مرگ امیدها، آرزوها و عشقها
محمد عارف دانشآموخته مردمشناسی هنر
آنچه همواره ذهن هر پژوهشگری در هر رشته و گرایشی (حتی فنی و مهندسی) را بهخود معطوف کرده و میکند، بود و نبود فضاهای امن برای آرامش، بقا، آینده و امید زندگی بشر است ولاغیر. در این میان یکی از این بودها «رنگ» و تاثیرات بسیار مستقیم آن در هسته اصلی زندگی هر انسانی است. به بیان دیگر، نبود رنگ بیتردید همه آن کارکردها را بهورطه نابودی میکشاند.
علاوه بر این، رنگها دارای کارکردهای پنهان در خلقت است که نبود آن به منزله دست بردن در خلقت رنگارنگ خداوند است و خسرانی جبرانناپذیر بهدنبال خواهد داشت. خداوند اقدام به خلق همه هستی با ظرافتها و استدلال جاویدان خود بر بشر کرده و انسان را نوبتی دیگر بهعنوان گل سرسبد این همه نعمات و کرامات آفریده است. حالا با این گفتار ببینیم و بیندیشیم در ساختارها و چهارچوبهای شهری موجود که ساخته امیال افرادی شده که هم در رنگآمیزی خدا دست میبرند و هم برخلاف میل روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مردم گام برمیدارند. در کنار این دستکاریها به میل مادی خود آگاهانه یا ناآگاهانه به حذف تمامی آن آرزوهای مردم مبادرت میورزند. تصویری که مردم ما امروز در شهرها شاهدش هستند، ترکیبی از رنگهای تیره و کدر است. رنگهایی که روح ندارند، زنده نیستند و تنها القاکننده مشکلات بیشتر، ناامیدی و یأس هستند. با این اوصاف آیا شایسته است که جهان زیبا و موثر خداوند در رنگ تیره و روشن خلاصه شود؟
درواقع مرگ رنگها به هر قیمتی به منزله مرگ امیدها، آرزوها، عشقها و حیات تمامی انسانهاست! ماکس لوشر و بسیاری از رنگشناسان به تاثیرات رنگ در روان، روح و حتی ژن و طبیعت انسانها پرداختهاند و جای بسی شگفتی است که ساختار شهری تهران و بسیاری از شهرها و بهتبع آن ایران فاقد این کرامت الهی شده است.
شرکتهای خودروسازی بهشدت دراینباره قصور کردهاند، معماران و طراحان شهری نیز بیشتر و بدتر به این اشکال عمده روزگار خود دامن زدهاند. این فقر مطالعاتی و مدیریتی در حوزههای گوناگون انسانشناسی و هنر در ساختار شهری بیداد میکند. آنچه مردم در زندگی روزمرهشان در طول روز میبینند، بدونشک در اخلاقیات آنها تأثیر بسیاری دارد. اغلب دعواها، طلاقها، بیمهریها و سرگشتگیهای انسانها، ریتم سریع و بیاندیشه حاکم بر نظام اخلاقی مردم، عجله و تلخروییها از عوامل بسیار موثر
عدم رنگ و بافت نوری در کوچه، خیابان، محلکار، بازار، ادارات، ورزشگاهها و... است و سهم هیچکس از هیچکس در این قصور کمتر نیست!