[گروه سیاسی] برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در فضایی رقابتی هرچند با کاهش مشارکت مسائل عجیب و جالبی به همراه داشت. در این نوشتار نگاهی به رفتارهای اپوزیسیون با ایرانیان مشارکتکننده در انتخابات در خارج از کشور و همچنین سابقه تحرکات اپوزیسیون و شکستهای آنان در براندازی نظام خواهیم داشت.
1-طیفهای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی از ابتدای روی کارآمدن نظام با اتخاذ رویکردهای عجیب و مغایر با حداقلهای عقل و درایت از یک سو و از سوی دیگر با برآورد غلط از جامعه ایران همواره در حال فعالیتهای شاذ و ناکام بودهاند. در مباحث سیاسی تعبیر عامیانهای وجود دارد که اپوزیسیون از بهمن 57، مرتبا وعده سقوط نظام ظرف دو ماه آینده را میدهند! و کنش خود را براساس موهومات تنظیم میکنند. با شکلگیری نظام اسلامی، اپوزیسیون به سرعت با پناه بردن به دامن دشمنان، تحرکات تروریستی، فعالیتهای تجزیهطلبانه و وابستگی آشکار به دشمنان تاریخی ایران همچون انگلیس و آمریکا نشان دادند فاقد حداقلهای درک و فهم سیاسی برای مبارزه هستند و درکی از عقبه تاریخی و تجارب ملی ایران و شرایط کشور ندارند. در فرهنگ سیاسی ایرانیان وابستگی به اجانب و بیگانگان همواره منفی و مذموم بوده است. اپوزیسیونی که از ماه ابتدایی استقرار جمهوری اسلامی که از اصول انقلاباش استقلال خواهی بوده، آن گونه آشکار به دامن دشمنان پناه بردند، از ابتدا در حال شلیک به مغز خود بودند. گروهک منافقین نیز در زمان جنگ تحمیلی و همدلی و همبستگی بینظیر مردم در برابر دشمن، تبدیل به عمله و ستون پنجم صدام شدند تا مشخص شود از بهاصطلاح دمکراسیخواهان تا سلطنتطلبان، تا چپها و چریکهای معاند نظام تنها چیزی که وجود ندارد شرافت، استقلال، فهم سیاسی و غیرت ملی است.
2-اپوزیسیون جمهوری اسلامی پس از قریب سه دهه تکاپوهای مضحک و تلاشهای مذبوحانه و بینتیجه، در سال 88 با ژست دلسوزی برای ایران در پشت ادعاهای تقلب صف کشیده و امید به براندازی نظام از بستر اعتراضات جسته و گریخته چندماهه آن سال داشتند. اوج هماهنگی و اتحاد اپوزیسیون از سال 57 تا 88 را میتوان در ماجرای وقایع 88 دید که تمامی طیفها، رسانهها و چهرههای اپوزیسیون برای براندازی جمهوری اسلامی همقسم شدند اما با شکست آن وقایع، ضربه بزرگی دریافت کردند. برآورد اشتباه از ساختار جمهوری اسلامی و میزان اقتدار نظام، تحلیل اشتباه از معترضان داخلی و برانداز دیدن همه آنان، دل بستن به موجسازیهای دروغین رسانهای و جنگ روانیهای ناکام خود و امید داشتن به دولتهای خارجی برای مداخله اثرگذار در کشور از خطاهای اپوزیسیون در سال 88 بود. سالی که اوج اتحاد و هماهنگی اپوزیسیون پس از سه دهه شکل گرفته بود.
