[شهروند] انتظارش میرفت کسانی که سه سال پیش سیدابراهیم رئیسی را فرستاده بودند به ساختمان ریاستجمهوری؛ در مراسم وداعش هم خیابان انقلاب را بند بیاورند. قابل پیشبینی بود حتی بعضی از کسانی هم که به او رای نداده بودند، برای خداحافظی از او بیایند. همین هم شد و خیلیها آمدند و گوش تا گوش خیابان انقلاب را پر کردند. جمعیتی که یکدل و یکرنگ برای خداحافظی آمده بودند. در این بین شماری از هنرمندان هم بودند. پای پیاده و حتی بعضی با ویلچر، دوشادوش و قدم به قدم با مردم و در کنار مردم، آنهایی که میشد از همان ابتدا هم حدس زد وقتی در زندگی و دشواریهای حالخرابکن آن ابراهیم رئیسی را تنها نگذاشته بودند، در مراسم وداعش بدعهدی نخواهند کرد. این البته جدای از آن واکنشهای احساسی هنرمندان در روز شهادت سیدابراهیم رئیسی در صفحات مجازی و رسانههای اجتماعی بود. بله، منظورم آن هنرمندانی است که دیروز به حوالی انقلاب آمده بودند. آن 250 سینماگری را میگویم که در بیانیهشان رئیسی را «مردی که شبیه هیچ سیاستمداری نبود» نامیدند. یا آن 200 هنرمند و نویسنده و شاعری که در این دم آخرین هم با سیدی که «سید محرومان»ش مینامیدند، تجدید پیمان کردند. این هنرمندان سیدابراهیم رئیسی را آنگونه که میشناختند و دوستش داشتند، توصیف کردهاند...
«آرام و متین در ظاهر، ولی پرخروش و جنگنده در باطن، برای خدمت به مردم ایران بود و خستگی را نمیشناخت. او میتوانست در پایتخت باشد و وقایع و اتفاقات کشور را از پشت میزش رصد کند، بدون آنکه خطر را به جان بخرد، ولی رئیسی مرد عمل بود». اینها صحبتهای داریوش ارجمند درباره سیدابراهیم رئیسی است. بازیگر شماری از بهترین و تحسینشدهترین فیلمهای سینمای ایران که از همان نخستین روزهای ریاستجمهوری رئیسی حامی و هواخواه او بود و این حمایت را تا مراسم وداع با رئیسجمهور شهید نیز ادامه داد. مثل بسیاری دیگر از هنرمندان بزرگ و کوچک که در این چند روزی که از سانحه منجر به شهادت رئیسجمهور و همراهانش میگذرد، انواع و اقسام درددلها، دلنوشتهها و حتی گلایهها را درباره اتفاقاتی که منجر به این حادثه غمبار شد، رسانهای کردهاند...
به عقیده محمدعلی باشهآهنگر، کارگردان سینما، «فارغ از سلایق جریانات سیاسی در کشور، نوع شهادت شهدای هلیکوپتر همه را در سوگی عمیق فرو برد و این نوع رفتن تا ابد در ذهن و روح همه مردم باقی خواهد ماند». کارگردان فیلمهای «سینما متروپل» و «ملکه» درباره شب شهادت ابراهیم رئیسی میگوید: «آن شب هولناک را تا صبح نخوابیدم. قلبم گواهی میداد که دیر یا زود با آیاتی از کلامالله مجید، خبری که جهان ساعتها در انتظار شنیدنش است، خوانده خواهد شد. شهادت، هنر مردان خداست. گویی تقدیر ماست که بهار و تابستان آبستن خبرهای هولناک شده است. از دهه ۶۰ تاکنون بسیاری حوادث رخ داده است که اگر یکدهم این حوادث در برخی کشورها رخ میداد، دگرگون میشدند. هموطنان ایران عزیز اما انگار آبدیده شدهاند و صبر ایوب دارند».
ابراهیم حاتمیکیا نیز از بهت و هراسی یاد کرده که در پی شهادت آیتالله رئیسی و هیات همراهش در دلش جوانه زده است: «در آخرین روز اردیبهشتماه، با انتشار خبر شهادت آیتالله رئیسی و هیات همراه دلمان لرزید و بُهتزده شدیم. امروز یکی از تلخترین حوادث تاریخ این سرزمین را دیدیم و با خود زمزمه کردیم اناللّه و انا الیه راجعون».
