[راضیه زرگری] دونالد ترامپ، نامزد اصلی جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری 2024آمریکا، در حالی روز یکشنبه در کمپین انتخاباتی خود هدف اصابت گلوله قرار گرفت که واقعی و یا ساختگی بودن این ترور، خیلی زور به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شد.«صحنهسازی» عبارتی است که تنها دقایقی بعد از انتشار خبر سوء قصد به جان ترامپ، در شبکه اجتماعی ایکس در این کشور ترند شد. به نوشته واشنگتن پست این کلمه معمولا همراه با تئوریهای توطئهای بهکار میرود که اغلب برای ایجاد تردید در مورد یک حمله یا تیراندازی، در حاشیه شبکههای اجتماعی شکل میگیرد. اما در ساعات بعد از سوءقصد، این عبارت وارد جریان اصلی مکالمات کاربران در این شبکهها شد و پستهایی مملو از گمانهزنیها درباره حقیقی بودن یا نبودن این ماجرا، میلیونها بار در شبکه ایکس دیده شد.
وقتی آشفته بازار تئوریهای توطئه همه طیفهای سیاسی را دربرگرفت
بیبیسی در گزارشی نوشت: ترور روسای جمهور آمریکا در گذشته هم با تئوریهای توطئه همراه بوده که مشهورترین آنها، قتل جان.اف.کندی در نوامبر ۱۹۶۳ بود. تیراندازی به او نخستین سوءقصد به یک رئیسجمهور آمریکا بود که در جریان پخش زنده تلویزیونی رخ داد. به همین دلیل جای تعجب نبود که صحبتهایی درباره دروغی بودن این ترور نیز فراگیر شد. اما نکته قابل توجه بعد از سوءقصد به ترامپ این است که چگونه آشفتهبازار تئوریهای توطئه، تمام طیفهای سیاسی را دربرگرفت.
سؤالهای کاربران درباره چگونگی اجرای این ترور خیلی زود در شبکههای اجتماعی دست بهدست شد. در گزارشهای تحلیلی به ضعف نیروهای امنیتی بهعنوان مهمترین دلایل تردید به واقعی بودن این ترور اشاره شده است. بسیاری از کاربران فضاهای مجازی این ضعف را مورد انتقاد قرار داده و تأکید کردهاند «چطور ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد؟ پس امنیت کجاست؟» تردید به واقعی بودن ترور ترامپ در شرایطی صورت میگیرد که ضارب ۱۵۰متر از ترامپ فاصله داشته و بر بالای یکی از ساختمانهای بلند اطراف محل برگزاری کمپین تبلیغاتی، کمین کرده بوده است.
هشتک صحنهسازی چطور ترند شد؟ صورتی با رد خون و ژستی قهرمانانه
«چگونه مهاجم به پشتبام رسیده بود؟ چرا جلو او را نگرفته بودند؟» و طبیعتا در نبود پاسخی برای این سؤالها، موجی از بیاعتمادی، حدسوگمان و اطلاعات نادرست بهوجود آمد. در یکی از پستهای ایکس که یک میلیون بازدید داشت، نوشته شده بود: «بهنظر کاملا صحنهسازی میآید. هیچکس در جمعیت نمیدود یا وحشت نمیکند. هیچکس در جمعیت صدای تیر واقعی را نشنید. من به این ماجرا اعتماد ندارم.» به علاوه توضیح تصویر یک حساب یوتیوب در آمریکا نوشت: «عکس ترامپ تیر خورده با رد خون روی صورت و با مشت گره کرده، درحالیکه در حصار نیروهای امنیتی است و پس زمینه عکس پرچم آمریکا به چشم میخورد، «زیادی کامل» است. چطور ممکن است که حتی پرچم آمریکا در پشت سر او هم اینقدر درست قرار گرفته باشد؟» در این تصویر، ترامپ تنها لحظاتی پس از اصابت گلوله، میایستد و با ژستی قهرمانانه درحالیکه از گوش او خون میآید؛ و در شرایطی که پرچم آمریکا در پشت سر او به اهتزاز درآمده، دست مشت کردهاش را به نشانه ایستادگی و مقاومت بالا آورده است.
چرا نمیتوانید در هیچ موردی به این آدمها اعتماد کنید
کاربران دیگر اشاره کردند که وقتی تیراندازی میشد، ترامپ دستش را روی صحنه بالا برد. آنها با استناد به این حرکت گفتند که این اتفاقات صحنهسازی شده بود، اما هیچ شاهدی برای اثبات چنین ادعایی وجود ندارد.شخص دیگری نوشت «صحنهسازی برای جلب همدردی؟ نمیتوانید در هیچ موردی به این آدمها اعتماد کنید. نه، من برای او دعا نمیکنم.»
واکنش جمعی آمریکاییها این بود که به تیر اندازی به ترامپ بخندیم
گاردین نیز در تحلیلی نوشت: «بلافاصله پس از اصابت گلوله به گوش دونالد ترامپ، گفتمان رسانههای اجتماعی در مورد تیراندازی با #قتل_جعلی، و #تیراندازی صحنهای ظاهر شد. گمانهزنیها میگفت به آنچه به شما میگویند اعتماد نکنید. ایکس پلتفرم رسانه اجتماعی که قبلاً توییتر نامیده میشد، نقطه اتکای بدبینی پس از تیراندازی بود. یکی از پستهای ایکس با هشتگ #staged این سؤال را مطرح کرد که آیا واقعاً گلولهای از گوش ترامپ عبور کرده یا خیر. این پست بیش از 500هزار بار دیده شده است. توییت دیگری از یک صفحه منتقد ترامپ که تا روز دوشنبه 2.1میلیون بازدید داشت، نوشت: یک نامزد ریاستجمهوری بهطور نمایشی تیر خورد و واکنش جمعی ما بهعنوان یک کشور این بود که بخندیم؛ زیرا هیچچیز تا به این اندازه جعلی بهنظر نرسیده است.»
تئوری توطئه با بیاعتمادی به رسانهها توسعه مییابد
عمران احمد، مدیر اجرایی یک مرکز دادهپردازی فضای مجازی به گاردین گفت: «تئوریهای توطئه به یک اقناع سیاسی محدود نمیشود. و اینکه باورها و تعصبات ما را تقویت میکند. او گفت: هیجانات و احساسات شدید پیرامون انتخابات این تمایل مردم را تقویت میکند تا آنچه را که اتفاق میافتد حول یک روایت از پیش تعیینشده تطبیق دهند. این موضوع با بیاعتمادی به رسانهها همراه شده است.»