شماره ۵۱۳ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۰ اسفند
صفحه را ببند
نگاهی به مشکلات عدیده پرستاران در ایران
تصویر جامعه باید تغییر کند

|  قادري  |   مددكار   |

مشكلات موجود در جامعه پرستاري قابل تقسيم به دو بخش اصلي هستند؛ مشكلات مربوط به بخش جسمي در حوزه پرستاري و مشكلات مربوط به بعد رواني و بهداشت رواني. حوزه‌اي كه به مددكاري ارتباط بيشتري دارد حوزه سلامت روان و سلامت اجتماعي است.
 اگر بخواهيم سلامت جسمي و رواني را مورد بررسي قرار دهيم، بايد به اين نكته توجه كنيم كه براي به وجود نيامدن مشكلات در حوزه سلامت اجتماعي يا رواني، استانداردهايي كه براي محيط‌هاي كاري تعريف شده‌اند، در فضاي كاري فرد موجود باشند. اگر چنين نباشد، خواه ناخواه مشكلات عديده‌اي در بخش رواني حوزه مسائل اجتماعي به‌وجود مي‌آيد. برخي از استانداردهايي كه در بالا به آنها اشاره شد، شامل تعيين ساعت كار، ميزان ساعاتي كه فرد بايد سر شيفت باشد، ساعات برخورد با بيمار و همچنين تعداد بيماراني كه زير نظر هستند، است. با توجه به سخنان اخير آقاي دكتر ‌هاشمي، وزير محترم بهداشت ما در تمام اين حوزه‌ها با كمبود مــواجه هـسـتـيـم. طبيعي است كه وقتي استانداردهاي مربوطه رعايت نشوند، فشارهاي رواني فراواني در فضاي كار به‌وجود مي‌آيد. اين در حالي است كه بخش عمده‌اي از بار رواني موجود در محيط كار را روانشناسان باليني و مددكاران اجتماعي به‌عنوان كمك-پرستار متحمل مي‌شوند. در چنين فضاهايي اعلام خبر وجود بيماري لاعلاج يا فوت بيمار به خانواده او برعهده همين روانشناسان و مددكاران است. در ايران اما اصلا چنين اركاني در بيمارستان‌ها پيش‌بيني نشده‌اند و نوك پيكان فشارهاي رواني تماما به سمت پرستاران است. طبيعي است كه وقتي تمام وظايف اين بخش برعهده پرستار باشد، فشار رواني بر فرد سنگيني مي‌كند. اميدوارم به جامعه پزشكي بر نخورد اما بايد گفت در بسياري از كشورها پزشكان هم‌پاي پرستاران در بيمارستان‌ها حضور فعال دارند. اين درحالي است كه در بيمارستان‌هاي ما كمتر چنين اتفاقي مي‌افتد. در ساعاتي كه پزشك در بيمارستان نيست، برخي از وظايف او مانند پاسخگويي به خانواده بيمار نيز برعهده پرستاران است. بنابراين بار رواني اين كار هم روي دوش پرستار است. با اين وجود روي كاغذ، پاسخي كه بايد به بيمار داده شود كار پرستار نيست. اين وظيفه پرستار نيست كه به بيمار يا خانواده‌اش بگويد او بايد فلان دارو را با فلان «دُز» بخورد. در اين شرايط اگر جواب آنها را بدهد با برخي مشكلات مواجه است و اگر پاسخ ندهد با مشكلاتي ديگر دست به گريبان است. در اصل فشارهاي رواني موجود در محيط كاري بيمارستان بايد روي كادر پزشكي كه شامل روانشناس، مددكار و پزشك است باشد اما در مقام عمل تمام فشارها را پرستاران تحمل مي‌كنند. در صورت وجود كمبود در مورد امكانات بيمارستاني، ريسك كارها بالا مي‌رود. در اين شرايط استرس پرستار بيشتر و بيشتر مي‌شود. او نگران است مبادا براي مريض اتفاقي بيفتد. بنابراين امروز پرستار در جامعه ايراني، فشارهاي متعددي از جبهه‌هاي مختلف تحمل مي‌كند. يكي از مشكلات اساسي در بحث درمان و بيمارستان‌ها آن است كه متاسفانه در بيمارستان‌هاي ما خبري