شماره ۵۱۳ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۰ اسفند
صفحه را ببند
رابطه انسان با خدا از نگاه مولانا

بخشعلی قنبری هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز

مولانا بر این باور است که خدایی که معرفی می‌کند، خدای متشخصی است. خدایی است که هم تشخص وجودی دارد، هم انسان‌وار است. به این معنا، هم می‌توان به او گفت «تو» و هم در عین حال می‌توان با این خدا، رابطه برقرار کرد؛ چراکه این خدا، انسان‌وار و صفات انسانی را نیز، واجد است. اما این صفات را در حد عالی، اعلاء و نامحدود، داراست. در عین حال، همان صفات، حلقه ارتباط انسان و خدا هستند. در نگاه مولانا، انسان نیز موجودی است که توانایی آن را دارد تا با خدا رابطه برقرار کند. یعنی انسان، چنین استعدادی را دارد. آنگاه وقتی به این رابطه، نیک بنگریم، می‌توانیم چنین رابطه‌ای را براساس آنچه در تاریخ رابطه انسان و خدا گذشته، تصدیق کنیم و بعد از آن، می‌توانیم به چنین رابطه‌ای، باور داشته باشیم. مجموعه تصدیق و باور به اضافه توجیه عقلانی این باور، ما را به اینجا می‌رساند که رابطه انسان با خدا، از نظر مولانا، هم صادق است، هم می‌توان به آن باور داشت و هم می‌توان این باور را توجیه کرد. از این مجموعه می‌توان به یک معرفت‌شناسی خاصی دست یافت، بنابراین مبانی‌ای که مولانا قبل از ورود به رابطه انسان و خدا به آنها می‌پردازد، می‌تواند ذیل مبنای خداشناختی، انسان‌شناختی و در ادامه، جهان‌شناختی تنظیم شود.
در باب جهان‌شناختی، می‌توان اینگونه سخن گفت که جهانی را که مولوی - خصوصا در مثنوی- به تصویر می‌کشاند، اولا، جهانی است که نظر کرده خداست؛ به این دلیل که خداوند، بهترین موجوداتش را به این جهان فرستاده است. منظور مولانا از بهترین موجودات، «انسان» است که به تأسی و تبعیت از قرآن، چنین ‌چیزی را بیان می‌کند. همچنین به تعبیر خود مولانا، بالاترین انسان‌ها نیز، انبیا هستند چراکه آنها، عالی‌ترین تجربه‌های رابطه با خدا را پشت سر گذاشته‌اند که یکی از این مصادیق، تجربه‌های وحیانی است و اتفاقا همه این بزرگان، پا بر زمین گذاشته‌اند. لذا اگر زمین، نظر کرده خداوند نبود، خدا، انبیای خود را به این جهان نمی‌فرستاد. به این معنا، جهان شایستگی آن را دارد که انسان، مادامی که در این جهان است، بتواند با موجوداتی فراجهانی، که در رأس آنها، خداوند است، ارتباط برقرار کند. بنابراین، جهان ما مانع این ارتباط نیست.
هرچند مولانا معتقد است که خود جهان و ماندن در این جهان، مانع مراتبی از رابطه انسان با خداوند می‌شود اما البته این ممانعت به معنای ممانعت کلی از ایجاد ارتباط انسان و خدا نیست.  بنابراین، مولوی، انسان را شایسته ارتباط با خدا می‌داند و از طرف دیگر، خدا را نیز موجودی می‌داند که هم می‌تواند و هم می‌خواهد با انسان‌ها ارتباط برقرار کند. مولانا جلال‌الدین، براساس این مبانی نظـری، بعـدها به عرفان عملی
 می‌پردازد.


تعداد بازدید :  952