شماره ۵۰۵ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۳۰ بهمن
صفحه را ببند
خیابان یوسف‌آباد

تاکسی‌ها سر خیابان یوسف‌آباد جا‌به‌جا می‌شوند. نوبت سمند است که مسافرهایش را سوار کند. چهل و چند ساله است راننده‌اش و زنی که در صندلی جلو می‌نشیند هم حدود 40 ساله. کرایه را می‌پرسد و می‌گوید که چرا بیشتر شده:   
- همیشه ‌هزار تومان بود.
- بعد از میدون خیلی سخته خانوم. نمی‌صرفه. ترافیکه، همه ماشین‌ها هم تا اونجا نمی‌برند.
- بله خب، چند روز پیش خودم سوار شدم گفت تا میدون بیشتر نمی‌ره.
- پس خودتون هم دیدین. می‌دونید چیه، خیابون باریکه، ماشین زیاده به‌خصوص این ساعت. یه سرویس که بریم و بیایم پدرمون درمیاد. همین چند روز پیش ماشین وسط راه گاز خالی کرد. ماشین هم سنگینه، دیگه خودتون حساب کنید.
- درست می‌گین.
- الان شما ببین اون طرف چقدر ترافیکه. به خدا هر بار عزا می‌گیرم این مسیر رو برم و برگردم. بیشتریا هم دربست می‌برن. نمی‌صرفه. من هم که این‌جور خطی کار می‌کنم، مجبورم. دربست هم بخوره می‌برم. غیر از این فایده‌ای نداره. دیگه همه‌چیز گرون‌شده خودتون که می‌بینید.
- بله، حالا با این قیمت نفت بدتر هم می‌شه.
-  چاره‌ای نیست دیگه. کاری نمی‌شه کرد. من هم مجبورم با این ماشین کار کنم.
- سر 52 ام پیاده می‌شم.
- 1200 تومان.


تعداد بازدید :  153