شماره ۵۰۷ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۳ اسفند
صفحه را ببند
فراز و فرود جامعه ایرانی در نگاهی جامعه‌شناسانه به ادبیات ایران مدرن (بخش سوم )
ظهور ادبیات پلید شهری در جامعه آرمان‌باخته
مقدمه: بحث درباره رابطه جامعه و متون منثور، بالاخص ادبیات با این گفته «لوسین گلدمن» پیوند دارد: «نویسنده بی‌آن‌که از کار خود آگاه باشد، گزارشگر راستین وقایع اجتماعی است.» وقایع اجتماعی نیز برگرفته از حقایق سیاسی و تاریخی عصر است. در زمان تاریخی موردبحث این نوشتار، یعنی پهلوی اول، سیاست‌های رضاخانی حدوث واقعیات اجتماعی‌ای را رقم زد که موجب شد نویسندگان، چونان هر شهروند دیگری، واکنش خاص خود را در برابر جریانات زمان خویش نشان دهند. ظهور رمان اجتماعی(رمان تاریخی در دو بخش پیشین این نوشتار بررسی شده است) از زمره این بازخوردهاست. این نوشتار قصد دارد ضمن بیان مسائل زیربنایی چون سیاست به یکی از بازتاب‌های رونمایی آن، یعنی رمان اجتماعی بپردازد که آینه‌ای است در انعکاس حال جامعه 20ساله حکومت رضاخانی.

زهرا  رامهران کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی

می‌دانیم که ساختار سیاسی سلطنت رضاخان، تلاش برای مدرنیزه کردن کشور به شیوه غربی بود. در راستای ایجاد اولین دولت مدرن ایرانی که به تجدد منتهی شد، مشخصه‌هایی نمودار شد؛ اما اساسی‌ترین آنها که در ظهور رمان اجتماعی تأثیر داشت عبارتند از:  الف) دولت‌گرایی که در برابر گفتمان سیاسی مدرن توسعه و نوسازی به شیوه اروپایی تحقق می‌یافت. یکی از راه‌های آن اقتدار و تمرکز قدرت بود که خود به استقرار و ایجاد ارتش مدرن وابسته بود. این تمرکزگرایی و اقتدار پیامدهایی داشت که تغییر سیستم اداری و وضع مقررات جدید استخدامی از نمونه‌های آن است که به رشد طبقه متوسط و افزایش تعداد کارمندان منجر شد، ب) غربگرایی که یکی از نمودهای آن تغییر الگوی زیست و رفتاری بود؛ ج) سکولاریسم که با روش‌هایی صورت گرفت، مانند عرفی کردن فرهنگ با توجه ویژه به زنان و اقدامات انجام شده در این راستا و در کنار آن تغییرات سیستم آموزشی و تأکید بر ارتقای آن؛ د) عرفی شدن سیاست که با استبداد و فردگرایی رضاشاه انجام گرفت و عدم‌بلوغ سیاسی مردم را درپی داشت.
با ظهور دولت متمرکز و توسعه دولت نوین، رشد طبقه متوسط و افزایش تعداد کارمندان صورت گرفت. این طبقه اجتماعی با لمس جامعه و افزایش تحرک اجتماعی خویش در ادارات و مشاهده اتفاقات سیستم اداری حاکم با انتقادات خود به عرصه خلق رمان اجتماعی پای نهاد که در نهایت رمان این دوران تجسم عینی مشکلات، خواست‌های مردم عادی و حاکی از روح زمان شد.
