[ملیحه محمودخواه]براساس آمارهای غیررسمی، ۳۰تا ۳۵ درصد محصولات کشاورزی بهصورت ضایعات هدر میرود. اگر حجم تولید محصولات کشاورزی را ۱۰۰ میلیون تن بدانیم، ۳۰ میلیون تن - معادل ۱۰۵ هزار میلیارد تومان - که برابر با ۱۲ درصد بودجه بخش کشاورزی است، دور ریخته میشود.
رقم قابل ملاحظه ضایعات محصولات کشاورزی هرچند کشف جدیدی در تولید کشور نیست، اما طی ۳۰ سال گذشته اقدام مؤثری برای کنترل آن صورت نگرفته است.متأسفانه نهتنها سرمایهگذاری مورد نیاز در حوزه فناوری محقق نمیشود بلکه خسارتهای ناشی از هدر رفت انرژی، آب، فرسایش خاک و تبدیل شدن محصولات کشاورزی به ضایعات را هم باید به آمار خسارت ها افزود که زیان بسیاری را به اقتصاد کشور تحمیل کرده است.
یکی از چالشهای بزرگ جهان امروز، مسأله ضایعات غذایی است. این موضوع نهتنها به هدررفتن منابع ارزشمند مانند آب، خاک و انرژی منجر میشود، بلکه اثرات مخربی نیز بر محیطزیست و اقتصاد دارد.
بنا بر اعلام سازمان ملی بهرهوری کشور، در ایران سالانه حدود ۳۵میلیون تن محصول کشاورزی بهعنوان ضایعات دور ریخته میشود. بهعنوان نمونه میزان تولید ناخالص بخش کشاورزی در سال ۱۴۰۱، ۱۲۵ میلیون تن بود که ۲۵ درصد این میزان یعنی حدود ۳۰ میلیون تن بهعنوان ضایعات دور ریخته میشود. نکته مهم در دورریز این میزان بالا از محصولات کشاورزی، توجه به آب مصرفشده برای آن است. محسن خلج، یکی از مسئولان دولتی در مرکز توسعه مکانیزاسیون و صنایع کشاورزی وزارت جهادکشاورزی عنوان میکند، براساس آخرین آمار و اطلاعاتی که از بخشهای دیگر گزارش شده است تقریباً ۲۱ میلیون تن محصول فقط در حوزه تولید غلات شامل گندم، جو شلتوک، ذرت دانهای سالانه در حال از بین رفتن است. با یک حساب سرانگشتی اگر فقط یک درصد تلفات این بخش را کاهش دهیم، با قیمت میانگین ۱۵ هزار تومان برای محصولات، سالانه عدد قابل توجهی را پس انداز کردهایم.
هدررفت 5/2 برابر آب شرب کشور در بخش کشاورزی
ابراهیم جعفری کارشناس سابق مرکز تحقیقات و آموزش وزارت جهادکشاورزی به شهروند میگوید: «مشکل ضایعات در بخش کشاوری تنها بهخود محصول بر نمیگردد بلکه باید هدر رفت آب را نیز در آن درنظر گرفت. در واقع با هدر رفت محصولات کشاورزی 5/2 برابر آب شرب کشور به هدر میرود. این در حالی است که کشور در چند سال اخیر با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم میکند». براساس آنچه در گزارشها آمده ضایعات محصولات کشاورزی حدود ۳۰درصد است. از آن جایی که سالانه حدود ۷۰میلیارد مترمکعب آب شیرین در بخش کشاورزی مصرف میشود یعنی ۲۱میلیارد مترمکعب آن صرف محصولاتی میشود که به سفره مردم نمیرسند و دور ریخته میشوند. این در حالی است که براساس گزارش وزارت نیرو در بخش خانگی برای آب شرب تنها 3/8میلیارد مترمکعب آب مصرف میشود که این یعنی 5/2 برابر آب موردنیاز کشور برای شرب بهصورت ضایعات کشاورزی دور ریخته میشود! بالا بودن ضایعات کشاورزی در کشورمان به حدی است که حتی در سالهای گذشته فائو هم هشدارهایی در این زمینه داده اما اقدام مؤثری برای حل آن صورت نگرفته و این همه در حالی است که بهدلیل کمبود، سالانه میلیونها تن محصول کشاورزی وارد میکنیم.
