[شهروند] توجه جشنواره کن به فیلم «دانه انجیر معابد» فیلم جدید محمد رسولاف- که به تازگی بعد از محکومیت در دادگاه بهطور غیرقانونی از کشور خارج شده- و اهدای جایزه ویژه این جشنواره به این فیلمساز بار دیگر توجه رسانهها را به موضوع دیدگاه سیاسی جشنوارههای هنری و نقش مسائل و اتفاقات سیاسی در موفقیتهای جشنوارهای فیلمهای مختلف معطوف کرده است. اتفاقی که البته منحصر به این فیلم نمیشود و تاکنون بارها و بارها با فیلمهایی چون «لرد»، «شیطان وجود ندارد»، «تاکسی»، «گذشته»، «دستنوشتهها میسوزند»، «دایره»، «جنایات بیدقت» و بیشمار فیلم دیگر- که در شرایطی که در ایران موفق به جلب توجه مخاطبان نشده بودند، در جشنوارههای خارجی با دریافت جوایز اصلی مورد اقبال و استقبال قرار گرفتند- تکرار شده است.
این مطلب به بهانه جایزه جدید فیلم «دانه انجیر معابد» به همین موضوع مهم پرداخته است: اینکه آیا واقعا همانطور که بسیاری بر این باورند ارزش و اهمیت هنری و سینمایی خود فیلمها در استقبال جشنوارهها از آنها نقش و تأثیری ندارد و همهچیز را در این عرصه خط و ربط سیاسی فیلمسازان و پسند جشنوارهها تعیین میکند؛ یا اینکه تحلیل ماجرا از این زاویه ناشی از بدبینی مفرطی میشود که همزمانی استقبال سلیقهای جشنوارهها از یکسری فیلمهای متوسط از کارگردانان سیاستپیشه موجب شده است؟
«تقریبا همه فستیوالها خط و ربطهای مشخصی را دنبال میکنند. مثلا میتوان به سهولت فهمید که با رعایت کدام پروتکلهای اخلاقی یا در واقع غیراخلاقی و ضدمذهبی میتوان در جشنواره کن موفق شد و مورد توجه داوران جشنواره قرار گرفت؛ یا با پرداختن به کدام تمایلات سیاسی و سرزنش و نکوهش کدامین دیدگاههای دیگر میتوان در جشنواره برلین تحویل گرفته شد. بهخاطر قابل پیشبینی بودن این رویههاست که بارها و بارها گفتهام در سالهای اخیر جشنوارهها به سمت ارائه جوایز سیاسی رفتهاند».
اینها صحبتهای بهروز افخمی درباره ارتباطات فستیوالها با مسائل سیاسی و بهعبارتی دیگر پیوندهای سیاسی و غیرسینمایی آنهاست- که باعث میشود شماری از فیلمها تنها و تنها به این دلیل که مفهوم و مضمون مورد علاقه آن فستیوالها را منتقل میکنند، بدون اینکه ارزش و اهمیت سینمایی بیشتری در قیاس با دیگر فیلمهای حاضر در آن دوره از جشنواره داشته باشند، مورد توجه قرار گرفته و حتی گاه جوایز اصلی آن فستیوالها را بهخود اختصاص دهند.
بد نیست گفتههای یکی دیگر از مخالفان فستیوالها را نیز با هم بخوانیم. در این زمینه از مسعود فراستی نقل قول شده که گفته«از همان سالهای دهه شصت من و مرتضی آوینی مخالف جوایز اروپایی و اسکار بودیم. من البته هنوز هم مخالف هستم، که دلیل اصلیاش این است که اولویت این جشنوارهها هنر نیست و دوم هم اینکه این فستیوالها بهشدت غیرملی و ضدملی هستند. شاهد این مثال هم همه جوایزی است که سینمای ایران تاکنون گرفته و مروری حتی گذرا بر آنها نشان میدهد که همه این جوایز سیاسی بودهاند. در این زمینه نمیتوان سخنان رهبر جشنواره سینمایی هلند را فراموش کرد- که گفته بود راه تمام جشنوارههای اروپا از کانال وزارت خارجه کشور میزبان میگذرد. بگذارید اینگونه بگویم که تصویری که آنها میخواهند از ایران ارائه شود، تصویری فقرزده، فقیر، بیهویت و زیستمحیطی است. برای همین هم اگر فیلمی یک روستایی محقر یا یک شهری دلال را از ایرانی نشان دهد، مطمئن باشید که جایزه خواهد برد. برای همین هم هست که بارها گفتهام چیزی که جشنوارههای خارجی از ما میخواهند و به خاطرش به ما جایزه میدهند، چیزی است که در کار مخملباف، قبادی و کیارستمی بود»!