از مراكز مشاوره و روان درماني نيست. از سوي ديگر پرستاران با ناامني شغلي هم مواجه هستند. پرستاري كه نحوه استخدامش به صورت قراردادي است يا كارمند ساعتي است، هر آن اين استرس را دارد كه نكند اخراج شود و كارش را از دست بدهد. چنين مواردي از ديگر مسائلي هستند كه فشار مضاعفي به فرد وارد مي‌كنند. مسأله بعدي نقيصه‌هايي است كه در حوزه آموزش با آنها مواجه هستيم. پرستاران ما در بخش آموزش روان، كمتر آموزش مي‌بينند. در واحدهاي دانشگاهي‌ای هم كه مي‌گذرانند، كمتر به اين موضوع پرداخته مي‌شود. در چنين شرايطي وقتي پرستار با مواردی مثل خودكشي، مواجه مي‌شود فشار قابل توجهي به او، خانواده بيمار و خانواده خودش وارد مي‌آيد. حال آنكه اگر در مواردي كه به آنها اشاره شد، دوره‌هاي آموزشي بگذراند، در ابعاد رواني مهارت‌هايي به دست مي‌آورد كه كارآيي او و آرامش روانش را دوچندان مي‌كند. همان‌طور كه اشاره شد در بخش‌هاي مختلف جامعه اختلالات رواني وجود دارد اما مسأله آنجاست كه در مورد پرستاران هيچ مكانيسمي نداريم كه بتواند ميزان فشارهاي وارده را مشخص كند يا درصدد كنترل آن باشد. كار كردن در بخش‌هايي كه به بيماري‌هاي صعـب‌العـلاجي چون سرطـان مـربـوط‌اند تاثيرات بدي روي فرد مي‌گذارد. سوالي كه بايد از مسئولان پرسيد این است كه شما براي كمك به بهداشت رواني پرستاران چه مكانيسمي تعريف كرده‌ايد؟ مسأله فقط بالا بردن حقوق و مزايا نيست. بحث‌هاي رواني از آن دست موضوعاتي است كه بايد مرتفع شود. مسائل اقتصادي از ديگر موضوعاتي هستند كه پرستارها را تحت فشار قرار مي‌دهند. وضعيت درآمدي براي داشتن يك زندگي استاندارد، در تمام نقاط دنيا تعريف شده است. شب‌كار بودن پرستاران هم از ديگر مسائلي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. شب‌كار بودن و استرس‌هايي كه در محيط بيمارستان (براي پرستاران) وجود دارد، براي كساني كه ازدواج كرده‌اند، مشكل‌ساز است. احتمالا برخي از آنها به واسطه كار در شيفت شب نقش پدر يا مادري را به خوبي ايفا نمي‌كنند يا حداقل اين نقش كمرنگ مي‌شود. اين امر روي ارتباطات خانوادگي، مديريت فضاي منزل و خانواده هم تاثير مي‌گذارد. بايد به سمتي پيش برويم كه فرد بتواند تنها با يك شيفت كاركردن يك زندگي استاندارد داشته باشد. موضوع حایز اهميت بعدي، تقويت نظام پرستاري است. انتظار مي‌رود اين نظام حمايت اجتماعي به پرستاران را افزايش دهد. در اين زمينه نقص‌هاي متعددي وجود دارد كه بايد برطرف شود. مي‌شود مصوبات قانوني پيش‌بيني كرد كه از رهگذر آن پرستاران بتوانند برخي مجوزهاي خاص را به دست بياورند. بحث اوقات فراغت پرستاران هم مسأله مهمي است. اين قشر به واسطه كاري كه انجام مي‌دهند تقريبا از داشتن اوقات فراغت محروم‌اند.
وقتي بسياري از ما در تعطيلات به سر مي‌بريم، آنها مجبورند در بيمارستان حضور داشته ‌باشند. در پايان مي‌خواهم پيشنهادي مطرح كنم؛ مسئولان امر بايد قوانيني وضع كنند كه حمايت‌هاي اجتماعي و اقتصادي از اين قشر را لحاظ كند. از سوي ديگر جايگاه پرستاري و تصويري كه جامعه ما از اين قشر دارد نيازمند تغيير است. مسئولان بيمارستان‌ها نيز بايد به اين افراد توجه بيشتري داشته باشند. 


تعداد بازدید :  164