[شهروند] 2355 سال پیش، برابر یکم اکتبر ٣٣١ پیش از میلاد مسیح(ع)، یکصد هزار سرباز ایرانی امپراتوری هخامنشی در پی فرار شاه و فرمانده خود یعنی داریوش سوم از صحنه نبرد، از 80 هزار سرباز یونانی به فرماندهی اسکندر مقدونی شکست خوردند تا به این ترتیب، ناقوس اضمحلال و انقراض سلسله هخامنشیان بلندتر از هر زمان دیگری به صدا درآید. «نبرد گوگمل» آخرین جنگ جدی و سرنوشتساز امپراتوری هخامنشی و سپاهیان متجاوز یونانی بود و سربازان اسکندر از همان میدان جنگ راه تخت جمشید پایتخت هخامنشیان را در پیش گرفتند. داریوش سوم که در تاریخ از او به عنوان سیزدهمین شاه هخامنشی یاد شده است، با آن که در جوانی صلاحیت و شجاعت بسیار نشان داده و چهره یک حکمران با صلابت و عاقل را از خود به نمایش گذاشته بود، پس از به دست گرفتن قدرت، اسیر افسون دربار شد و افسار کار را به مغها و زنان حرمسرا سپرد. بدینسان بود که او پس از یورش اسکندر هیچگاه نتوانست نقش یک رهبر مقتدر و شایسته فرماندهی نظامیان را ایفا کند و تقریباً همه نبردها با یونانیان را با شکست و سرشکستگی به پایان رساند.
اسکندر در اندیشه انتقام ترموپیل و سوختن آتن
پس از مرگ فیلیپ شاه مقدونیه، اسکندر فرزند او داعیه خونخواهی یونانیها از ایرانیان را مطرح کرد. داغ شکست ترموپیل و آتش زدن آتن به دست خشایارشا، بر سینه شاه جوان مقدونی سنگینی میکرد. این میان خبرهایی که از سبکسریهای داریوش سوم و همچنین اختلافات و قدرتطلبیها در دربار هخامنشی به یونان میرسید، عزم اسکندر برای لشکرکشی و گرفتن انتقام از ایرانیان را جزمتر از همیشه میکرد. اسکندر فقط دو سال پس از مرگ پدر و نشستن بر تخت صبر کرد و سپس با سپاهی گران از یونان به راه افتاد تا قصه اسکندر کبیر را در سایه هرج و مرج دربار آخرین شاه هخامنشی در تاریخ جهان ثبت کند. یونانیان هرچند به قدرت خود باور داشتند اما درصدی هم به این میاندیشیدند که به هر حال حریفشان ایران است و شاید کار به نقطه باریک بکشد، اما پس از نخستین درگیری مشخص شد که امپراتوری هخامنشی دیگر آن مهابت سابق را ندارد و زمینه برای شکست دادن آنان کاملاً مهیاست.
عاقبت پادشاه فراری از جنگ و عاشق حرمسرا
«نبرد گرانیگ» نخستین رودررویی ایرانیان و یونانیان در جریان حمله اسکندر به سرحدات امپراتوری هخامنشی در آسیای صغیر بود که ٣٣٣ سال قبل از میلاد رقم خورد. در گرانیک ٤٠ هزار سرباز ایرانی به مصاف ٣٧ هزار یونانی رفتند و بهرغم شجاعت بسیار به دلیل ضعف فرماندهی، نهایتاً این سپاه اسکندر بود که پیروز جنگ گرانیک نام گرفت. یک سال بعد از نبرد گرانیک، اسکندر و داریوش سوم در ناحیه «ایسوس» مقابل هم قرار گرفتند، اما این بار نیز با آنکه احتمال پیروزی ارتش ایران بیش از همیشه بود، با خالی کردن میدان توسط داریوش سوم و تضعیف روحیه فرماندهان و سربازان، جنگ به نفع متجاوزان یونانی به پایان رسید. با چنین پیش زمینهای، پیشبینی نتیجه سومین و آخرین جنگ یعنی «گوگمل»، کار چندان سختی نبود، خصوصاً که داریوش سوم ثابت کرده بود با سخت شدن کار، بدون هیچ شک و شبههای فرار را به قرار در میدان نبرد ترجیح خواهد داد. اتفاقی که حادث شد و کار هخامنشیان را برای همیشه تمام کرد.