شماره ۵۱۳ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۰ اسفند
صفحه را ببند
پرستاران از قانونی می‌گویند که اجرا نشد
مسأله کمبود نیروی انسانی
| طرح‌نو | رضا نامجو| براساس آمارهای رسمی به ازاي هر 10‌هزار نفر 13 نفر به‌عنوان پرستار به جامعه خدمت مي‌کند. این صنف، بخشی از اعضای جامعه‌اند که سال‌هاست مشکلات ریز و درشتشان (مانند بقیه اقشار) در رسانه‌ها مطرح شده و گاهی هم به بهانه‌هایی، طرح مشکلات آنها به شیوه دیگر رخ می‌نماید! این بار به بهانه روز پرستار تجمعی صنفی در محل مجلس شورای اسلامی برگزار شد. دليل تجمع پرستاران مقابل مجلس شوراي اسلامي، اين است که اين افراد نماينده ملت هستند و نقش نظارتي دارند و می‌توانند (وباید) بخشی از مشکلات اقشار مختلف را پی جویی کنند. در زمینه حقوق صنفی پرستاران، قانونی به‌نام قانون «ارتقای بهره‌وری کارکنان بالینی نظام سلامت» تصویب شده است. پرستاران معتقدند نمايندگان در برابر قانوني که تصويب کرده‌اند، مسئولند زيرا اگر اين قانون اجرا نشود چيزي بيش از يک برگ کاغذ نيست. در کشورهاي اروپايي و آمريکايي به ازاي هر 10‌هزار نفر 100 پرستار وجود دارد و اين ميانگين در منطقه به ازاي هر ‌هزار نفر 3 پرستار است. یکی از مشکلات دیگر درباره پرستاران ایرانی، نظام پرداختي است. در سراسر دنيا اختلاف پرداخت‌ها يک تا 3 برابر است در حالي که در کشور ما اين اختلاف در پرداخت‌هاي کارانه 100 برابر است و ايران در اين زمينه رکورددار جهان است. به‌گفته «محمد شريفي مقدم»، سخنگوي کميته مسئول رسيدگي و پيگيري مطالبات پرستاران «در‌سال گذشته 8هزار فارغ‌التحصيل داشتيم که 4‌هزار نفر از آنان جذب شدند که طبيعی است تعداد زیادی از آنان، به خارج از کشور مهاجرت یا به ترک شغل اقدام کرده باشند. » جملات بالا تنها بخشی از مشکلاتی است که یکی از حساس‌ترین شغل‌های جامعه یعنی جامعه پرستاران با آن دست به گریبان هستند. «شهروند» با یکی از پرستاران بیمارستان‌های دولتی (که تمایلی به ذکر نام در این مطلب نداشت) گفت‌و‌گویی انجام داده‌ که شرح آن را در ادامه می‌خوانید:

 تصوری که در سال‌های دبیرستان از شغل پرستاری داشتید با واقعیت چه تفاوتی دارد؟ به نظر شما چه کسانی در این شغل می‌مانند؟
در دوران دبیرستان وقتي صحبت از شغل پرستاری به میان می‌آمد، نمي‌دانستيم دقيقا قرار است چه كاري انجام دهيم. كنكور را كه از سرگذرانديم و قبول شديم (10سال است در اين حرفه مشغول به كار هستم) تصورمان با امروز فرق می‌کرد. وقتی وارد کار حرفه‌ای شدیم، تنها كساني در اين حرفه ماندند كه این کار را از جان و دل دوست داشتند. وارد دانشگاه که شده بودیم اساتید بر این موضوع تکیه داشتند اما بسیاری از ما به خاطر روپوش سفیدی که بعدا به سرمه‌ای تغییر رنگ داد، آمده بودند. وارد شدن به فضای بیمارستان نشان داد اگر پرستاری توانایی هماهنگی با خصوصيات بیماران را داشته باشد، پرستار می‌ماند اما  هركس نتواند خودش را با فضا هماهنگ کند، صحنه را ترک خواهد‌ کرد.  
