شماره ۳۰۹۴ | ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۲ خرداد
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.
سفر گلدا مایر به ایران
صبح شرفیاب شدم. عرض کردم گلدا مایر، نخست‌وزیر اسرائیل خودش شرفیاب می‌شود. پنجشنبه ۱۸ ماه مه خواهد آمد. فرمودند: «پس ترتیب کار را بده.» حالا چه اندازه من باید در اختفاء این کار بکوشم، مسئول فقط و فقط من هستم. من نمی‌دانم که خود اسرائیلی‌ها مبادا این مطلب را بروز بدهند. واقعاً ناراحتی عجیبی دارم. عرض کردم خبر قطعی دارم که روزنامه‌ها اخباری را پخش خواهند کرد که عمل آمریکا را در ویتنام محکوم کند. فرمودند: «هر طور می‌توانی جلویش را بگیر. نامه‌ای از سفیر شاهنشاه آریامهر در رباط رسیده بود، مربوط به کمک فلسطینی‌هاست و کمکی که به آن‌ها می‌کنیم. فرمودند: «یک دفعه کردیم، بعد با دشمنان ما همصدا شدند که هیچ، تروریست‌های ما را هم دارند بر علیه ما تربیت می‌کنند. جواب بده که دیگر هیچ کمک نخواهیم کرد.» درست هم همین است.51.2.20

حاتم‌بخشی ملوکانه از بیت‌المال
عرض کردم وضع زلزله‌زدگان بد شده پس از آن که بازدید فرمودید، دیگر کسی آن جا نمانده. فرمودند: «فوری نخست‌وزیر و وزیر کشور و مدیر شیر و خورشید را بخواه و از آن‌ها بازخواست کن. این از مواردی است که باید دربار مداخله کند. آیا مفهوم مخالف فرمایش شاه این است که در کارهای دیگر فضولی نکن؟ من که بر حسب امر خودشان دائماً مشغول مداخله - ولی متأسفانه مداخله ناقص کم نتیجه - هستم. فرمودند: «یک زمینی برای خواهر بزرگم همد‌م‌السلطنه (دختر مریم سوادکوهی) بخر و یک منزل یک طبقه بساز که بیچاره علیل شده نمی‌تواند در منزل دو طبقه زندگی کند.» عرض کردم چشم، آیا زمین را برای دربار بخرم و بسازم یا برای خودشان؟ چون فعلاً دو منزل یکی در شهر و یکی در شمیران دارند. فرمودند: «نه، برای خودشان، بیچاره نسبت به خواهرهای دیگرم هیچ ندارد. یک انگشتر آن‌ها به اندازه تمام زندگی اوست.» واقعاً شاه آقاست، خدا عمرش بدهد و سایه‌اش را بر سر همه ما پایدار بدارد.51.2.14

مستشاران آمریکایی و روس
صبح اصفهان آمدیم. شاهنشاه از دانشگاه اصفهان بازدید فرمودند. دانشگاه کوچکی است ولی روی پای خودش ایستاده و به جلو می‌رود. شاهنشاه بعد از ظهر از مرکز توپخانه و موشک اصفهان بازدید به عمل آوردند. من هم در رکاب رفتم. مسئله قابل توجه این بود که چون هم توپ و هم موشک آمریکایی و روسی داریم، در یک کلاس معلم آمریکایی تعلیم می‌داد و در یک کلاس معلم روسی. این واقعاً از نوادر اتفاقاتی است که ممکن است در دنیای امروز بیفتد، فقط زاییده نبوغ شاه است و بس، که به این شکل تعادل سیاسی را در کشور خود حفظ کرده. شب در پیشگاه شاه بسیار خوش گذشت. 52.2.18

 


تعداد بازدید :  44