شماره ۵۱۱ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۷ اسفند
صفحه را ببند
دانشجوی شهرستانی و ترس از آرایشگاه‌های پایتخت

چند ماهی است دانشجوی پایتخت شده، شهری عجیب و پرحاشیه، با کمال میل و رغبت وارد این دنیای اسرارآمیز شد!
مدتی ا‌ست بعد از درگیری‌های ممتد تازه فراغ‌بالی برای رسیدگی به خود یافته، دست به سر و صورتش می‌کشد بی‌شباهت به زنان قاجار نیست! برای اولین‌بار تصمیم می‌گیرد به آرایشگاه نزدیک خانه دانشجویی‌اش برود، دل دل می‌کند که برود یا نه ... هیچ تصویری از آن مکان ندارد، دریافته است که اینجا کمی تا قسمتی همه چی فرق دارد با دیار خودشان، از دغدغه تفاوت قیمت‌ها گرفته تا نوع برخورد آنها و قصد نهايي مشتريان از رفتن به آرايشگاه!
بله! کافی است با داشتن ذره‌اي حس کنجکاوي سرکی به آرایشگاه‌های شهر شلوغ و پر دم و دودمان بزنیم، آرایشگاه‌ها دیگر کارکردهایشان مثل قدیم نیست، قدیم‌ها اوج کاری که در آرایشگاه‌ها صورت می‌گرفت به چند مورد خیلی ساده محدود می‌شد اما امروزه آرایشگاه‌ها تبدیل به فستیوال‌های مد و شوی لباس و عرض‌اندام شده‌اند، محلی برای جلسات دور همی زنان، كلوپي برای سرگرم شدن و سر درآوردن از زندگی هم سلولي‌هاي اجتماعي و نسخه پیچیدن‌ها و مشاوره دادن‌های تجربی و پیشنهاد دعانویسي، رمالی و فال قهوه برای حل مشکل‌ها و ...
آنها كه كارگر، كارمند و كارفرماي آرايشگاه‌ها هستند، به‌حدی جذاب و ماهرانه حوزه کاری خودشان را تبلیغ و مدیریت می‌کنند و آنچنان با آب و تاب برایت از کاه، کوه می‌سازند که باورت می‌شود، نکند حتما چیزی وجود دارد که تو از آن بی‌خبری! آنها روش مورد خطاب قرار دادن هر قشري را
فرا گرفته‌اند. آنها مانند جامعه‌شناسان و روانشناسان با سوژه  خود برخورد مي‌كنند.
دخترك وارد آرایشگاه می‌شود، قیافه‌ها و ظاهرهایشان با او فرق بسیار دارد، نیم نگاهی به خود می‌اندازد اعتماد به نفس‌اش انگار درحال تزلزل است، نفس عمیقی می‌کشد تا می‌خواهد لب باز کند به یکباره با صدایی که آهنگی کشدار دارد به خودش می‌آيد که می‌گوید: عزیز دلم چه کار داشتی؟ چه ساعتی؟ و با کی وقت گرفتی؟ و دختر من من کنان و ساكت. وقت؟ مگر غير از آرايش ...
شاید برایتان سوال شود مگر چه عیبی دارد که آرایشگاه‌ها مکانی جذاب و سرگرم‌کننده برای زنان و دختران باشند؟! آن هم برای طبقه جنسیتی که محل‌های تفریحش محدود به اینجور مکان‌ها می‌شود... به شخصه آرایشگاه‌ها مشکلی ندارند تا زمانی که کارکرد‌هایشان تغییر می‌کند و تفاوت‌های بسیاری می‌توان در ظاهر و نگاه و برخورد افراد ديد. شهرهاي كوچكتر تفاوت هنگفتي در اين خصوص با شهرهاي بزرگتر و كلانشهرها دارند. هر چند همه جاي ايران آرايشگاه‌ها در پستو و زيرزمين و... فعاليت مي‌كنند.
 این تفاوت‌های مشخص از کجا پدید می‌آید و ریشه‌اش در چیست؟ با یک حساب سرانگشتی خواهیم فهمید که شرایط بد رفاهی شهرستان‌ها با كلانشهرها زیاد فرقی ندارد اما چیزی که فرق دارد فرهنگ و جو حاکم موجود در شهرهاي بزرگ در مقابل شهرهای کوچکتر است.
در اينجا برخي مناسبات اجتماعي و رفتارهاي فردي، عادي سازي شده است. اخلاقيات نسبي‌تر شده‌اند و قبح برخي موارد ريخته شده است مخصوصا در زیر پوست آرایشگاه‌ها، گاه در پس پرده‌ها، حجب و حیا گوهر كميابي مي‌شود. این موج عادی‌سازی مناسبات برای انجام هر عملی تحت عنوان پيرايش از کجا پدید آمده است؟ زمانی که زشتی، زیبایی محسوب   می‌شود.
در همان اندك زمان حضور در زير زمين، کارت‌ها و بورشورهای تبلیغاتی متعددي از مقابلتان راه مي‌روند و گاه حتي مدل‌هايي زنده. نگاهی سرسرکی می‌اندازید هجمه فشار برای تغییراتی در جهت زیبایی را در اقصی نقاط بدن خواهید دید. تلويزيون، ماهواره، وايبر و اينستاگرام هم كه همراهي بكنند ديگر جنسمان جور است.
