شماره ۵۰۶ | ۱۳۹۳ شنبه ۲ اسفند
صفحه را ببند
خاطرات سولفرینو

يكى از بانوان شريف كرمونا،كنتس...، كه حرف‌هاى دكتر را شنيده بود و همچنين خود را با نهايت خيرخواهى وقف بيماران كرده بود، با عجله براى اظهار اختلاف نظرش گفت كه به يك اندازه به اتريشى‌ها و متفقين توجه دارد و هيچ تفاوتى بين دوست و دشمن قائل نمى شود. او گفت:  «زيرا سرورمان عيسى مسيح هيچ تفاوتى بين انسان‌ها در عمل نيك قائل نمي‌شدند.» اگر چه ممكن است در ابتدا با مردان ارتش متفقين كه توسط اتريشى‌ها اسير شده بودند با خشونت رفتار شده باشد، اما گزارش‌هاى مربوطه نادرست و مبالغه‌آميز بوده‌اند و به هيچ وجه چنين اظهاراتى را تصديق نمى‌كردند. پزشكان فرانسوى نه‌تنها هر كار انسانى را كه امكان‌پذير بود بدون در نظر گرفتن مليت انجام دادند، بلكه از ناتوانى خود و اين كه قادر نيستند كار بيشترى انجام دهند گله و شكايت مى‌كردند. در اين جا بايد سخنان دكتر سونرير را نقل كنم كه مى‌گفت: «هرگاه به اتاق كوچكى حاوى بيست و پنج تخت در كرمونا كه به اتريشى‌هاى شديدا مجروح اختصاص يافته بود فكر مى‌كنم، عميق‌ترين اندوه در ذهنم تكرار مي‌شود. هنوز مى‌توانم چهره‌هاى لاغر و بى‌روح اين مردان را به خاطر بياورم كه به علت خستگى و عفونت، رنگ در چهره نداشتند و با اشاره و فرياد دلخراش به‌عنوان آخرين شانس زنده ماندن مى‌خواستند كه عضوى از بدنشان را كه مي‌خواستيم نجات دهيم قطع شود و درنتيجه در ميان درد و رنج فراوان و نگاه‌هاى اميدوارانه ما جان مي‌سپردند.»
ادامه دارد...


تعداد بازدید :  370