«نوروز» را به واقع باید سرایتپذیرترین مناسبتی قلمداد کرد که از یک محدوده خاص آغاز کرده و کمکم دیگر اقوام و اقلیمها را تحت تاثیر خویش قرار داده است. از رقیبان جشن نوروز میتوان به کریسمس و تعطیلات سال نو در ماه ژانویه اشاره کرد که بیش از آن که سنتی مختص یک قوم یا کشور باشند، آیینی مذهبی-مسیحیاند که تعدادی از ممالک غیرمسیحی فقط به دلیل بهرهگرفتن از تقویم میلادی و همچنین مقتضایت دنیای نوین آن را اجرا میکنند. اما باید پذیرفت که داستان نوروز کمی متفاوتتر از کریسمس است. محدوده و گستره عید نوروز به اندازه کریسمس نیست اما توجه به مبدأ این دو مناسبت است که قدر و قیمتشان را تعیین میکند. کریسمس مناسبتی مذهبی است و عجین با فرهنگ مسیحی که عرصهای از شرق دور تا دریای مدیترانه و اقیانوس آرام را تحت تاثر خود قرار داده است. این که چرا بودائیان کره جنوبی و مسلمانان ترکیه تعطیلات خود را با کریسمس هماهنگ میکنند بیشتر تحت تاثیر اقتضائات اقتصادی و جهانی است تا دلیلی بر نفوذ فرهنگی فرهنگ مسیحی، اما نوروز به عنوان عید ملی ایرانیان چنین نیست و هیچ کس مجبور نیست آن را اجباراً پاس بدارد یا در فکر هماهنگی خود با آن باشد.
جشن دولتی-مردمی جهانی
ممکن است برخی نفوذ فرهنگی نوروز در تعدادی از کشورها را یادگار دوران امپراتوریهای بزرگی چون هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان قلمداد کنند که در جواب باید گفت شاید چنین باشد، اما اکنون چه؟ در عصر کنونی چه عاملی آنها را مجبور میکند که به برگزاری مراسم نوروز همت گمارند؟ آن به کنار، همدلی و همراهی دولتها و حکومتها برای برگزاری این مراسم و جمع شدن زیر بیرق «جشن جهانی نوروز» را چگونه تفسیر میکنید؟ پاسخ این است که ساکنان کشورهای حوزه نوروز و همچنین حکومتها و دولتهایشان خود را صاحب این جشن و مناسبت میدانند و در باطنشان خود را بخشی از سرزمین مادر یعنی ایران میپندارند. چنین میشود که امروز برای رسم کردن مرزهای جشن نوروز باید کل خاورمیانه، شبه قاره هند، آسیای مرکزی، سرزمین قفقاز، غرب چین، شمال آفریقا و آسیای جنوب شرقی را لحاظ کنیم. شاید بهتر باشد بگوییم در طول اعصار، نوروز خود، سکان بهدست، مسیر را مشخص کرده و پیش رفته است، آن هم بدون آن که صاحب آن یعنی ایرانیان قصدی برای صدور آن داشته باشند.
ثبت «سند نوروز» به نام ایران
در ترسیم مرزهای جشن نوروز، فقط کشورهایی که این سنت باستانی را داخل مرزهای خود به رسمیت میشناسند لحاظ کردیم، اما اگر قرار بود ممالکی که به دلیل اقامت مهاجران ایرانی و دیگر اقوام درگیر این عید باستانی شدهاند را برشماریم، محدودهای از اروپای مرکزی تا غربی و همچنین آمریکای شمالی نیز باید در این مرزبندی در نظر گرفته میشدند. ثبت شدن روز بیست و یکم مارس به عنوان «روز جهانی نوروز» در تقویم سازمان ملل متحد که در سال ١٣٨٨ اتفاق افتاد اتفاقی بزرگ بود. جالب است بدانید مبتکر این طرح یعنی جمهوری آذربایجان در متن پیشنهادی خود خیلی صریح بر پشت و تبار ایرانی نوروز تاکید کرده بود و انصافاً این بار و برخلاف موارد مشابه دیگر، تلاشی برای مصادره آن به خرج نداد. در این متن که توسط مجمع عمومی سازمان ملل منتشر و تصویب شد، نوروز جشنی با ریشه پارسی و ایرانی که قدمت آن به بیش از سههزار سال میرسد توصیف شده است. جشنی که امروز نزدیک به 400 میلیون نفر آن را گرامی میدارند.