برای بهتر شدن وضع کاری به چه چیزهایی دلبسته‌اید؟
امروز با توجه به اينكه پرستاري در جامعه ما تعريف جامعی دارد و هيچ وقت آنگونه كه بايد ديده نمي‌شود، ما به همان جمله اجر معنوي قانع هستيم. وقتي روپوش پرستاری به تن می‌کنید و بعد از گذر از ‌سال اول و دوم، کم‌کم به میانه راه می‌رسید. حالا که 16‌سال سابقه کار دارید برایتان سخت است کارتان را ترک کنید و به 16 روز حقوق بسنده کنید (تازه اگر همان 16 روز حقوق به شما تعلق بگیرد!).
می‌خواهم کمی درباره فشارهای روحی و جسمی که در چنین شغلی با آن مواجه هستید، صحبت کنید.
شغلي که ما داریم فوق‌العاده فرسايشي است. همه بعد از چند‌سال با تاثیرات جسمی و روانی آن مواجه می‌شویم. اگر در بخش ICU , CCU , NICU  کار کنید سختی‌ها چند برابر می‌شوند. درست است که در بخشی مثل ارتوپدی، کار فیزیکی فرد زیاد است اما باز در مقایسه با بخش‌های ویژه کارش ساده‌تر است. در اورژانس و بخش ویژه با زندگی مردم و عزیزانشان سروکار داریم. بخش‌هاي وي‍ژه، روح و روان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. استرسی که موقع احیای مریض به یک پرستار وارد می‌شود و فشار روانی که در آن شرایط از سوی خانواده بیمار وارد می‌آید، بسیار سنگین است. خانواده‌ای که ممکن است عزیزش را از دست بدهد حق دارد. ما هم اگر به‌جای آنها بودیم عصبی و ناراحت می‌شدیم. ما به آنها حق می‌دهیم اما فشار زیادی را هم تحمل می‌کنیم.
مسأله کمبود نیروی انسانی هنوز هم از مشکلات حاد حوزه کاری شماست؟
متاسفانه بله. هنوز هم یکی از بزرگترین مشکلاتی که جامعه پرستاری در ایران با آن دست به گریبان است، مسأله کمبود نیروی انسانی است. وقتي هر ساله اين همه فارغ‌التحصيل از دانشگاه‌های مختلف داریم، چرا جذب پرستار (خاصه در مراکز دولتی) تا این حد محدود است. این مشکل بزرگ باعث می‌شود من نوعی به جای پرستارانی که اصلا نیستند، شیفت بایستم. خيلي‌ها مي‌گويند پولش را مي‌گيري، اما من شخصا به يك ریال از  آن اضافه‌كاري، براي ماندن در بيمارستان راضي نیستم.
شما و همکارانتان با شیفت‌های شبانه و روزانه و تغییر ساعت حضورتان در بیمارستان کنار آمده‌اید؟
ایستادن سر شیفت، تمام سيكل فيزیولوژيك بودن، خواب، زندگي، سلامت جسمی و روحی و ... به هم می‌ریزد. يك روز شب‌كاري و ناگزیر هستی ساعت 3 صبح استراحت كني، يك روز، روزكاري و 12 ظهر استراحت می‌کنی اما تو همان آدم هستی و همان بدن را داری. فارغ از تاثیراتی که تغییر ساعت کاری روی فعالیت‌های قلبی - عروقی و گوارشی بدن دارد، تغییر ساعت‌ها توانایی جسمی را برای کار بهتر از آدم می‌گیرد. بار فيزيكي این تغییرات هم روي ديسك كمر، گردن و ... تاثير خواهد گذاشت. حال آن‌که اگر اين نيروي انساني را تامين كنند، من نوعی مجبور نيستم جاي 2 نفر كار كنم. رضايتمندي بالا می‌رود و خدمت‌رساني به خلق خدا هم بهتر می‌شود. فرق است بین این‌که من پرستار با 4 بیمار سر و کار داشته باشم یا با 2 بیمار. اگر خلأ نیروی انسانی موجود در حوزه پرستاری برطرف نشود، مریض بیشترین آسیب را خواهد دید، زیرا توان ما بيش از آن جواب نمي‌دهد. بعد از 10‌سال بالاخره فرسايش باعث مي‌شود خطای کار بالا برود و این یعنی افزایش ریسک...