بهترین روش برای مستندسازی این ادعا، ذکر آثار و تحلیل تصاویر عینی آنهاست. اولین اثر مورد توجه، «تهران مخوف» مشفق کاظمی است که برای اولین‌بار گوشه‌های زندگی اجتماعی عصر خود را بی‌پرده بیان می‌دارد. توصیفات اظهار شده در اثر در راستای کمک به بیان وضع جامعه است؛ مانند:  توصیف تهران و محله‌های مرکزی آن، کارخانه‌های جنوب شهر، شیره‌کش‌خانه‌ها و مراکز فساد، روستای اوین در شمال شهر، محافل اشرافی و... «این اثر تصویری روشن از آشفتگی‌ها و بی‌بندوباری‌های اجتماعی سال‌های پس از مشروطه است»[1]؛ چون:   فحشا، صفات زشت عمومی مانند رشوه‌خواری مقدس‌مآب‌ها، خیانت، فساد طبقه حاکم و دستگاه‌های دولتی، ضدیت روشنفکران آزادمنش با ستم اشراف، تعصبات، جهل و تصویرنمایی خرافات همچون انجام سحروجادو در میان زنان. از مضامین اصلی مطرح در اثر، پرداختن به زن است. در این‌جا زن به‌عنوان موجودی اجتماعی پا به عرصه ادبیات معاصر می‌گذارد زیرا در ادبیات کهن، او شکلی خیالی داشته و به‌عنوان شخصی دارای منزلت اجتماعی در جامعه مطرح نمی‌شده است؛ لذا بیان موضوع زن از منظر تاریخ جامعه‌شناسی ادبیات نیز درخور توجه است. اگر به اقدامات رضاخان در این دوران ارجاع داده شود بی‌تردید یکی از دلایل نمایان‌سازی زن به‌عنوان موجودی اجتماعی نیز مشخص می‌شود. در این دوران او با دادن آزادی ظاهری به زنان، وضع قوانینی برای ایشان، ترغیب آنها به تحصیل و انجام فعالیت اجتماعی، کشف حجاب و ... درهای ورود زنان را به اجتماع می‌گشاید. پس یکی از دلایل، تحولات سیاسی با مشخصه سکولاریزه کردن است، یعنی همان عرفی کردن فرهنگ. حال باید دید وضع زن در این جامعه چگونه به تصویر و تحریر کشیده می‌شود. مناظری که در برابر گسترده می‌شود حاکی وضع نامساعد زنان است. او قربانی اجتماع است. شرایط اجتماعی، زنان را مجبور می‌کند تا به پست‌ترین مراتب اجتماعی سقوط کنند و این سقوط تأمل‌برانگیز است چراکه زن خیالی و آسمانی ادب کهن در اجتماع عینی به نمایش درآمده معاصر، به یک منزلت اجتماعی سقوط می‌کند. از سویی دیگر از چهره معشوق دست نیافتنی به سیمای زنی بازاری جلوه‌گر می‌شود که تماما در راستای سودجویی‌ها و منفعت‌طلبی‌های طماعان صورت می‌پذیرد. این اثر در بیداری مردم و واکنش دیگر نویسندگان اجتماعی تأثیر می‌گذارد و آثاری در این زمینه آفریده می‌شود؛ مانند خلق «روزگار سیاه» خلیلی که در آن علاوه بر ارایه تصاویری از تهران هرزه و فاسد و غرق در عیش با صحنه‌هایی دردناک و نفرت‌آور، روزگار سیاه زنان ایران تصویر می‌شود. در آن نخستین‌بار زن مسلول وارد ادبیات ایران می‌شود. وضع نامطلوب او توصیف و چون اثر پیشین به شکل روسپی جلوه‌گر می‌شود. دیگر مضمون اجتماعی مطرح شده در اثر ازدواج اجباری است که برای ترس از رسوایی به کوشش خانواده دختر صورت می‌گیرد. با تحلیل جامعه‌شناختی، آن دختر که مظهری از دختران جامعه است قربانی ذهن کهنه و سنت‌های پوسیده می‌شود و مجبور به سرکوب جوشش عشق خود می‌شود. او نه انسانی مستقل، بل دربند جبر محیطی است و از حقیقی‌ترین حق بشری، آزادی و اختیار عمل، بی‌بهره است. «کتاب از نظر آگاهی به طرز زندگی جامعه فوق‌العاده قابل توجه است و تفصیلات مشروح و درستی که نویسنده می‌دهد، خواننده را با محیط خانواده‌های ساقط ایرانی به خوبی آشنا می‌سازد.» علاوه بر آن با «یادآوری وضع کشوری که در آن‌جا زنان حامی و سرپرست ندارند[چون خانواده دختر داستان که