شماره ۳۰۹۴ | ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۲ خرداد
صفحه را ببند
پای صحبت‌های کارگردان فیلم تحسین‌شده این روزهای سینمای ایران
یک «آدم‌برفی» جدید برای نسل امروز!

 [شهروند] این روزها فیلمی به نام «روزِ مات» اکران شده که به‌ ‌غم اینکه در قیاس با بقیه فیلم‌های روی پرده هزینه به‌مراتب کمتری داشته و بازیگر شناخته‌شده به مفهوم عام هم ندارد، اما به‌نظر بسیاری از منتقدان و حتی مخاطبین عادی بهترین فیلم حال حاضر اکران است. فیلمی درباره زوج تحصیل‌کرده‌ای که آماده مهاجرت به آمریکا می‌شوند و تصمیم گرفته‌اند برای تقویت زبانشان با یکدیگر فقط به انگلیسی حرف بزنند، اما نگرانی‌های آنها درباره کودک شیرخوارشان آنها را با چالشی جدید روبه‌رو می‌کند. «روز مات» به نویسندگی و کارگردانی محمود نوری و تهیه‌کنندگی محسن علی‌اکبری- تهیه‌کننده آثاری مانند «استرداد»، «به خاطر هانیه»، «همیشه پای یک زن در میان است»، «کتاب قانون»، «تلفن همراه رئیس‌جمهور»، «مریم مقدس» و «نردبام آسمان»- که تاکنون در جشنواره‌هایی چون جشنواره‌ بین‌المللی فیلم فجر، جشنواره نایاک آمریکا و جشنواره فیلم‌های ایرانی زوریخ حضور یافته و در سال ۲۰۲۳ در جشنواره بین‌المللی فیلم جیپور هند نیز جایزه بهترین فیلم سیاسی را به‌دست آورده است، از نظر بسیاری از منتقدین «یک آدم‌برفی امروزی» قلمداد شده که به این معناست که دیدگاه‌های نسل امروز را درباره مهاجرت بازمی‌تاباند.
آنچه در پی می‌آید صحبت‌های محمد نوری است درباره «روز مات» و علل و انگیزه‌های ساخته شدن چنین فیلمی...

 ایده اولیه «روز مات»
شکل‌گیری ایده اولیه فیلم «روز مات» حاصل ترکیب چند مسئله و تم مختلف بود- که یکی درگیری ذهنی خود من با مسئله زبان بود و دیگری هم دغدغه‌ای که درباره مهاجرت داشتم. بگذارید اینگونه بگویم که «روز مات» در وهله اول از دغدغه‌های خودم نسبت به موضوع زبان شکل ‌گرفته است که سال‌هاست ذهنم را درگیر کرده و برای پرداختن به آن هم ایده‌پردازی‌های بسیاری داشتم و در نهایت هم به ایده فیلم «روز مات» رسیدم که شامل مهاجرت هم می‌شد؛ پدیده‌ای که دغدغه دیگرم بود. در واقع بهانه دراماتیکی که در این فیلم این دو دغدغه را با هم پیوند می‌داد این بود که زوج جوانی می‌خواهند به آمریکا مهاجرت کنند و بنابراین بین خودشان قرار گذاشته‌اند که فقط به زبان انگلیسی صحبت کنند.

دغدغه زبان
اگر بخواهم ریشه این ایده را در ذهن خودم کشف کنم باید بگویم که با تعمق در فرایند یادگیری زبان به این نتیجه ‌رسیدم که هر زبان حال و هوای خاص خودش را دارد و نمی‌توان آن را صرفاً‌ محدود به کلمات دانست. یعنی هرچقدر که در یادگیری زبان دقیق‌تر شدم، دیدم این صرفا کلمات نیستند که ما یاد می‌گیریم بلکه یک فکر و رفتاری هم همراه این کلمات به ما منتقل شده و برایمان فضایی ذهنی ایجاد می‌شود و فرهنگی را به همراه خود دارد. در واقع وقتی ما زبان تازه‌ای می‌آموزیم حال و هوایی به ما منتقل می‌شود و در واقع زبان از فرهنگ و هویت جدا نیست و آن را می‌توان پدیده‌ای کاملاً پیوسته دانست و من احساس کردم برای پرداختن به این موضوع بهانه مهاجرت زوجی که در فیلم قصه‌شان روایت می‌شود، می‌تواند ایده خوبی باشد.

