شماره ۵۱۳ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۰ اسفند
صفحه را ببند
تلاش دختران شهرستاني خوابگاه‌ها براي معاش
از شستن سنگ قبر تا كلفتي اغنيا

آیا می‌دانستید آن دختری که سنگ قبر می‌شوید و او را هر پنجشنبه در بهشت زهرا مي بينيد، دانشجويي شهرستاني است؟ آيا می‌دانستید دختری که در يكي از انشعابات پارك‌وي گل می‌فروشد دانشجوی مواد یکی از دانشگاه‌های معتبر تهران است و يك پايش دانشگاه و يك پايش خوابگاه و يك پايش خيابان است؟
مي‌پرسيد چرا؟ مگر نمي‌دانيد كه زندگي خرج دارد. دانشگاه خرج دارد. مخصوصا كه دختر باشي. شهرستاني هم باشي. خانواده مرفه هم نداشته باشي و بخواهي سالم زندگي كني! عزت نفس داشته باشي و دست آخر بخواهي مملكتت را هم بسازي. مادر نسلي باشي كه آينده ساز باشد...
شاید اين سوال برايتان به وجود آید دلیل انتخاب کلانشهری مثل تهران و شهرهای دیگر برای تحصیل چیست؟ بيراه نرويم و گزافه نگوييم. همه مي‌دانيم. بی‌عدالتی آموزشی را می‌توان در همین نقطه مشاهده کرد، تمرکز مراکز آموزشی معتبر یا به‌عبارتی آپارتاید علمي و امکانات رفاهی، فرهنگی و اجتماعی در يك نقطه  و دستيابي به اين مدينه فاضله آرزوي هر محصلي است. بسیاری از پشت کنکوری‌های شهرستانی برای ورود به آرمانشهر خیالی خود لحظه شماري مي‌كنند و با بردن برگ برنده، با عزمی راسخ قدم در این کلانشهرها می‌گذارند، غافل از اين‌كه عشق اول نمود آسان ولي افتاد مشكل‌ها...
هر دانشجوي مهاجر به دنبال ورودش به شهري ديگر با مسائلی حیاتی روبه‌رو مي‌شود که شامل هزینه‌های زندگی و آسیب‌های اجتماعی متاثر از غربت، مشکلات خانوادگی، محل اسکان و... است. عوارض و عواقب این مسائل را نمی‌توان نادیده گرفت.
در اين سوي نگاه‌هاي متأثر از تبعيض و مردسالاري، کلمه دختران شهرستانی و دختران خوابگاهی به خودی خود دارای بار ارزش منفی است. يادآور سادگي، كم‌تواني و گاه عرصه تاخت‌و‌تاز و تهمت‌ها!
مگر دختر دانشجو بودن چه اشکالی دارد؟ این همه سوء‌ظن‌ها و سوءتعبیرها از کجا نشأت گرفته است؟ جز شنیده‌ها و تخيلات بخشي از دنه جامعه كه همواره درصدد تخريب بخشي ديگر است؟ آیا واقعا از نزدیک دیده‌ایم آنها برای گذران زندگی خود چه می‌کنند؟ حتما می‌گویید خیلی کارها... بله دخترانی را می‌شناسم که خیلی کارها می‌کنند تا روزهایشان شب شود. نمونه‌اش همین فاطمه...
سال دوم کارشناسی است از شواهد ظاهری‌اش پیداست از طبقه متوسط رو به پایین جامعه به حساب می‌آید، مدام نیازمندی‌هاي همشهري را ورق می‌زند و کاری درخور و متناسب با ساعات کلاس‌هایش پیدا نمی‌کند که هم وقتش خوب باشد هم پولش! یکی، همه‌جوره خوب است جز این‌که راهش دور است کارش چیست؟! خدمات منزل یا همان کلفتی...
تعجب کرده‌اید؟! خدمات منزل کاری است سنگین، چه به لحاظ جسمی و چه به‌لحاظ روانی و در قالب کلماتی موجه! كافي است مثل سال‌هاي اول دبستان مبصر بيايد يا ناظم يا حتي مدير و بگويد دست‌هايتان روي ميز. ديدن دست‌هاي فاطمه اما اشك را بر چشمانتان جاري خواهد كرد. زخم شده، چروکيده، ريش ريش و... دیگر چه کارهایی را می‌توان نام برد از تراکت پخش‌کنی، فروشندگی در مغازه و مترو، خدمتکار رستوران‌ها (و در خفا كافي‌شاپ‌ها كه اگر بفهمند حسابت با كرام الكاتبين است)، دستفروشی، بورس لوازم بهداشتي و آرايشي در دالان‌هاي خوابگاه و دانشكده، امتحان دادن به جاي ديگران، خياطي، نگهداري شيفتي چند نفره از سالمندان، تزريقات و...
بله! کار عار نیست. فاطمه‌های بسیاری هستند که برای خرج روزانه خود حاضر به کارهایی هستند که من و شماها حتی فکرش را نمی‌توانیم بکنیم. امثال او براي تحصيل و معاش جان مي‌كنند و كم هم نيستند.
اما پس چرا در كوي و برزن و تاكسي و مترو و هر جاي ديگر اين شهر درندشت وقتی اسم دختر دانشجوي شهرستاني می‌آید نگاه‌ها درهم می‌رود، حرف‌های درگوشی شروع می‌شود و نيش‌ها باز؟
داستان از کجا شروع شد؟
حالا بعد از گذشت ترم‌ها در این کلانشهرها و کوبیده شدن برچسب دختر خوابگاهی از هرکدامشان بپرسید انگیزه اولیه‌ات برای تحمل سختي‌هاي درس خواندن در غربت و خوابگاهی شدن چه بوده است؟ با لبخندی سرد یاد دوران کودکی و فانتزی‌هایشان می‌افتند و با ذوقی سرخورده از جودی آبوت مي‌گويند. اسطوره کودکانه‌های دخترانه ديروز، اما زندگی جودی کجا و ما کجا؟ این کودکان بزرگتر شده، بی‌خبر از همه جا نمی‌دانند در انتظارشان دنیایی دیگر در قالب مسائل و مشکلاتی دیگر است که جنس‌اش با دغدغه‌های جودی فرق دارد. آغاز هر روز برایشان آبستن مسأله‌ای است از تهيه خوراک گرفته تا سرپناه در خياباني كه حتي يك لحظه نمي‌تواني تنها بايستي. آخر گشت‌ها به مردها كاري ندارند!
مسأله این است که قشر دانشجو مخصوصا دختر که جنسيتی آسیب‌پذیر و حساس محسوب می‌شود به دلیل کمبود‌های اجتماعی و منابع آموزشی شهرش که وجود آن حق مسلم همه اعضای جامعه است، مجبور است كه روند اجتماعي شدن خود را به گونه‌اي متفاوت طي كند. اما پس از بازگشت به شهرهایشان مسأله همچنان ادامه دارد، آن لطافت شهرستاني فكر و انديشه كجا و اين جان كندن و بغض‌هاي فروخورده كجا؟
مسأله خوب و موجه نشان دادن این بخش جامعه نیست. مسأله عدم آگاهی ما از شرایط زیستی افرادی که آموزش رايگان حق آنان است. حالا اگر آنان با تلاش خود از بحران مالي هزينه‌هاي تحصيلي سربلند بيرون بيايند تازه اول مقابله با آسيب‌هاي جدي‌تر در تعاملات درون خوابگاهي و گفتمان‌هاي جديد هستيم...


تعداد بازدید :  505