او را به ازدواج اجباری می‌گمارند] و مرد برای اطفای شهوت خود از ضعف و بیچارگی زن همه‌گونه سوءاستفاده کرده به هرگونه پستی و بی‌شرمی تن درمی‌دهد»[2] وحشت از اجتماع آن دوران را برمی‌انگیزد، چراکه انساندوستی و برابری رنگ می‌بازد. پس زن هرچند به ظاهر در جامعه رضاخانی از حقوقی برخوردار شده اما در عمل نه‌تنها آزاد نیست بلکه در چنبره جبر نظام مردسالارانه که در اعمال اقتدارگرایانه حاکمان حکومتی هم دیده می‌شود، اسیر است. خلیلی در اثری دیگر، «اسرار شب»، بازهم از سرنوشت تلخ زنی حکایت می‌کند که در نتیجه خیانت شوهر به بدکاری افتاده است و قصد انتقام‌جویی از مردان دارد. نکته قابل تأمل در اثر پیشین خلیلی آن است که نویسنده به دلیل وقوف به احوال بشریت و دنیای خود، بر طبیعت ظالم و زندگانی غلط می‌تازد و بر کائنات ناله و نفرین سر می‌دهد. این عنصر همان ویژگی فلک‌نالی کهن ادب فارسی را دربر دارد که در خلال شکواییه ادبای کهن در درک از مقتضیات جامعه و زمان خود بیان می‌شده است؛ لذا مردم زمانه را مخاطب قرار می‌دهد و در لابه‌لای آن به قصد بیداری ایشان داد سخن می‌دهد. می‌توان نتیجه گرفت که این اثر علاوه بر رویکرد جامعه‌شناختی به لحاظ اظهار احساسات و بث‌الشکوی و تعلیم بیداری مردم نیز حایزاهمیت است. مگر وظیفه نویسنده آن نیست که انسان را روی پلی از واقعیت و حقیقت بیدار کند؟ اثر دیگر، «شهرناز» دولت‌آبادی است که نه‌تنها زن را درگیر خدعه شخصیت مرد داستان و ازدواج اجباری نشان می‌دهد، اسیر خیانت، ناسازگاری و بدزبانی شوهر طماع نیز معرفی می‌کند که ثروت او را به باد داده است. حال این پرسش مطرح است که آیا این تصاویر، واقعیت زندگی خانوادگی و اجتماع آن دوران نیست که در موضوعات تحریریافته نویسنده رمان اجتماعی تجسم‌یافته است؟
پیشتر ذکر شد که ظهور کارمندان و رشد طبقه متوسط یکی از پیامدهای دولت‌گرایی بود که نویسندگانی از میان آنان متولد شدند. همین گروه نویسندگان، کارمندان را یکی از تیپ‌های شخصیتی تصویر شده در رمان‌های خود قرار دادند. پس، از دوسو  جابه‌جایی طبقاتی در جامعه مشخص می‌شود:  هم در جامعه و هم در نوشته‌ها که نتیجه مدرنیزاسیون رضاخانی است. محمد مسعود در سه اثر خود، «تفریحات شب»، «در تلاش معاش» و «اشرف مخلوقات»، بی‌پناهی کارمندان دون‌پایه و بی‌پشتوانگی مالی و اجتماعی‌شان را نمایان می‌کند که دارای حالی پوچ و آینده‌ای مبهم‌اند. سه اثر دربر دارنده انتقاد از وضع زندگی تحصیلکردگان نیز است. حال مقایسه کنید با تلاش عرفی شدن فرهنگ با اقداماتی برای رشد و افزایش تحصیلکردگان حتی در میان زنان. هرچند به لحاظ کمّی تعداد تحصیلکردگان فزونی یافت اما با تصاویر ارایه شده در رمان‌ها، وضع زندگی مطلوبی متصور نمی‌شود. از دیگر اجتماعیات مطرح شده در آثار او ذکر احوال جوانانی است که در مراکز تفریحی و کوچه‌ها با گشت‌وگذار و هرزگی جوانی‌شان را تباه می‌سازند و زیرفشار استبدادی سهمگین که درواقع تجسم استبداد نظام حکومتی در واقعیت است، تنها و ترسان به خودکشی می‌گرایند که از منظر جامعه‌شناسی، چگونگی زیست جوانان دوره رضاخانی را دربر می‌گیرد. موضوعاتی چون روابط جنسی و رنج روانی شخصیت‌ها، تجاری که با کلاهبرداری به ثروت رسیده‌اند و انتقاد از وضع ادارات و مدارس از دیگر مسائلی است که بدان می‌پردازد. او با بزرگنمایی پلشتی‌های جامعه متن را در خدمت نظریات اخلاقی و اجتماعی و آموزش اجتماعی به کار می‌گیرد.