آرام‌آرام کار به جایی می‌کشد که این تبلیغات، فشارها و توصيه‌ها الگوهایی را برای ما می‌سازند و سرلوحه نگاه زیبایی‌شناسانه زنان و دخترانمان قرار می‌گیرند، جالب اينجاست كه اگر کسی با این الگوها غریبه باشد همچون انسانی پشت‌کوهی و عقب افتاده دیده می‌شود.
بیایید کمی به قبل‌ترها نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم الگوهای زیبایی‌شناسی چقدر تغییر کرده است، زمانی‌که عرف اجتماعي، زنان چاق با ابروهای پرپشت و پیوندی و موهای معمولی را مي‌پسنديدو... به مرور زمان الگوهای ظاهری زیبایی تغییر کرد، زنانی لاغر و ابروهایی مدل یافته و موهای میزان‌پیلی شده یا اکستنشن شده جاي آنها را گرفتند.
در اینکه زنان زیبایی را دوست دارند و نیازمند ستوده شدن هستند، حرفی نیست اما زمانی مسأله حساس و بغرنج می‌شود که که این ستایش و جذابیت و تأییدطلبی قیمتی گزاف مي‌يابد! به قیمت سطحی شدن فکرها و عادی‌سازی بسیاری از موارد خلاف عرف و اخلاق؟! به قیمت پروتزهايي كه به نقص عضو مي‌انجامد و ایرادات قبل و بعد از اعمال زیبایی؟!
هرچقدر هم عزمت را جزم کرده باشی که درگیر این حملات پی‌درپی نشوی، زمانی که برای کاری ساده وارد آرایشگاه می‌شوی به یکباره موجی از تغییرات جسماني را می‌بینی که هر کسی که در آن مکان حضور دارد به نوبه خود، تغييرات انجام پذيرفته روي خود را آشكار مي‌سازد و از تجربیات خود در جهت زیباسازی صورت و اندامش می‌گوید. آن‌قدر بي‌محابا داستان‌هایی را با هیجان برای هم می‌گویند که باید کر باشی که حواست جلب آنها نشود.
حالا نوبت توست. خودت را روی کفه ترازو می‌گذاری و کمبود‌ها و نقص‌های داشته و نداشته‌ات را بالا و پایین می‌کنی، اینجا اول پیدایش دغدغه‌ها و شکل‌گیری الگوهای ذهنی ا‌ست. زمانی‌که برتری را در چیزی خارج از خود مشاهده می‌کنید ناخواسته برایتان تبدیل به الگو می‌شود و حتی حاضرید برایش هزینه‌های مالی و اجتماعی سنگینی بپردازید. همرنگ جماعت شو...
در بيرون آرايشگاه اين موج فكري استمرار مي‌يابد. امروزه در محاصره این الگوهای ذهنی شبیه بهم هستیم؛
در مترو‌ها: فروشندگان لوازم آرایشی و گن‌های لاغری و فرم‌دهنده‌های مختلف؛
در شبکه‌های اجتماعی: مدل به مدل آرایش‌های ظاهری و مدهای لباس، روش‌های چاقی و لاغری ارزان و سریع؛
در ماهواره‌ها: تبلیغات طولانی بین سریال‌های آبکی که بنا بر مد و زیبایی دارند و شامل عمل‌های جراحی زیبایی آسان و سریع برای داشتن قدی بلند و لاغر و چشمانی گشاد و لبانی درشت مي شوند و...
بله! مهر تأیید و تأکید تمام اين هياهوي گسترده، در آرایشگاه‌ها بر ذهنتان کوبیده می‌شود و پس از بارها مقاومت در برابر این همه زیبایی نداشته سعی بر آن دارید تا کمی از زیبایی ممکن را به دست بیاورید.
اگر اینها پیروز شوند که هم خودتان زیر تیغ می‌روید و هم روحتان هم جیب مبارکتان.
مساله از کجا پیدا می‌شود؟!
آنجا که دیگر آرایشگران از قالب مشاورهایی که دلسوزانه و باتوجه به شرایط زیستی و ظاهری و شخصیتی مي‌توانند به شما مددرسان باشند، خارج می‌شوند و تبدیل به بازاریابانی می‌شوند که از هرگونه حربه تبلیغاتی استفاده می‌کنند تا کالا و مهارت مورد نظر خودشان را به شما قالب شما بکنند و این سبب می‌شود که هر آرایشگاه برند، مدل و سبک خاص خود را داشته باشد و با مراجعه به آن و پس از خارج شدن از آن مکان عجیب و غریب شما هم یکی از محصولات آنها شده‌اید و به همان شکل و قیافه، تاحدی که در محافل عمومی به سختی می‌توانیم تشخیص دهیم که اين محصول انساني از چه قشر فرهنگی و اجتماعی است.
این چارچوب‌سازی که اين روزها تبدیل به الگو شده و فراگیر، همچون غده‌های سرطانی رگ و پی زنان جویای زیبایی را در برمی‌گیرد.
امروزه برد تجارت زيبايي در دنیای تبلیغات و چیره‌شدن بر اذهان و افکار است و صاحبان برندهاي آرايشي و پوشاك به هر طریقی قصد دارند تا روح و جسم‌مان را تسخیر کنند.
اما زيبايي چيست؟ زيبايي همچون راه رفتن روی یک طناب معلق بین زمین و آسمان است هر آن ممکن است پایت بلغزد و خودت را نبینی، کافی است کمی قوه پرسشگری‌مان را تقویت کنیم و هر چیزی که به نظرمان خوش‌ آمد نپذیریم.


تعداد بازدید :  240