، یک دوست وجود دارد. به او بیاموزید که به دست آوردن یک دلار با کار و تلاش، ارزشمندتر از پیدا کردن 5 دلار از روی زمین است. به او بیاموزید که از شکستهایش، درس بگیرد و از پیروزیهایش، لذت ببرد. اگر میتوانید، او را از غبطه خوردن، دور نگه دارید. به او رمز آرام خندیدن را بیاموزید.
به او شگفتی کتابها را بیاموزید اما همچنین، زمان آرامی را به او بدهید برای تعمق و تفکر در راز ابدی پرندگان در آسمان، زنبورهای زیر نور خورشید و گلهای رسته بر دامنه سرسبز کوه.
به او بیاموزید که در مدرسه، رد شدن در درسها، شرافتمندانهتر از قبول شدن با تقلب است.
به او بیاموزید که به نظرها و باورهایش، ایمان داشته باشد؛ حتی اگر همه مردم به او بگویند که اشتباه میکند.
به او بیاموزید که با انسانهای شرافتمند، مهربان باشد و با افراد زورگو، سخت و شدید برخورد کند.
به پسرم بیاموزید که به سخن همه انسانها گوش کند و همچنین همه آنچه که شنیده را از فیلتر درستی و حقیقت عبور دهد و آنچه که خوب است، بگیرد.
به او بیاموزید که چگونه حتی وقتی غمگین است، لبخند بزند. به او بیاموزید که اشک ریختن، شرمندگی و خجالت ندارد. به او بیاموزید که گوشهایش را روی هیاهو و جیغ و داد افراد ببندد و اگر گمان میکند که حق با اوست، بایستد و بجنگد.
با پسرم با مهربانی رفتار کنید اما او را نازپرورده بار نیاورید، چراکه تنها، آزمون آتش است که میتواند یک فولاد خوب بسازد.
به او اجازه دهید که شجاعت ناشکیبایی را داشته باشد و بگذارید که او بردباری و طاقت شجاعت را داشته باشد.
به او بیاموزید که به آفرینندهاش و به خود نیز، ایمان والایی داشته باشد؛ چراکه آنگاه میتواند به انسان و انسانیت ایمان داشته باشد...