مهاجرت
درباره مهاجرت باید به این نکته توجه داشت که بین مهاجرت و سفر به دیگر کشورها تفاوت‌های زیادی وجود دارد؛ یا به‌عبارتی دیگر سفر رفتن با زندگی کردن در یک کشور دیگر فرق‌های بسیاری دارد. وقتی شما به سفر می‌روید قرار است بهترین و جذاب‌ترین ویژگی‌های آن منطقه را تجربه کنید و همه‌‌چیز برایتان ممکن است تازگی داشته باشد و حداقل اینکه ابتدا فقط جذابیت‌های سفر به ذهن ما متبادر می‌شود. زندگی کردن اما اینگونه نیست و شما با تکرار مواجه می‌شوید و وقتی آن جذابیت و تازگی اولیه کنار می‌رود خیلی چیزها برایتان خسته‌کننده می‌شود و شما در تعاملات اجتماعی، سر کار رفتن، دغدغه‌های تامین معاش و برقراری ارتباط و تعامل با یک جامعه جدید و متفاوت کم‌کم متوجه تغییرات درون خود می‌شوید و در نهایت این دغدغه‌ها جایگزین آن جذابیت‌ها می‌شوند.

یک فیلم ضدمهاجرت؟!
درباره کسانی که «روز مات» را ضدمهاجرت می‌دانند باید به این نکته اشاره کنم که شاید ساختار فیلم چنین مفهومی خلق کند، ولی به‌نظر من این فیلم به هیچ‌وجه هیچ نسخه‌ای تجویز نمی‌کند. در حقیقت تمام تلاش من این بود که فضایی ترسیم کنم که آدم‌ها با افکار مختلف بتوانند با آن مواجه شوند و اصلاً نمی‌خواستم درباره این صحبت کنم که زبان خارجی آموختن مفید است یا خیر؛ یا درباره مهاجرت بخواهم نظری دهم. به‌خصوص که این فیلم فقط به بعدی از ماجرای مهاجرت می‌پردازد که کمتر کسی به آن توجه دارد. در واقع «روز مات» می‌خواهد نشان ‌دهد که در مهاجرت تنها این موضوع نیست که ما به‌دلیل بد بودن شرایط به جای بهتری برویم، در واقع بحث فقط از این کشور رفتن به کشوری دیگر نیست، بلکه در این فیلم ما شاهد هستیم بحث یادگیری یک زبان خارجی و حرف زدن با آن، تغییراتی درون انسان ایجاد می‌کند که بخشی از اتفاقات انکارناپذیر مهاجرت است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. پیدا کردن این تغییر درونی که کمتر کسی در موضوع مهاجرت به آن فکر می‌کند برای من از تجربیاتی که داشتم به‌دست آمد.

آرامش وطن
سینمای خنثی، آفتی بزرگ برای هنر هفتم است، سینمای فعلی ما نیاز دارد تا موضوعات اجتماعی را با زبانی کارشناسانه به مخاطب منتقل کند، به بیان دیگر در آثار اجتماعی همیشه نباید نیمه خالی لیوان دیده شود، بلکه وقتی قرار است به معضلات توجه شود باید داشته‌ها نیز مورد توجه قرار گیرد. من خودم هم از این نظر در فیلم سینمایی «روز مات» تلاش کردم به مسئله مهاجرت از زاویه دید سبک زندگی نظر کنم. در حقیقت «روز مات» آن تصویر خیالی را که از زندگی در غرب وجود دارد، شکسته و حقایق را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید اینکه تصور کنیم هر آنچه در غرب می‌گذرد آسایش است، اشتباه محض بوده و هیچ کجا به اندازه وطن نمی‌تواند برای انسان آرامش در پی داشته باشد و برای بیان حرفمان تلاش کردیم هیچ شعاری ندهیم و هر آنچه بیان می‌کنیم بر پایه واقعیت‌های اجتماعی باشد.

