فائزه درخشانی فعال مدنی
آیا زن کارآفرینی را دور و بر خود میشناسید؟ کارآفرینی را فقط در نسخههای بزرگش در نظر نگیرید. به مغازهها و کارهای خانگی هم فکر کنید. تحقیقات زیادی در زمینه درآمد زنان در کشورهای مختلف جهان از فقیر تا غنی، انجام شده است. این تحقیقات نشان دادهاند، فواید درآمد زنان به شکل آبشاری به کل خانواده و جامعه میرسد. زنان بیش از مردان درآمدشان را صرف تحصیلات و سلامت کودکانشان میکنند که نتیجه مستقیم آن آیندهای پربارتر برای آن جامعه خواهد بود.
خب از این مقدمه میخواهم چه استفادهای بکنم؟ میخواهم بگویم به دخترانتان یاد بدهید و از آنها بخواهید که بهدنبال کسبدرآمد باشند. یادشان بدهید اگر کارمند بودن را دوست نداشتند یا اینکه امکان استخدام در جایی برایشان فراهم نبود، میتوانند کارآفرین باشند. منظورم این نیست که مهارتهای فنی لازم در این قسمت را به آنها بیاموزید. نه، این چیزها را خودشان یاد خواهند گرفت. به آنها باور و اعتماد به نفس بدهید. به آنها یاد بدهید که شجاع باشند و از شکست نترسند. به آنها بیاموزید که کار واقعا عار نیست. خجالت نکشند از اینکه باید از صفر و از کارهای کوچک شروع کنند. قدم به قدم جلو رفتن را به آنها یاد بدهید و از آنها نتایج درخشان و موفقیتهای بینظیر را لااقل در اول کار نخواهید. به دخترانتان بگویید که دانشگاه و مدرک دانشگاهی تضمین شغل و تجربه برای کسی بهوجود نمیآورد. میدانم دارم کمی شعارگونه مینویسم، اما ما به مقداری شعار در این قسمت نیاز داریم. نرخ بیکاری زنان جوان براساس آمار اعلام شده در تابستان 93 برابر با 43.4 درصد است. این آمار در 24استان کشور بیش از 50درصد و در 11 استان بیش از 60درصد و در 8 استان بیش از 70درصد است. ما ایلام را هم داریم که نرخ بیکاری در آن به 87.7درصد رسیده است. این آمار شما را بهوحشت نمیاندازد؟ برای من که بسیار ترسناکاند. انبوهی از دختران را تصور میکنم که عده زیادی از آنها در سطوح مختلف از تحصیلات دانشگاهی هم بهره بردهاند اما هیچ کاری برای انجام و در نتیجه هیچ درآمدی ندارند. زنان و دخترانی که فکر میکنند اصلا چرا درس خواندند! کسانی که از همان اول انتظار استخدام در موقعیتهای مناسب کاری را دارند و چون این امکان برایشان فراهم نشده است، شاید دچار افسردگی هم شده باشند. به زنان و دخترانی فکر میکنم که احتمالا به اندازه کافی شاد، شجاع و خوشبخت نیستند. مطمئنا ما بهتنهایی قادر به تغییر این اوضاع نیستیم، اما همیشه میشود کارهایی کرد و قدمهایی برداشت. شعارهای بالا شاید اینجا به دردمان بخورند. اگر شجاعت و اعتماد بهنفس کافی به دخترانمان داده باشیم، اگر یادشان داده باشیم که نباید منتظر یک شغل آماده باشند و اگر تشویقشان کنیم که درباره کارآفرینی یاد بگیرند و پشتیبانیشان کنیم که قدمهای اول را بردارند، زندگی آنها را لااقل کمی دگرگون کردهایم. تلاشهای کوچک ما شاید فقط روی زندگی چند نفر اثر بگذارند. اما ممکن هم هست اولین گامها برای تغییرات فرهنگی آینده باشند. آیندهای که در آن شعارها واقعی شده باشند.