روی دیگر سکه
ماجرا البته سویه دیگری هم دارد. بگذارید اینگونه ماجرا را نگاه کنیم که با اینکه نمیشود با یک جمله تمام فستیوالها را یککاسه کرد، اما نگاهی گذرا به ترکیب داوران جشنوارههای مهم حکایت از این میکند که هنرمندانی در قد و قواره اعضای هیأتهای داوری فستیوالهای مختلف نباید به سهولت تن به سیاستهای تحمیلی سیاسی مدیران فستیوالها بدهند- یا حداقل اینکه قبولاندن چنین سیاستهایی به آنها نباید کار چندان راحتی باشد. محمد اطبایی که یکی از پرکارترین پخشکنندگان فیلمهای ایرانی در مجامع بینالمللی است، در این زمینه میگوید: «با اینکه بیراه نیست در جوایزی چون اسکار بخشی از نتایج را لابیکردن صاحبان فیلم رقم زده باشند و شرایط لازم را برای معرفی و عرضه فیلم مهیا کنند؛ اما در جشنوارهها فضا قطعا متفاوت است و داوران صاحبنام این فستیوالها زیر بار فرمایشات مدیران و دبیران فستیوالها نمیروند. البته گاهی ماجرا به این شکل است که سیاست یا رخدادهای جهانی میتواند منجر به جلب توجه یک فیلم و حتی انتخاب آن فیلم خاص شود. با این حال همچنان میگویم که دخالتهای سازمانیافته در جشنوارهها ممکن نیست». کتایون شهابی نیز دیگر پخشکننده مستقل سینمای ایران است که میگوید- چه زمانی که فیلمی را پخش کرده و چه زمانی که داور بوده- شاهد تأثیرگذاری مسائل و موارد سیاسی و لابیگری نبوده است...
تاریخ موفقیت
با این حال و بهرغم ادعاهایی که درباره بیطرف بودن فستیوالهای سینمایی از نظر سیاسی ممکن است مطرح شود، اما مروری گذرا بر اسامی فیلمهای ایرانی که در چند سال گذشته در شماری از فستیوالهای مطرح جهان برنده شدهاند، نشان میدهد که این فیلمها و سازندگان آنها دستکم موضعی بیطرف در قبال وضعیت حال حاضر ایران نداشتهاند و هرکدام به نوعی در پازل سیاسی کشور نقشی خاص را ایفا کردهاند. فیلمهایی چون «لرد» به کارگردانی محمد رسولاف، «بدون تاریخ، بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند، «سهرخ» جعفر پناهی، «شیطان وجود ندارد» ساخته رسولاف، «برادران لیلا» ساخته سعید روستایی، «قهرمان» و «فروشنده» اصغر فرهادی و پیش از آن در سه دهه گذشته هم «طعم گیلاس» عباس کیارستمی، «دونده» امیر نادری، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «دایره» و «طلای سرخ» جعفر پناهی و... شماری از موفقترین فیلمهای ایرانی در جشنوارههای جهانی هستند- که تقریبا میتوان گفت همگی مواضع آشکار و نهان سیاسی دارند و بهنظر میرسد که بر پایه همان مواضع هم مورد توجه فستیوالها قرار گرفتهاند!