شماره ۳۰۳۹ | ۱۴۰۲ شنبه ۲۶ اسفند
صفحه را ببند
خاطرات یک راننده تاکسی که زندانی یکی از گروهک‌های ضدانقلاب بود
یک زندانی کاملا ویژه!

چندی پیش کتابی از نویسنده‌ای کتاب‌اولی در شهر اصفهان منتشر شد با طرح جلدی جالب که تصویر یک راننده تاکسی در میانه دهه 50 در کشوری غربی روی آن نقش بسته بود. «تاکسی دایموند ۵۳» روزهای اسارت این راننده تاکسی است که فارغ‌التحصیل رشته مهندسی راه و ساختمان از آمریکاست. دکتر غلامرضا شیران، راننده تاکسی دایموند ۵۳، بعد از بازگشت به ایران و ورود به ارتش، به ماموریتی در غرب کشور رفته و طی آن ماموریت، به چنگ حزب دموکرات افتاده و دو سال طعم تلخ زندان‌های مختلف در غرب کشور را می‌چشد، اما او یک اسیر عادی نبوده. محمدمجید عمیدی مظاهری همان نویسنده کتاب‌اولی است که خاطرات خاص و شگفت‌انگیز دکتر غلامرضا شیران را تبدیل به داستانی جذاب و پرکشش کرده است. خبرگزاری مشرق با این نویسنده گفت‌وگویی انجام داده که بخش‌هایی از آن را در ادامه انتخاب کرده‌ایم.

روایت دکتر شیران کاملا مستند است
دکتر شیران انسانی بسیار دقیق و اهل ظرافت است. رشته ایشان مهندسی ساختمان است و ذهنی نظام‌مند و دقیق دارد. یکی از دلایلی که توانست خاطراتش را ثبت کند، همین ذهن دقیقش است. دقت و نکته‌سنجی ایشان باعث شد کار به‌شکلی قوی پیش برود. توصیفاتی که ایشان از ظاهر و رفتار شخصیت‌ها ارائه کرده بود، بسیار دقیق و در حد رمان بود. ایشان عضو هیأت ‌علمی دانشگاه اصفهان و عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی کشور است و در جایگاهی نیست که بخواهد خاطراتش را با غلو و اغراق و تحریف مطرح کند. از سوی دیگر، برای محکم‌کاری از ایشان خواستیم مستندات خاطرات را ارائه کند.

نقشه ساختمان زندان‌ها را هم کشیده بود!
ایشان با یک ساک سیاه‌رنگ چرمی شامل همه اسناد آمد و همه ما را با محتویات داخل ساک و اسنادش حیرت‌زده کرد؛ مثلا جاصابونی که پیش از ورود به زندان آلواتان خریده بود یا حوله حمامش و مهم‌تر از همه، یک دفترچه یادداشت که پر بود از یادداشت‌هایش از زمان‌های بسیار قبل و مربوط به زمان دانش‌آموزی‌اش. ایشان در این دفترچه تک‌تک معلمان و استادان دانشگاهش را با جزئیات توصیف کرده بود. آنجا مطمئن شدیم که با شخصیت دقیقی طرف هستیم. او حتی نقشه ساختمان زندان‌ها و مسیرها را با دید یک مهندس راه و ساختمان کشیده بود. همان جا ما به ایشان کامل اعتماد کردیم و روند کار شکل جدی‌تری به خود گرفت.

یک اسیر کاملا ویژه!
او وقتی اسیر می‌شود، روسای حزب متوجه می‌شوند افسر ارتش است و بسیجی یا سپاهی نیست. این اولین تفاوتش با دیگر اسراست. در درجه دوم متوجه می‌شوند تحصیلکرده است و مدرک فوق‌لیسانس مهندسی از آمریکا دارد. او در زمان اسارت به «کاک مهندس» معروف بوده. زبان انگلیسی‌اش نیز کامل بوده. مجموع این دلایل باعث می‌شود که حزب دمکرات رویش دست بگذارد و از او استفاده تبلیغاتی کند. دکتر شیران در اولین مواجهه‌اش با دوربین خبرنگارهای خارجی، بسیار هوشمندانه برخورد می‌کند و خبر زنده‌بودنش را غیرمستقیم و با ظرافت به دوستانش در کشورهای مختلف و خانواده‌اش می‌دهد و به خبرنگار اجازه نمی‌دهد جواب‌های دلخواه حزب را از او بگیرد، به‌طوری که حزب از این کارش بسیار ناراحت می‌شود.