دور ریز؛ از کاشت تا سفره
جعفری نیز بر این باور است که دور ریز محصولات کشاورزی از مرحله کاشت آغاز میشود. در واقع بهدلیل آموزش ندیدن کشاورز بخشی از محصول در زمان کاشت به هدر میرود. بهعنوان مثال درحالیکه به کشاورز توصیه میشود ۱۶۰ کیلوگرم در هکتار بذر گندم بریزد به صلاحدید خود ۲۰۰ کیلوگرم می ریزد؛ یعنی ۴۰ کیلوگرم در هکتار در همین ابتدای کار تبدیل به ضایعات میشود. از آن جایی که براساس گزارش وزارت کشاورزی در سال گذشته حدود ۹میلیون هکتار از زمینهای زراعی زیرکشت غلات بوده یعنی ۳۶۰هزار تن گندم فقط در کاشت هدر رفته است.
کوددهی اشتباه و دور ریز محصولات کشاورزی
او توضیح میدهد که ما در کود دهی نیز دچار مشکل هستیم؛ یا از کودهای مناسب استفاده نمیکنیم یا هنوز هم برخی کشاورزان میزان درستی از مصرف کود ندارند و همین موضوع سبب آفت زدگی محصولات کشاورزی شده و دورریز را افزایش میدهد.
این کارشناس حوزه کشاورزی بر این باور است که برداشت سنتی یکی دیگر از مقصران دورریز محصولات کشاورزی است. نبود فناوری و دانش روز در کشورمان باعث شده برداشت محصول به درستی صورت نگیرد و بخشی از محصول روی زمین باقی بماند. از آن جایی که طبق آمارها در سال گذشته نزدیک به ۱۲میلیون هکتار زیرکشت داشتهایم، اگر به ازای هر هکتار تنها ۱۰کیلو محصول دور ریخته شود در کشور چیزی حدود ۱۲۰هزار تن محصول هدر میرود.
جعفری به امحای محصولات کشاورزی نیز اشاره کرده و میگوید: « متأسفانه الگوی کشت در کشور ما بهصورت دقیق وجود ندارد. الگوی کشت بهمعنای تولید محصولات با بیشترین سود برای تولیدکننده و مصرفکننده و کمترین آسیب به محیطزیست است. نداشتن الگوی کشت سبب میشود نیاز بازار شناسایی نشود و این به ضرر کشاورز میشود. یعنی یا محصول آن قدر کم است که تقاضا بیشتر از عرضه میشود و قیمت محصول چندین برابر میشود یا محصول آن قدر زیاد تولید میشود که نسبت به تقاضا بسیار بیشتر است و نتیجه آن میشود قیمتی که حتی از قیمت تولید توسط کشاورز هم پایینتر است و جمعآوری آن برای کشاورز به صرفه نیست و کشاورز محصولش را دور میریزد.او به نبود کارخانههای تبدیلی نیز اشاره کرده و میگوید: راهاندازی کارخانجات فراوری محصولات کشاورزی نهتنها میتواند ایجاد اشتغال کند، بلکه میتواند تا حدود زیادی از دور ریز محصولات کشاورزی بکاهد. بهطور مثال هر سال شاهد و ناظر تلنبار شدن هزاران تن سیب در کنار جادهها در شهرهای شمال غرب کشور هستیم و متأسفانه دلیل آن هم نبود کارخانههای تبدیلی و البته الگوی کشت است.
حملونقل؛ عاملی برای دورریز محصولات کشاورزی
امین محمودی کارشناس حوزه کشاورزی اما معتقد است که توزیع و حملونقل ناصحیح محصولات کشاورزی یکی از مهمترین دلایل دور ریز محصولات کشاورزی است. او معتقد است حملونقل محصولات کشاورزی در کشور ما بهطور صحیح و استاندار انجام نمیشود. نبود ماشین آلات مخصوص با استاندارد لازم در زمان حملونقل و بارگیری و تخلیه محصولات کشاورزی باعث میشود بخشی از محصولات در این بخش بهصورت ضایعات کشاورزی دور ریخته شود. او به بحث نگهداری میوه در انبارها برای مناسبتهای خاص مثل شب چله یا عید نوروز اشاره کرده و میگوید: «در بسیاری از موارد شاهد هستیم که برخی از بازارهای میوه و تره بار میزان زیادی از محصولات کشاورزی را انبار میکنند که در واقع بخشی از این ذخیرهسازیها سبب فاسد شدن این محصولات شده و به آمار ضایعات مواد غذایی اضافه میکند. » به اعتقاد محمودی نبود صنعت بستهبندی صحیح برای محصولات کشاورزی نیز عامل دیگری است که سبب از بین رفتن محصولات کشاورزی میشود. این در حالی است که بستهبندی درست هم میتواند در حفظ و نگهداری میوه کمک کرده و از دور ریز آن جلوگیری کند و هم میتواند بحث صادرات را پر رنگتر کرده و ارزآوری داشته باشد.
