شماره ۵۰۷ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۳ اسفند
صفحه را ببند
ایرانیان و علاقه‌مندی به رنگ‌های سیاه، سفید و سبز

محمد بقایی ماکان  پژوهشگر فرهنگی

رنگ در تمام فرهنگ‌ها، مبین ایده‌ها و اندیشه‌های خاصی است، که گاه به‌عنوان مفاهیم تثبیت شده، برای مردم کاربرد دارد. برای مثال رنگ زرد، حکایت از یأس و افسردگی و ناامیدی دارد و رنگ سفید، نشان صلح و دوستی است. به همین ترتیب رنگ سرخ نماد خصومت و جنگ‌طلبی است. اما لطیف‌ترین رنگی که در همه فرهنگ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و از آن به‌عنوان نشانه‌ای از محبت و عشق یاد می‌کنند، رنگ آبی است که نمونه بارز آن را در آسمانی مصفا یا دریایی آرام می‌توان دید. این دو منظره بیشتر اوقات در شعر، با عمق چشم محبوب مقایسه می‌شود. از این‌روست که شاملو هم عشق را آبی دیده است. آن‌جا که می‌گوید: «‌ای عشق! ‌ای عشق! چهره آبی‌ات پیدا نیست!» گفته‌اند که «سالوادور دالی» صدای خروس را قرمز کشیده و همین‌طور امپرسیونیست‌ها، رنگ‌های مشخص و موجود در طبیعت را چنان انتخاب می‌کنند که دقیقا با آنچه در واقعیت دیده می‌شود، همخوانی داشته باشد. اما در حالت‌های استثنایی، رنگ در جوامع مختلف، گذشته از تعاریف فوق که تقریبا در همه‌جای جهان مشترک است، حامل فرهنگ و رویدادهای تاریخی در آن کشور‌ها است. برای مثال، در فرهنگ ایرانی 3 رنگ بیش از دیگر رنگ‌ها اولویت دارد. یکی از آنها رنگ سیاه است، دیگری رنگ سفید و بعد از آن هم سبز.
رنگ سیاه تاریخی کهن دارد. به این ترتیب که در روزگاران بسیار دور که می‌توان آن را به حداقل 3هزار‌سال پیش مربوط دانست، این رنگ برای حفاظت از زنانی که شب‌ها با کاروان‌ها مسافرت می‌کردند، مورد استفاده قرار می‌گرفت. به این ترتیب که وقتی زنی در کجاوه‌ای می‌نشست، همپالکی آنان(همسرانشان) برای این‌که در طول راه مورد تجاوز و آزار راهزنان قرار نگیرند، پوششی به رنگ سیاه بر سر زنان می‌انداختند تا راهزنان گمان کنند که او مرد است و از حمله به او خودداری کنند یا اگر زنان با چهارپایان سفر می‌کردند، پوششی سیاه بر آنان می‌انداختند تا جنسیت آنها پنهان بماند و به این ترتیب از تعرض کاروان درامان باشند. این همان پوششی است که بعدها به صورت چادر سیاه در فرهنگ ایرانی ادامه می‌یابد و بعد از ورود اسلام به ایران به‌عنوان حجاب همچنان مورد استفاده زنان قرار می‌گیرد که درواقع پوششی ملی است و از همین‌روست که چنین پوششی در دیگر جوامع اسلامی به این صورت وجود ندارد و شکل‌های متفاوت آن برگرفته از همین پوشش سیاه است. علاوه بر این، رنگ سیاه در برخی نهضت‌های ملی نیز نمود داشته است. ازجمله در نهضت ابومسلم خراسانی که به سیاه‌جامگان معروف بودند و پرچم و علم آنان سیاه بوده است. اما مهم‌ترین تاثیری که رنگ سیاه در تاریخ فرهنگی ایران داشته، پس از روی کار آمدن سلسله صفوی است که آنان با توجه به فاجعه عاشورا و مسائل اندوهباری که در این نهضت اتفاق افتاد به توصیه فقهای بزرگ آن زمان مانند ملامحمدباقر مجلسی رنگ سیاه را در پرچم‌های عزاداری به‌کار بردند که پیش از آن مرسوم نبوده است و به این ترتیب در تمامی سوگواری‌ها این رنگ به‌کار برده شد که همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. در کنار رنگ سیاه، رنگ سفید هم از دیرباز مرسوم بوده است. همچنین رنگ سیاه در روحانیت شیعی نیز مبین نسب‌بردن از آل علی(ع)  است.
 در میان بهدینان (زرتشتیان) عقیده بر این است که خداوند شادی را آفرید چنانچه که آسمان و زمین را و از این‌رو باید آن را پاس داشت و دل به کف غصه نباید نهاد و چون چنین است باید از رنگ‌های شاد استفاده کرد و زندگی را تا آن‌جا که ممکن است با شادی‌ها همراه ساخت. از این‌رو ایرانیان باستان حتی در سوگواری‌ها نیز از لباس سفید استفاده می‌کنند و به هیچ‌رو از جامه سیاه برای ابراز اندوه بهره نمی‌گیرند. علاوه بر این روحانیون زرتشتی نیز از جامه سفید یکدست استفاده می‌کنند و در کلیه مراسم خودخواه جشن، خواه سوگواری، رنگ سفید در میان آنان تنها رنگی است که مورد استفاده قرار می‌گیرد و امروزه نیز این رسم کهن همچنان ادامه دارد.
یکی دیگر از رنگ‌هایی که در فرهنگ ایرانی پس از فراگیر شدن تفکر شیعی رواج یافت هم رنگ سبز است که نشانه‌ای است برای کسانی که نسب از امام اول
 می‌برند.


تعداد بازدید :  191