با باریک شدن بر همین اشارات، نمایان است که تصاویر ارایه شده در این آثار، نوسازی‌های رضاخان را در گسترش شهرنشینی نیز نشان می‌دهد. در خلال رمان‌های اجتماعی این دوره به طریقی بیزاری و انتقاد از زندگی شهرنشینی نمود می‌یابد که در نتیجه کوشش‌های مدرنیزه کردن کشور در راستای غربگرایی و تغییر الگوی زیست صورت پذیرفته است، پس به نوعی، آن پیدایش انتقاد از حکومت سیاسی است.
 با ارجاع به بندهای نخستین در رابطه با دولت‌گرایی پهلوی، بیان شد که تغییراتی در ساخت دولت و نظام دیوانی صورت گرفت. آن نیز چون دیگر اقدامات پیامدهایی داشت که در رمان اجتماعی نمودار می‌شود. «زیبا»ی محمد حجازی از آن جمله است که علاوه بر شرح اجتماعیات، توصیف دقیقی در روانشناسی اجتماعی دوره دیوان‌سالاری دولت متمرکز پهلوی به دست می‌دهد. در تحلیل روایت اثر آنچه رخ می‌نماید عبارت است از:  فساد جامعه‌ای نیمه‌بورژوا و نیمه‌سنتی؛ فساد اداری؛ اصول اخلاقی حاکم در کل جامعه (بی‌اخلاقی) چون فریبکاری، فرصت‌طلبی، جاه‌طلبی؛ مال‌اندوزی؛ بی‌بندوباری زنان؛ وجود فاحشگان سیاسی و روزنامه‌نگاران هوچی در رأس امور؛ فردگرایی طبقه متوسط که گویی نشانی از گفتمان سیاسی مدرن پهلوی است مبنی بر ایجاد هویت ملی یکپارچه که در پی آن نظام ایلی و عشیره‌ای را از بین می‌برد و فردگرایی را رواج می‌دهد؛ جامعه آرمان باخته که درواقع در عقب طرد آرمان‌های مشروطه پدیدار می‌شود؛ مرگ‌‌اندیشی. او چون دیگر نویسندگان، اخلاقیاتی اصلاح‌طلبانه را هم مطرح می‌سازد. همانگونه که مبرهن است بسیاری از نویسندگان این دوره در پی آموزش بیداری و اصلاح‌طلبی هم هستند؛ اما بر اثر وضع سیاسی و اجتماعی حاکم نظیر:  سرکوب احساسات آزادیخواهانه، طرد آرمان‌های مشروطه، استبداد  و اختناق حاکم، اصلاحات و تغییرات و پیامدهای ناشی از آن و... رمان خود را با شخصیتی تک‌بعدی و مقهور صرف سرنوشت، تسلیم محض در برابر شکست و آشفتگی‌ها، یأس و بدبینی به پایان می‌برند که بی‌گمان نتیجه تیرگی و تاریکی فضای حاکم بر جامعه است؛ لذا با این اوصاف در گستره عمل بیدارسازی راه‌حلی برای رهایی ارایه نمی‌کنند و تنها شانس رهایی به شکل انتظار در ظهور منجی، به مانند رمان‌های تاریخی، در برخی آثار نمود می‌یابد. حال باید دید این تقدیرگرایی و تسلیم محض از کجا نشأت گرفته است. تسلیم و اطاعت قدمتی به طول آمریت دارد. نظام سیاسی و اجتماعی ایران اغلب مبتنی بر روابط آمرانه و اطاعت‌پذیری بوده است. این امر در تعالیم عرفانی نیز دیده می‌شود که تسلیم، هم نوعی فضیلت محسوب می‌شود و هم محافظه‌کاری در برابر قدرت جائر. پس نگرش تسلیم نسبت به حکومت استبدادی رضاخانی هم برگرفته از چنین باورهاست و از آن است که در رمان اجتماعی بدین‌گونه ظاهر می‌شود.
