شماره ۳۱۷۶ | ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۰ مهر
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور می‌کنیم.
دولتمردان پهلوی (2)
در خصوص دکتر محمد مصدق باید بگویم در این که او از جوانی فراماسون بود و با انگلیسی‌ها ارتباط داشت تردید ندارم. به نظر من، مصدق بنا به مصالح خاصی، که توضیح دادم، از طرف آمریکایی‌ها کاندید شد که نفت را ملی کند. او قاجار بود و نسبت به محمدرضا و خانواده پهلوی کینه خاصی داشت و همین امر سبب شد که با محمدرضا درگیر شود. ولی زمانی که نقشش به پایان رسید و وجودش بی‌ثمر و حتی مضر تشخیص داده شد و این امکان مطرح شد که توده‌ای‌ها قدرت را به دست بگیرند، مصدق برکنار و خانه‌نشین شد. مصدق دسته خاص و از پیش ساخته‌ای نداشت. عده‌ای پیرامون او جمع شدند و او را بلند کردند و سپس به زمین زدند. پس از مصدق، نوبت به زاهدی می‌رسد. زاهدی انگلیسی بود و در کودتای 28 مرداد کاندید مشترک انگلیس و آمریکا شد. با این تفاوت که انگلیسی‌ها برای او نقش محدود قائل بودند و حفظ سلطنت و محمدرضا را صلاح می‌دانستند، ولی آمریکایی‌ها به این مسائل توجه نداشتند و مدتی به ایجاد یک دیکتاتوری نظامی (از آن نوع که در سراسر جهان مرتباً به راه می‌انداختند، به‌خصوص در جنوب شرقی آسیا و در آمریکای لاتین) در ایران تمایل داشتند. زاهدی با اتکاء به آمریکایی‌ها مدت کوتاهی سعی کرد در مقابل محمدرضا مستقل باشد، ولی با وساطت اسدالله علم و نقش فعال او و پدرزنش (ابراهیم قوام) در دستگاه انگلیس و قانع کردن آمریکایی‌ها، زاهدی برکنار شد و بقیه عمر با پول بادآورده در سوئیس به عیاشی پرداخت. اردشیر، پسر فضل‌الله، که مانند پدر بسیار عیاش و خانم‌باز بود، مدتی وزیرخارجه و سپس سفیر ایران در انگلیس و بعداً سفیر در آمریکا شد. او تا انقلاب در آمریکا سفیر بود و برای خود بساطی به راه انداخته بود. اردشیر در میان مقامات انگلیسی و آمریکایی دوستان زیادی پیدا کرد و با بالاترین مقامات رفت و آمد داشت، ولی در سیاست موفقیتی کسب نکرد. او تلاش فراوان کرد و پول‌های کلانی خرج کرد تا شاید بتواند جای اسدالله علم را بگیرد ولی نتوانست، زیرا شیوه رفتار و نحوه عمل او را خارجی‌های مهم نمی‌پسندیدند و به او می‌گفتند: «پسر خوب» (Good Boy). اردشیر در زمان انقلاب، تلاش زیادی کرد تا محمدرضا را نگه دارد و خود نخست‌وزیر و «تاج‌بخش» شود و نقش پدر را بازی کند ولی محمدرضا زیر بار نرفت. پس از 28 مرداد 32، نقش فائقه در سیاست ایران و تعیین مقامات با آمریکایی‌ها بود، هرچند به تجربه غنی و وسیع انگلیسی‌ها اهمیت زیادی می‌دادند. گاهاً و در مواردی به نظر می‌رسید که تزاحم منافعی بین انگلیس و آمریکا بر سر ایران بروز کرده است، اما وقتی خوب دقت می‌کردید متوجه می‌شدید چنین نیست و هر دو طرف از کوچکترین مشترکات برای نزدیک کردن منافع خود به یکدیگر استفاده می‌کردند. 

 


تعداد بازدید :  61