شماره ۳۰۵۹ | ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
صفحه را ببند
خاطرات الرجال

اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهره‌ها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشت‌های علم» به چاپ رسیده‌اند و ما در این ستون به تناوب این یادداشت‌ها را مرور می‌کنیم.

خنجر از پشت به کرد عراقی
شاهنشاه دیروز هم صبح و هم بعد از ظهر در مجلس جشن جاوید ناراحت بودند. امروز دستگیرم شد چرا. دیروز بعد از ظهر ملامصطفی بارزانی کرد قرار بود شرفیاب شود. چون شاهنشاه فوق‌العاده آقا و بزرگوار است از رو در رو شدن با بارزانی ناراحت بود، در صورتی که این‌ها شکست می‌خوردند. در حقیقت ارتش ما آن جا می‌جنگید که یک صد عدد توپ دورزن با ۳۷ کیلومتر بُرد، موشک ضدتانک و موشک ضدهواپیما را تمام افراد و افسران ما در آن جا اداره می‌کردند. حالا باید این مهمات را در آن جا آتش بزنیم، چون فرصت بر گرداندن آن نیست. به علاوه کردها مکرر نوشته و تقاضای کمک کرده‌اند که داریم از بین می‌رویم، چه طور ممکن بود چنین جایی را نگاه داشت؟ البته دنیا از این ماجرا خبر ندارد و به این جهت به ما اتهام بی‌وفایی می‌زنند.» 53.12.21

دست شاه زیر ساطور چند بچه
جریان مسافرت نمایندگان سناتورها [سنای آمریکا] را که در مورد فلسفه و لزوم فروش اسلحه به ایران مطالعه می‌کنند و رفتن آن‌ها را به بندرعباس، همچنین ترتیبی را که داده بودم توضیح داده و عرض کردم آن‌ها را مجموعاً اداره کردیم و فکر نمی‌کنم گزارش نامناسبی بدهند. شاهنشاه ضمن اظهار خوشوقتی خندیدند، فرمودند: «ما را ببین که اسیر چه گُه‌هایی هستیم. سه تا پسره جُعلق [...] راجع به سرنوشت ما باید تصمیم بگیرند. تازه اگر این‌ها بگویند خیر، آمریکا نباید به ایران اسلحه بدهد. مگر ما چلاقیم؟ از جای دیگر می‌خریم.»54.12.22

ترس و لرزِ تجارت با شوروی
در رکاب شاهنشاه و شهبانو به اصفهان برای تأسیس کارخانه ذوب آهن رفتیم... این یکی از آمال ۴۵ ساله ملت ایران است که امروز عملی می‌شود. از محل فروش گاز به شوروی درست می‌شود. علاوه بر این، فروش گاز ظرف سال‌های آینده به ما فرصت خواهد داد که هزار مایحتاج دیگر منجمله اسلحه از روس‌ها بگیریم. هیچ خاطرم نمی‌رود وقتی که در رکاب شاهنشاه سه سال قبل به مسکو رفتم این قرار گذارده شد. شاهنشاه من را به کناری خواستند در صورتی که هر دو نفر در باغ بودیم و رادیوهای کوچک را در جیب خودمان باز کرده بودیم که امواج گیرنده را خراب کند. خیلی آهسته فرمودند: «فکر می‌کنی دوستان ما بگذارند این کار عملی شود؟» عرض کردم: «نیت اعلیحضرت پاک و به قصد خدمت به کشورتان و مردم است. هزار مرتبه هم از آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها و آلمان‌ها این کارخانه را خواسته‌ایم نداده‌اند. اگر هم بدهند در مقابل دلار می‌خواهند. در صورتی که به این‌ها گاز می‌دهیم، گازی که 50 سال مفت سوخته است. پس در این زمینه حق ایراد ندارند.»46.12.23

 


تعداد بازدید :  36