به باور محمودی این موارد به جز میزان دورریزی است که در خانوادها اتفاق میافتد: «بسیاری از ما عادت داریم بیش از میزان نیاز و مصرفمان میوه و یا نان تهیه کنیم و به همین دلیل میزان زیادی از محصولات غذایی در یخچال خانهها از بین رفته و دور ریخته میشوند.»
سیاستهای اشتباه ضایعات کشاورزی را افزایش می دهد
مهدی سروی کارشناس اقتصاد کشاوریاندیشکده اقتصاد مقاومتی به شهروند میگوید: «بخش زیادی از ضایعات در حوزه کشاورزی به سیاستها و قسمتی از آن به زیرساختها مربوط میشود. بهعنوان مثال برخی سیاستهای اجرایی زنجیرههای مختلف غذایی را دچار انحراف میکند. مثل زنجیره گندم و آرد. »
او در توضیح این موضوع میگوید: « منابع پرداختی دولت اختلاف قابل توجهی بین قیمت خرید گندم با قیمت فروش آن ایجاد میکند، این مسأله باعث میشود که بسیاری از بازیگرانی که در این زنجیره هستند برای بهرهمندی بیشتر از منابع یارانه دولت اقداماتی انجام دهند که کیفیت محصول تحویلی به سلولهای نگهداری را کاهش داده و در واقع بخش عمدهای از اتلاف کاهش کیفیت بهخاطر این مسأله رخ میدهد».
او به مسائل و مشکلات زیرساختی در بحث بالا بودن ضایعات کشاورزی از مرحله تولید تا مرحله توزیع اشاره کرده و میگوید: « بحث وجود زیرساخت و امکانات مناسب برای تولید، مسأله قابل توجهی است. بسیاری از کشاورزان به روش سنتی کشت میکنند و کشاورزی را با دانش تجربی که اصولاً نسل به نسل به آنها منتقل شده انجام میدهند. مثلاً برای تولید یک محصول در واحد سطح مقدار زیادی بذر مصرف میکنند که همین موضوع یکی از دلایل اتلاف محصولات کشاورزی میشود. به روز نبودن دانش کشاورزی سبب کاهش بهرهوری در تولید میشود. از سوی دیگر کشاورزی در اراضی شیب دار و شخم زدن عمودی زمین باعث میشود در زمان باران میزان زیادی از محصولات کشاورزی از بین برود. این کارشناس حوزه کشاورزی به نبود تجهیزات مناسب هم در زمان برداشت محصولات و هم برای فرآوری آنها اشاره کرده و میگوید: «در بسیاری از اقلام کشاورزی شاهدیم زنجیره تأمین و زنجیره ارزش کالای مورد نظر از مزرعه تا سفره شکل نگرفته ومحصولات به شکل مناسبی تولید نشوند. ماشین آلات برای برداشت این محصولات به روز نشده و این مسأله موقع برداشت باعث ریزش محصول میشود چرا که با ماشین آلات کشاورزی قدیمی، حد مشخصی از محصولات را میتوان درو کرد. بسیاری از محصولات در همان زمان برداشت دچار ریزش شده که جزء ضایعات بهحساب میروند.»
او به بحث فراوری محصولات کشاورزی نیز اشاره کرده و تأکید میکند: «در حوزه فراوری نیز به پیشرفت قابل توجهی نرسیدهایم و تکنولوژی هماکنون در این بخش به اندازهای نرسیده که بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم.»
سروی تأکید میکند: «در واقع اتلاف و ضایعات محصولات کشاورزی را در سه بخش میتوان دستهبندی کرد نخست تصمیمات اقتصادی دولت که منجر به دامن زدن به اتلاف یا ضایعات بیشتر محصولات کشاورزی میشود و کشاورزان را به این سمت سوق میدهد که با مداخلاتی که در زنجیرهها انجام میدهند عایدی اقتصادی بیشتری داشته باشند. مسأله دوم بحث دانش فنی کشاورزان است. اصولاً در کشور ما کشت سنتی است و در قالب یک زنجیره مشخص نیست. به همین دلیل نیازمند این هستیم که از طریق آموزشهای مختلف روشهای جدید را جایگزین کشاورزی سنتی کنیم؛ در این بخش بودجه تقریباً صفر بوده و جایگزینی هم برایش وجود ندارد. از سوی دیگر باید دانش کشاورزی به روز شده و بتوان زیرساختهای مناسبی برای این بخش درنظر گرفت.