هادی مقدمدوست، کارگردان و فیلمنامهنویس، در این میان نگاهی متفاوت به شهادت آقای رئیسجمهور دارد: شهدایی که در تاریخ شناختیم و در طول عمر دیدیم، همه تا لحظه آخر به حقیقت زندگی کردند و در حین کار بودند. شهدا تا لحظه آخر باید زندگی را انباشته از تلاش و خدمت میکردند، وگرنه کجا به آنها شهادت داده میشد؟ کسوت هم فرقی نمیکند چه یک تکتیرانداز ساده، چه یک تخریبچی، چه پزشک، چه معلم، چه سردار، چه رئیسجمهور... تن را دادند و شهادت گرفتند»!
پوران درخشنده، کارگردان قدیمی سینما، نیز شهادت آیتالله رئیسی را «حادثهای بسیار هولناک» مینامد که «همه را در شوک فرو برد». به گفته پوران درخشنده، «اتفاق پیشآمده اصلا خوب نیست و تاثیرات روحی زیادی روی افراد خواهد گذاشت. بابت این فاجعه متاسف و متاثر هستم. باورش سخت است. چگونه ممکن است بالگردی که رئیسجمهور کشور را منتقل میکند، ایمنی لازم را نداشته باشد. باید این سوال را مطرح کرد که کدام کمکاری باعث چنین فاجعهای برای کشور شده است. بسیار متاسفم».
داوود میرباقری نیز با اشاره به این که «نگاه فرهنگی آیتالله رئیسی و مساعدتهای دولت ایشان تاثیر زیادی در حرکت رو به جلوی کاروان سریال سلمان فارسی داشت» نوشت که «در شرایطی که امیدوار بودیم آیتالله رئیسی یکی از بینندگان سریال سلمان فارسی خواهد بود، خبر درگذشت شهادتگونه ایشان تاثر عمیقی در قلوب یکایک همکارانم در این پروژه به وجود آورد».
اما در میان بازیگران نیز عکسالعملهای زیادی در قبال شهادت سیدابراهیم رئیسی شاهد بودیم. در واقع در چند روز اخیر بازیگران بیشماری، از داریوش ارجمند و رضا رویگری و فرهاد قائمیان تا بهنوش بختیاری و جعفر دهقان و مهران رجبی در سوگ رئیسجمهور نوشته و غم و دردشان را از بابت این اتفاق رسانهای کردهاند.
محمود پاکنیت، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، در این زمینه میگوید که «متاسفانه رئیسجمهوری پرتلاش و پرکار را از دست دادیم. امروز به دلایل مختلف دچار یک بیثباتی شدهایم که از دست دادن سید بزرگوار ممکن است این بیثباتی را تشدید کند. زمانی که سرپرست خانواده یا مسئول یک کشور از دست برود، تمام خانواده به هم میریزد، رئیسجمهور نیز حکم پدر خانواده و جامعه را داشتند، چرا که جامعه و کشور بخش بزرگتر خانواده محسوب میشود و امروز پدر خانواده را از دست دادیم و زبانم از چنین رخداد تلخی قاصر است».
مهران رجبی، بازیگر سینما و تلویزیون، نیز بر این باور است که «متاسفانه فردی انقلابی و جهادی را از دست دادیم و نمیتوان کتمان کرد که این اتفاق برای کشور صدمه خواهد بود». مهران رجبی شهادت ابراهیم رئیسی را بهانهای برای مرور یک سری خاطرات تلخ میکند: «تاریخ ما پر از اتفاقات تلخ مشابه است. شهادت رئیسجمهور رجایی بسیار تلخ و گرفتاریها در آن زمان بیش از امروز بود. از آن بحرانها عبور کردیم و در زمان شهادت آیتالله رئیسی کشور تثبیت شده و جایگاه مناسبی در میان کشورها پیدا کرده است. البته جای خالی آیتالله رئیسی در آینده به شدت احساس خواهد شد. شاید مردم تاکنون کمتر متوجه فعالیتهای ایشان شده باشند، اما از این پس بیش از گذشته توجهشان به این خدمات جلب خواهد شد، چرا که به مرور زمان اقدامات آیتالله رئیسی جلوه بیشتری خواهد داشت و مردم اثر آن را در زندگی خود خواهند دید. ایشان در این چند سال بسیاری از کارگاههای تعطیل را احیا و برخی از پروژههای دولتی ناتمام را تکمیل کرده و به نتیجه رساندند. در زمان همهگیری کرونا نیز واکسنهای مورد نیاز به کشور وارد شد که به دلیل مجموعهای از دیپلماسی و در میدان دویدن بود».