در کل واقعیات اجتماعی و پلشتی‌ها و بدبینی‌های اجتماعی تبلور یافته در رمان اجتماعی به شکل رئالیسم اجتماعی، ناتورالیسم ادبی ظاهر می‌شود و راه را برای ظهور ژانر ادبیات بیمارگونه یا ادبیات پلید شهری باز ‌می‌کند که در آن «نویسنده تمایلات تهدید‌کننده و ویرانگری را که در پس پدیده‌های به ظاهر سالم سیاسی، اجتماعی و صنعتی نهفته است به مقیاسی وسیع و در حقیقت اعتراض‌آمیز تصویر می‌کند تا تأثیرات مخرب اینگونه پدیده‌ها را بر جامعه انسانی و خصایل بشری نشان دهد.»[3] در این ادبیات همان‌گونه که آشکار است آینده‌ای برای جامعه تجسم نمی‌شود. خصلت‌های پاک انسانی به رذیله‌ها بدل می‌شود و جامعه سرشار از پلیدی و بیماری‌هاست. حال پرسش این‌جاست که ذکر چنین موارد، آیا چیزی جزء پیدایی ادراکات و واقعیات اجتماعی عینیت یافته در رمان نیست؟
ضمن واکنش اجتماعی نویسندگانی چنین دوگونه واکنش دیگر در این زمان آشکار می‌شود. کسانی چون علی‌اصغر شریف‌رازی شفاف‌سازی‌ها را خطرناک تلقی کرده و معتقدند که انزجار و فرار از میهن را به‌دنبال می‌آورد، لذا از آن احتراز می‌نمایند. گروهی دیگر رمان‌هایی با بیان آرزوها و در کل با تصویر جامعه عهد طلایی می‌نگارند. «مجمع دیوانگان» صنعتی‌زاده از آن دست است که «شهری کو را نام نیست»، به تصویر می‌کشاند. آن درواقع نخستین اتوپیای ادب فارسی است و بیان آمال و آرزوها، تعلیم برابری و برادری، محبت و عدالت، تکیه بر ضرورت علم و دانایی و... است که در جامعه محو شده است. در آخر شایان ذکر است که این نوشتار، دربردارنده  نظریه جامعه‌شناسی ادبیات «لوسین گلدمن» است که ذکر آن ضرورت می‌یابد. او چهار مشخصه اثر ادبی را در ارتباط با جامعه بیان می‌دارد: الف) منش دقیقا منسجم آن، که هم ارز مسائل اجتماعی زمانه است؛ ب) غنای آن، که به حداکثر آگاهی ممکن نویسنده مربوط می‌شود؛ ج) منش واقعی یا ممکن مجموعه عناصری که اثر را تشکیل می‌دهد، پس اگر دنیای نویسنده شبیه واقعیت زمانه او نیست آرزوی گروه او را وصف می‌کند؛ د)منش غیرفلسفی اثر، چون هر اثر ادبی راه‌های عملی را نشان می‌دهد و این راه‌ها به صورت مفاهیم فلسفی بیان نمی‌شود.
پی‌نوشت:  
[1]حسن میرعابدینی، صد‌سال داستان‌نویسی ایران، ج 1و2، ص 56
[2]یحیی آرین‌پور، از صبا تا نیما، ج2، ص268
[3] سیما داد، فرهنگ اصطلاحات ادبی، ص20


تعداد بازدید :  374