[فرشته کیانی] شبکه خبری آمریکایی «سیانان» در تحلیلی با اشاره به ترور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، نوشت: «بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ادعا کرد ترور نصرالله گامی در جهت «تغییر توازن قدرت در منطقه برای سالهای آینده» بود. نتانیاهو فرصتی برای تغییر ساختار اساسی قدرت در خاورمیانه میبیند و ممکن است تصور کند که حزبالله بهشدت زخمخورده است. با این حال، پیروزی کامل دستنیافتنی است و آنان که چنین آرزوهایی داشتهاند، غالبا پشیمان شدهاند.»
درس تلخ تاریخ برای اسرائیل و آمریکا
«سیانان» در ادامه نوشت: «از 17 سپتامبر (دو هفته پیش)، اسرائیل حملاتی را یکی پس از دیگری علیه حزبالله لبنان انجام داده تا در نهایت غروب جمعه حسن نصرالله را ترور کرد. با اینحال، تاریخ اخیر همواره درسهای تلخی برای رهبران اسرائیل -و دیگران- که بلندپروازیهای بزرگی برای تغییرات بنیادی در لبنان و بهطور کلی خاورمیانه در سر میپرورانند، دارد.
ژوئن 1982، اسرائیل با هدف سرکوب سازمان آزادیبخش فلسطین به لبنان حمله کرد. فراتر از آن، اسرائیل امیدوار بود که یک حکومت سازشپذیر تحت سلطه مسیحیان در بیروت ایجاد و نیروهای سوری را از لبنان بیرون کند. اما اسرائیل در هر سه هدف شکست خورد. درست است که گروههای مسلح فلسطینی در لبنان بر اساس توافقی که با میانجیگری آمریکا انجام شد، مجبور شدند کشور را ترک کنند و به تونس، یمن و جاهای دیگر تبعید شدند، اما هدف از بین بردن آرمانهای ملی فلسطین شکست خورد. پنج سال بعد، اولین انتفاضه یا قیام فلسطینیان در غزه سر برآورد و به کرانه باختری رسید. امروزه فلسطینیها به همان اندازه گذشته، در نفی اشغالگری اسرائیل سرسخت و استوارند. متحد اصلی اسرائیل در لبنان هنگام تهاجم به این کشور، بشیر الجمیل، رهبر شبهنظامیان مسیحی مارونی بود که پارلمان او را انتخاب کرد، اما قبل از روی کار آمدن، در انفجاری مهیب در شرق بیروت ترور شد. برادرش امین جمیل جایگزین او شد و تحت رهبری او و با مداخله فعال و تشویق آمریکا در می 1983، لبنان و اسرائیل توافقنامهای را برای برقراری روابط عادی دوجانبه امضا کردند. در مواجهه با مخالفتهای شدید، دولت در فوریه بعد سقوط کرد و توافقنامه به سرعت لغو شد. آمریکا که پس از قتل عام «صبرا و شتیلا» در سپتامبر 1982، نیروهای خود را در بیروت مستقر کرده بود، پس از دو بار بمباران سفارت خود، اکتبر 1983 از لبنان خارج شد. جنگ داخلی لبنان دوباره شعلهور شد و بیش از 6 سال ادامه داشت.»
مهمترین نتیجه تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982، تولد حزبالله بود
«سیانان» ادامه داد: «شاید مهمترین نتیجه تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 1982، تولد حزبالله بود که در ادامه با جنگ چریکی بیامان اسرائیل را مجبور به عقبنشینی یکطرفه از جنوب لبنان کرد؛ این اولین و تنها باری بود که یک نیروی نظامی عربی با موفقیت اسرائیل را به عقبنشینی از سرزمینهای عربی وادار کرد. گروه جدید حزبالله بسیار نیرومندتر و موثرتر از شبهنظامیان فلسطینی بود. حزبالله در جنگ 2006 با اسرائیل جنگید و در سالهای بعد قویتر شد. درست است که امروز حزبالله دچار بینظمی است و با نفوذ اطلاعاتی اسرائیل روبهروست، اما با اینحال، نباید در تحلیل آینده آن شتابزده گفت و نوشت.»
تهاجم آمریکا به عراق درسی برای غرور بیحد و حصر و گستاخانه
«سیانان» با اشاره به شکستهای آمریکا در تجاوز به سرزمینهای دیگر، آورد: «فراتر از لبنان و اسرائیل، بهعنوان نمونه میتوان به تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 اشاره کرد که درسی برای غرور بیحد و حصر و گستاخانه است. با فروپاشی ارتش عراق و حرکت نیروهای آمریکایی به سمت بغداد، دولت جورج بوش این خیال را در سر داشت که سقوط صدام منجر به سقوط تهران و دمشق و رونق دموکراسیهای لیبرال در سراسر منطقه خواهد شد. اما اشغال عراق به حمام خون و خشونت فرقهای ختم شد که در آن آمریکا هزینههای جانی و مالی گزافی به مردم عراق تحمیل کرد. از طرفی کشتن صدام به ایران اجازه داد تا نفوذ خود را در قلب تشکیلات سیاسی بغداد گسترش دهد.»
تکرار اشتباه ماجرای «تولد خاورمیانه جدید»
نویسنده مقاله «سیانان» در پایان نوشت: «هنگام نگارش این مطلب، دودی را میبینم که از سراسر مناطق آسیبدیده جنوبی بیروت بلند میشود و سخنان «کاندولیزا رایس»، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، را به یاد میآورم که در طول جنگ اسرائیل و حزبالله در سال 2006، گفت تمام خونریزیها و ویرانیهایی که در آن زمان شاهد آن بودیم، «درد تولد(زایمان) خاورمیانه جدید» است. مراقب کسانی باشید که نوید طلوع جدید، تولد خاورمیانه جدید و توازن قدرت جدید را در منطقه میدهند. لبنان نمونه کوچکی از موقعیتهایی است که ممکن است درباره آن دچار اشتباه شویم. لبنان سرزمین پیامدهای ناخواسته است.»