ششم تیرماه سال قبل و در دیدار رئیس و مسئولان بخشهای مختلف قوه قضاییه با مقام معظم رهبری، موضوعی مطرح شد و امید آن رفت تا زخم کهنه و چنددهسالهای به نام «اعتبار اسناد عادی» التیام یابد.
ایشان در آن دیدار در نکتهای مهم، معاملات غیررسمی اموال غیرمنقول را «منشأ بزرگ فساد» خواندند و در حکمی بسیار مهم تأکید کردند: «خیلی از فسادها در مورد اموال غیرمنقول از همین معاملات غیررسمی و معاملات عادی بهوجود میآید؛ باید جلوی این گرفته شود و واقعاً اینجوری است که اگر حالا بهفرض از دیدگاه شورای محترم نگهبان یک اشکالی هم این قانون مجلس داشته باشد، مصلحت قطعی نظام و کشور در این است که این قانون باید دنبال بشود، یعنی این شیوهای که الآن رایج است که دو خط بنویسند، منتقل کنند و مانند اینها، منشأ فسادهای بزرگ است.»
تلنگر به فقها برای بازنگری در احکام اولیه
این سخنان زمانی مطرح شد که شورای نگهبان بارها طرح مصوب مجلس را ـ طرح الزام به تنظیم سند رسمی در معاملات غیرمنقول ـ با اخذ ایرادات شرعی تأیید نکرد و پس از اصرار مجلس دهم بر تصویب آن، طرح، طبق قانون، به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شد.
بیش از یک سال از ارسال این طرح به مجمع میگذرد و با وجود صراحت مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «مصلحت قطعی نظام و کشور در تصویب این قانون است» اما متأسفانه تاکنون تکلیف نهایی آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام نهایی نشده است!
حالا قرار است در این هفته طرح مذکور دوباره در صحن مجمع مورد بررسی قرار بگیرد؛ در این صورت ـ در آستانه سالگرد حکم تاریخی مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه مصلحت قطعی کشور در سلب اعتبار از معاملات غیررسمی اموال غیرمنقول است، معاملاتی که در کوچه و بازار به نوشتن دو خط قرارداد حتی روی پاکت سیگار هم قانوناً اعتبار دارد و جالب اینکه در زمان حاضر اعتبار این دستنوشتهها بنابر نظر فقهای شورای نگهبان و برخی افراد در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سندی که دولت جمهوری اسلامی ایران صادر میکند، بیشتر است! ـ آخرین موضوع مورد اختلاف یعنی تبصره 10از ماده 10تعیین تکلیف شود.
پولشویی و زمینخواری از عوارض اعتبار بخشیدن به اسناد عادی است
مهدی عبدالملکی که «طرح اعتبارزدایی از اسناد عادی» را در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تهیه و تدوین کرده است، چرایی ورود مجلس به این موضوع را اینگونه شرح داده است: برای تصمیمگیران در مجمع تشخیص مصلحت باید قابل توجه باشد؛ اینکه پولشویی و زمینخواری از عوارض اعتبار بخشیدن به اسناد عادی است.
به اینها باید کلاهبرداری، فروش مال غیر، مخفی کردن اموال برای نپرداختن عوارض دولتی و یا دیون و وجوه بدهکاری، تعرض به اراضی دولتی و انفال با تصرف جنگل و کوه و حریم رودخانه، رشد حاشیهنشینی، دستدرازی به بیتالمال، فرار مالیاتی، عدماستفاده از امکاناتی مانند اخذ تسهیلات، ناتوان بودن در ضمانت، مخدوش شدن امنیت پایدار کشور، کاستن از سرمایهگذاری داخلی و خارجی و... اضافه کرد.
این زیانها هرچند شورای نگهبان و برخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت را برای اتخاذ تصمیمی که مصلحت کشور را درنظر بگیرد قانع نکرد، اما چون صیانت از اموال مردم را به مخاطره میاندازد، از چشم سند تحول قضایی دور نمانده است و بیاعتبارسازی اسناد عادی را البته مستلزم تغییر قانون میداند که سالها پیش بین مجلس و شورای نگهبان رفت و برگشت خورد و الآن مدتهاست منتظر بررسی درست در مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
حال که فواید و منافع اعتبارزدایی از اسناد عادی برای آحاد مردم، نظام حکمرانی، اقتصاد، دستگاه قضا و بهطور کل مجموعه کشور ایران اثبات شده است، تعلل بیش از این در تصویب و ابلاغ قانون الزام به تنظیم سند رسمی در معاملات اموال غیرمنقول که بهزعم ولیامر، مصلحت یقینی کشور است، تعللی ناشی از عقلانیت و منطق نیست و امید آن میرود که در نیمه اردیبهشت ماه خبر خوش تصویب نهایی این قانون منتشر شود.