حتی انگ جاسوسی به او زدند!
شیران آدمی بسیار باتجربه بوده و از تجارب زندگی‌اش در آمریکا استفاده کرده و در دادگاه نیز از این تجربه‌ها بی‌بهره نمی‌ماند؛ دادگاهی که قرار بوده در نتیجه‌اش اعدام شود، اما با ارجاع به وقایع آمریکا که بخشی‌اش ساخته ذهن خودش برای نجات از آن وضعیت بوده، از اعدام رهایی می‌یابد. از آنجا به بعد استراتژی حیات را برای خودش برمی‌گزیند و از شیوه‌های مختلفی برای زنده‌ماندنش بهره می‌برد. او به هیچ وجه یک اسیر عادی نیست. برای همه اتفاقات و افراد تحلیلی دارد و حواسش به حرف همه افراد هست. حتی موقع آموزش‌هایش در کلاس‌های زبان انگلیسی به مسئولان زندان، سعی می‌کند کمبودهای اسرا و ظلم‌هایی را که در حق‌شان روا داشته‌اند، در قالب تکالیف و دیالوگ‌های زبان انگلیسی به آنها منتقل کند. همین تلاش‌هایش برای زنده‌ماندن باعث می‌شود اسرای دیگر انگ جاسوسی به او بزنند.

تشکیل کلاس انگلیسی برای زندانیان
او به درخواست چند نفر از دوستانش از میان اسرا، کلاس زبان انگلیسی تشکیل می‌دهد. شاید نقطه ثقل این کلاس‌ها آگاهی‌بخشی باشد تا بتواند افراد زندان را آماده ادامه مسیر سخت کند. لایه بعدی و مخاطبان دیگرش پیش‌مرگ‌هایی هستند که در زندان حضور دارند و سواد کمی دارند. این ضعف سواد باعث مشکلات زیادی در برخوردهای انسانی با زندانیان می‌شد، اما تقویت سوادشان آنها را به تفکر وامی‌داشت و به آرامی مسیر تحول را برایشان ایجاد می‌کرد.

با الهام از خاطرات دکتر شیران
من روی متن آقای شیران اصلاحات انجام نمی‌دادم و در واقع، متنی داستانی و کاملا جداگانه را با الهام از خاطرات ایشان می‌نوشتم. من کار را فصل‌به‌فصل می‌نوشتم و ابتدا برای ناشر می‌فرستادم و سپس برای دکتر شیران. ایشان نکات لازم را تذکر می‌داد؛ مثلا تلفظ‌های انگلیسی یا واژه‌های کردی را تایید می‌کرد یا اگر نیاز بود از افراد دیگر تایید می‌گرفتیم. به این صورت متن اولیه آماده شد و آن را به چند استاد ادبیات دانشگاه و چند نفر کتاب‌خوان حرفه‌ای و همچنین چند نفری که در کردستانِ آن زمان حضور داشتند و از جزئیات باخبر بودند، دادیم و خواندند. بعد از این بررسی‌ها اصلاحاتی روی متن اعمال شد. این کتاب هفت فصل و یک‌ونیم‌فصل پایانی دارد. فصل اول شامل آغاز ماجراست که با شخصیت دکتر شیران در برهه‌ای از تاریخ، دورتر از ماجرا، آشنا و با آن شخصیت وارد داستان می‌شویم. در پایان داستان نیز به همان شخصیت بازمی‌گردیم.


تعداد بازدید :  78