نگاه کارشناس
رونق برای سینمایی که سانس‌های مرده داشت!


راه‌اندازی «گروه سینمایی فرهنگ» که اخیرا توسط سازمان سینمایی مطرح شده، مطالبه‌ای بود که دهه‌ها بیان می‌شد اما سازوکار چندانی در مسیر حمایت از سینمای اخلاق‌گرا و انسانی مشخص نشده بود، اما اکنون این نوید را می‌دهد که اگر همه‌‌چیز در شکل عملیاتی خود به‌مانند آنچه روی کاغذ آمده، صورت گیرد، باید منتظر یک تحول شگرف در زمینه نمایش آثار فرهنگی بود.

سینمای فرهنگی در ایران، دربردارنده بسیاری از محترم‌ترین و مظلوم‌ترین آثار و تولیداتی است که نه در پروسه ساخت و نه در زمان اکران، مورد حمایت چندانی قرار نمی‌گیرد. این رویکرد سبب می‌شود تا عموم این فیلم‌ها، به‌صورت چراع‌خاموش و در زمانی محدود به روی پرده بروند و با شکستی سهمگین مواجه شوند.
فعالان این گرایش سینمایی، همواره متحمل مصایب گوناگونی در مسیر تولید و عرضه کار خود هستند. از همان مرحله انتخاب سرمایه‌گذار و بازیگر که هر برند و چهره‌ای همکاری با این پروژه‌ها را قبول نمی‌کند تا هفت‌خوانی که در مسیر نمایش این فیلم‌ها وجود دارد. بارها دیده شده است که کارگردانانی، به‌دلیل نبود سرمایه‌گذار، مجبور به ورود مستقیم خود و تزریق سرمایه از طریق فروش مایملک خود شده‌اند. در چنین مسیری، برخی بازیگران نیز تخفیف‌های خوبی بابت بازی در این پروژه‌های فرهنگی داده‌اند اما مشکل اصلی آنجاست که تمام این هموارشدن‌ها در پروسه اکران نامطلوب، بر باد رفته و نه آن فیلم‌ها مخاطب چندانی پیدا می‌کنند و نه جریان نمایش روز، این اجازه را به آن آثار می‌دهد که بخواهند در میان چندین فیلم اکران، سر بالا آورده و دیده شوند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که حمایت از این سینمای شریف، به یکی از دغدغه‌های ریاست سازمان سینمایی تبدیل شود. اتفاقی که سال‌ها وجود داشته اما راهکارهای عنوان‌شده هیچ‌گاه تا امروز نتوانسته سد حمایتی خوبی برای این آثار باشد.

حالا و طبق تصمیم شایسته‌ای که در سازمان سینمایی گرفته شده، گروهی مستقل و البته تخصصی تحت عنوان گروه سینمایی فرهنگ راه‌اندازی شده است. اتفاقی که اگر به درستی و در شکل عملیاتی خود- به‌مانند آنچه روی کاغذ آمده- صورت گیرد، باید منتظر یک تحول شگرف در زمینه نمایش این آثار بود.
فیلم‌هایی که مهم‌ترین دغدغه آنها در حوزه اکران، نداشتن سالن و یا برخورداری از سانس‌های مرده است که هیچ دستاوردی برای این آثار به همراه ندارد. اکران فعلی، تنها مفری برای نمایش سراسری این فیلم‌ها بوده و هیچ‌یک از طرف‌های مجری در پروسه اکران فیلم، نفعی از بابت آن نخواهند برد.
در شرایط کنونی که تعداد سالن‌های سینمایی کشور از ۸۵۰ باب متجاوز است، باید ظرفیتی ولو اندک برای این آثار که تعدادشان چندان هم زیاد نیست، درنظر گرفته شود. ظرفیتی که دربردارنده سانس‌هایی پویا و زنده است تا این آثار بتوانند در یک شرایط رقابتی سالم، همانند دیگر فیلم‌ها، مخاطب هدف خود را پیدا کرده و سیکل اقتصادی و هنری آنها توامان به محک قضاوت کارشناسان، منتقدان و مردم گذاشته شود.

 


تعداد بازدید :  82