3-در حدود 15سال اخیر اما اپوزیسیون با پوست اندازی نسبی، تقویت رسانههای خود، تلاش برای برندسازی تازه و لیدرسازی برای نسل جوان، تمرکز بر تحولات فرهنگی و اجتماعی و دامن زدن به تشدید دوقطبیهای اجتماعی در داخل کشور، درخواست تحریم ایران و سوار شدن بر نارضایتیهای اقتصادی و معیشتی مردم و تحرکاتی از این دست تلاش کرد نبض تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را در دست گرفته و در راستای براندازی نظام جهت دهد اما در این مسیر و با این رویکرد تازه و حداقل 15ساله نیز راه به جایی نبرده است. علل این مسئله نیز مشخص است و در بند بعدی اشاره خواهد شد.
4-درست است که مشکلات اقتصادی میزان نارضایتی را در جامعه افزایش داده و میزان مشارکت را کاهش داده است و اکنون دلخوریهای جدیای میان مردم وجود دارد اما اپوزیسیون همچنان و به دلایل مشخصی چون: وابستگی و سرسپردگی به بیگانگان، فقدان توانایی در تصویرسازی عقلانی از خود، برقرار ماندن و معتبر ماندن اصول و شعارهای جمهوری اسلامی با وجود اعتراض مردم به عملکردها و شرایط معیشتی نتوانسته اند در تحقق اهداف خود موفقیتی حاصل کند. در همین وقایع سال 1401 که اپوزیسیون بعد از وقایع 88 بیشترین امید را به براندازی نظام داشت و بیشترین تلاش، اتحاد و هماهنگی را در این راستا ترتیب داد باز هم نتوانست راه به جایی ببرد. اپوزیسیونی که در شورای هماهنگی خود از شاهزاده تا سلبریتی کم سواد تا تروریست تجزیهطلب تا مدعی لیبرالیسم و دمکراسیخواهی را دور یک میز نشاند بعد از یک ماه با فروپاشی همین شورای به ظاهر متحد مواجه شد. تجزیه ایران، درخواست حمله به ایران از دولتهای غربی، فقدان اصول روشن و مبنای فکری قوی و پنهان شدن پشت اعتراض مردم بدون معرفی آلترناتیو(جایگزین) مشخص برای نظام ازجمله علل شکست و رسوایی چندباره اپوزیسیون در ماجرای 1401بود.
5- در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز مشخص شد اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنان همانی است که چند سال قبل عبدالکریم سروش به آن اذعان کرد: «جماعتی که دستشان، انبانشان و مغزشان تهی است». اپوزیسیونی که فاقد اصول و اندیشه است، توانایی گفتمانسازی ندارد، چهره دانا، پخته و اندیشمند ندارد و همچنان همانند نسلهای پیشین خود وابسته، مواجببگیر و پادوی دشمنان تاریخی کشور است؛ راهی جز حمله به ایرانیان خارج از کشور که درصدد شرکت در انتخابات بودند در مقابل خود نمیدید. برای اپوزیسون فرقی ندارد رئیسجمهور ایران در سازمان ملل سخنرانی داشته باشد یا مذاکرهکننده ایران برای حل مشکلاتی که اربابان همین جماعت برای مردم ایجاد کردهاند به مذاکره رفته باشد یا ایرانیانی هستند که لزوما طرفدار نظام نیستند اما ترجیح میدهند در سرنوشت کشور نقشآفرینی کنند. نسخه اپوزیسیون یکی است: فحاشی، لاتبازی، عربده کشی، حمله و جوسازی. رفتارهای اپوزیسیون با ایرانیانی که درصدد شرکت در انتخابات بودند و فحاشیهای آنان به قدری زننده بود که در تعدادی از کانالهای مجازی و رسانههای خود آنان نیز با سانسور انتشار یافت. اپوزیسیونی که هر بار پس از ناامیدی از براندازی، به جای بازاندیشی در روش مبارزات سیاسی خود همواره درصدد بازتولید رفتارهای احمقانه، پمپاژ نفرت و نمایش خشونت علیه هر کس و هر چیزی که بخواهد متفاوت از آنان باشد یقینا به دار و دسته اوباش بیشتر شبیه است تا نیروی سیاسی مبارز.