از اجرای طرح «ارتقای بهره‌وری» که به منظور بهبود وضع پرستاران پیش‌بینی شده بود چه خبر؟ آن طرح به کجا رسید؟
ما هميشه منار را مي‌دزديم و بعد دنبال چاره می‌گردیم. طرح ارتقا را به این خاطر پیشنهاد کردند که ساعت کاری پرستاران کاهش پیدا کند. طرح متضمن این موضوع بود که پرستار بيش از 12 ساعت كار نكند. بنا بود نتیجه‌اش این باشد که علاوه‌بر 8 ساعت کار اصلی ساعاتی را هم اضافه‌کار باشیم و آن را محاسبه کنند و بقیه ساعت هم توسط نیروی جایگزین پر شود. تعداد بيشتري پرستار، يعني حقوق بيشتر. اگر قرار بود تا پیش از این برای حضور 2نفر بودجه بدهند حالا به 3 نفر احتیاج داشتند. تنها پس از مدتی از اجرای این طرح بیمارستان‌ها به این نتیجه رسیدند که اجرای طرح برایشان هزینه‌بر است. قرار بود ساعت كاري كم شود اما گفتند شما بياييد ساعت‌های باقی‌مانده را شیفت باشید، ما هم اضافه‌كاري را محاسبه و پرداخت می‌کنیم. بنابراین پس از مدتی طرحی که برای کاهش ساعت کاری پرستاران در نظر گرفته شده بود به کناری رفت و از نظر جسمي و روحي هيچ تغييري ايجاد نشد. (البته در بسیاری از بیمارستان‌ها طرح به خوبی اجرا شد اما چون در ایران خبری از نظام هماهنگ نیست نحوه اجرا در بیمارستان‌های مختلف، متفاوت بود.) بعد هم رسانه‌ها در آغاز ‌سال جدید خبر را در بوق و كرنا کردند و گفتند به حقوق پرستاران فلان‌ درصد اضافه شده است. ما که هيچ‌وقت باور نمي‌كنيم. باز هم هيچ تغييري اتفاق نيفتاد. فقط تصوير ذهني مردم در مورد ما عوض شد و فکر كردند چه اتفاق خوبی برای ما افتاده است.
کار و فشار کاری در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی چقدر با هم متفاوت است؟
وضعیت در بیمارستان‌های خصوصی بهتر است. با وجود آن‌که عده‌ای معتقدند کار در این بیمارستان‌ها از امنیت شغلی لازم برخوردار نیست، اما خیلی از همکارانم به واسطه حقوق و مزایای مناسب (در مقایسه با کار در بیمارستان‌های دولتی) در این مراکز مشغول به کار هستند. چون نيرو‌های تحصیلکرده در رشته پرستاري با وجود تمام مشکلاتی که به آنها اشاره کردم جذب نمي‌شد، برخی از بیمارستان‌ها از ماماها در بخش‌هايي استفاده كردند كه نبايد. در چنین شرایطی همیشه این سوال در ذهنم نقش می‌بست که چرا پرستارهایی که سال‌ها در این زمینه درس خوانده‌اند جذب نمی‌شوند. این سوال هنوز هم بی‌پاسخ در ذهنم می‌چرخد... به طور کلی پرستار با وجود تمام کارهایی که انجام می‌دهد اصلا دیده نمی‌شود. خیلی از مواقع کار پزشک‌ها را هم یک پرستار انجام می‌دهد با این وجود اما این کارها فقط افزایش مسئولیت است نه افزایش توجه و رسیدگی به کسی که چنین کاری می‌کند.