محمد فیلی، بازیگر سینما و تلویزیون، نیز درگذشت شهادتگونه آقای رئیسجمهور را «یک اتفاق شوکهکننده و ناگوار» میداند و میگوید که «در حال حاضر جز صبر کاری از دستمان برنمیآید. باید صبر کنیم و ببینیم برای این روزها چه تصمیمی گرفته میشود».
رضا رویگری نیز میگوید: «حالم بسیار خراب شد وقتی این خبر تلخ را شنیدم. چون در دولت آقای رئیسی بسیار تلاش دیدم. حتی وزیر فرهنگ و ارشاد ایشان به منزلم آمدند و دیدار کردیم. این اتفاقات در گذشته نمیافتاد. واقعاً احساس کردم برای رفاه هنرمندان کار میکنند. امیدوارم دیگر شاهد چنین خبرهای تلخی نباشیم و این مسیر خدمترسانی به مردم ادامه پیدا کند».
جعفر دهقان هم درباره حادثه هولناک ورزقان میگوید: «هیچگاه نمیتوانم لطف و محبت ایشان را فراموش کنم. خدمت به مردم در دستور کارشان بود و در این راستا بسیار تلاش کردند. پروژه از بین بردن فساد را سرلوحه کار خودش داشت، اما صدحیف که دیگر نیست که این مسیر را تکمیل کند».
سیروس سپهری، بازیگر سینما و تلویزیون، نیز ترجیح میدهد با این شعر حسوحالش را توصیف کند: ما سینه زدیم بیصدا باریدند/ از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند/ ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند...
ناگفتهای درباره شهید آیتالله رئیسی
آن طرف میز!
مسعود دهنمکی در پی شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی طی یادداشتی به ذکر ناگفتهای پرداخت که طی ۳ دهه گذشته هیچگاه بیان نکرده بود. این کارگردان سینما و تلویزیون در این یادداشت نوشته:
«اردیبهشت سال ۱۳۷۱ اولین دیدار بین من و آقای رئیسی در دادگاه انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. آن زمان ایشان در مقام ریاست دادگاه انقلاب و من در مقام متهم بودم. بعد از گذراندن ۱۰ روز زندان انفرادی و مراحل بازجویی در زندان توحید و یا همان موزه عبرت فعلی که به جرم اعتراض به معضلات فرهنگی و کمکاریهای دولت وقت بود، به دفترشان فراخوانده شدم. برخلاف تصورم با روی خوش به استقبالم آمد و بعد تورق پرونده گفت: اگر جایمان عوض میشد و من آنطرف میز بودم، همین کارهای اعتراضی تو را میکردم.
یکبار هم وقتی مستند «فقر و فحشاء» را ساختم و فیلم توقیف شد و پایم به دادگاه کشیده شد ایشان را در سازمان بازرسی کل کشور دیدم. گفت: هنوز هم تو آنطرف میز هستی و من اینطرف و خوشحالم که بعد از ۱۰ سال هنوز کم نیاوردهای.
آخرین دیدارمان پس از ریاستجمهوری ایشان بود. در ضیافت افطار کنار هم نشسته بودیم و کلی به مسائل موجود نقد کردم و ایشان هم صبورانه گوش داد و گفت: من نسبت به تو همان ارادت ۳۰ سال پیش را دارم. من هم گفتم: من هم دوستتان دارم، اما قبول دارید نقد منصفانه به دولت بهترین کمک به دولت شما است؟ گفت: قبول دارم.
شاید میخواست بگوید من هم اگر آنطرف میز بودم همین کار تو را میکردم.