نظام پرستاری در مقایسه با نظام پزشکی درباره افراد زیرمجموعه خود چه می‌کند؟ مگر آنها حمایت‌تان نمی‌کنند؟
 آن‌طور که باید نه. اگر من پرستار بنا به اينكه انسانم و خطاكار، در اثر فشار کاری و حجم قابل توجه مشغله‌ها خطایی مرتکب شوم، تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرم. ممکن است سال‌ها به خاطر همین اشتباه درگیر شوم و از این دادگاه به آن دادگاه بروم و ... جالب است که هیچ‌کسی هم از من حمایت نمی‌کند. نظام پرستاری هم حمایت درخوری از ما انجام نمی‌دهد. این درحالی است که یک پزشک خطاکار به‌طور کامل مورد حمایت نظام‌پزشکی است. حمايتی که از من پرستار می‌شود اما در نظام پرستاري و دادگاه‌ها خیلی کمتر از آن اندازه‌ای که باید باشد. در بسیاری از موارد کاهش انگیزه‌ها از چنین رفتارهایی سرچشمه می‌گیرد. فشار و کار و شیفت‌های شبانه تنها یک بخش از ماجراست. وقتی یک پرستار زحمتکش کار پزشک و وظیفه 2 نفر پرستار را انجام می‌دهد و بعد با یک اشتباه به چنین وضعی دچار می‌شود، طبیعی است که میل و رغبت چندانی به خدمت به خلق خدا نداشته باشد. تفكيك نشدن وظايف پزشك و پرستار ازجمله مشکلات جدی ما پرستاران است. البته روی کاغذ وظایف کاملا مشخص هستند اما وقتی صحبت از عمل می‌شود همه‌چیز به هم می‌ریزد. در بیمارستان‌های آموزشی وضع دردناک‌تر است. در این بیمارستان‌ها پرستار کار کشته طبیعتا از رزیدنت تازه وارد کار را بهتر انجام می‌دهد. بنابراین در خیلی از مواقع مجبور است كارهاي پزشك را خودش انجام دهد. خيلي از كارهايي كه وظيفه ما نيست در این شرایط روی وظایف معمولی ما تلنبار می‌شود. احياي مريض در شرایط عادی وظيفه پرستار تنها نيست. احیا يك كار تيمي است اما امروز ما پرستاران در خط مقدمش قرار داریم. وقتی وظایفی که به عهده پزشک و پرستار است با هم قاطی می‌شود، فشار کاری ما بالاتر می‌رود و بعد هم که مجبوریم انجام آن کارها را به عهده بگیریم، در صورت بروز اشتباه، حمایتی در کار نیست.
مگر می‌توانند شما را مجبور کنند وقتی پزشک در بیمارستان هست شما وظایفش را انجام دهید؟
فردي كه مي‌خواهد فرزندش عمل شود، بايد رضايت عمل بدهد. رضايت برائت بخشي دارد كه ولی دم در آن مي‌نويسد: من با آگاهي از تمام ریسک‌های عمل جراحی، به این عمل رضايت مي‌دهم. در حالت عادی این پزشک است که باید بندهای موجود در این برائتنامه را به خانواده فرد توضیح دهد. اگر مريض شب بستري شده باشد، ما مجبور می‌شویم موارد موجود در برائتنامه را توضیح دهیم. با این وجود اما این کار در شرح وظایف ما نیست. اگر دكتر كشيك بخواهد به خانواده فرد توضيح دهد، مي‌گويد:   اين عمل لازم است. بنابراین بهتر است خود ما این کار را انجام دهیم. از سوی دیگر اگر مريضي فوت شود، وظیفه پزشک است که موضوع را با خانواده‌اش در میان بگذارد اما در عمل خود ما این کار را انجام می‌دهیم. دلیلش این است که پزشک خیلی خشک و معمولی جمله مرگ را از زبان خارج می‌کند اما ما سعی می‌کنیم خانواده فرد متوفی را آرام و آهسته با حقیقت مواجه کنیم. با این وجود باز هم می‌گویم بزرگترين مشكل ما كمبود نيروي انساني است اگر نيروي انساني تامين شود مسأله خستگي و كم‌شدن انگيزه‌ها حل خواهد شد.


تعداد بازدید :  226