[ شهروند ] ملیپوشان فوتبال کشورمان در هجدهمین دوره از رقابتهای جام ملتهای آسیا از نظر نتیجهگیری همان اتفاقی را رقم زدند که در دوره پیش نیز به وقوع پیوست و به جمع 4تیم برتر آسیا راه پیدا کردند، اما این دوره از مسابقات، با حرف و حدیث و انتقادات زیادی همراه بود؛ انتقاداتی که برخی آنها طبق آمارهای بهثبت رسیده، محلی از اِعراب دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد و برخی از آنها هم تنها از روی غرضورزیهای رسانهای است، اما سؤالی که خیلی از فوتبالیها و کسانی که عملکرد تیم ملی را در جام ملتهای آسیا دنبال کردند این است: «چرا تیم ملی خوب بازی نکرد؟»
بدترین عملکرد در خط دفاعی
واضح است که هیچکسی دوست ندارد به نقطه ضعف خود در عملکردی که دارد، اذعان کند و به قول معروف هیچکسی نمیگوید ماست من ترش است و این ضربالمثل را هم در صحبتهای امیر قلعهنویی پس از باخت تیم ملی مقابل قطر میتوانیم پیدا کنیم. یکی از مهمترین مشکلات تیم ملی در این دوره از رقابتها، ضعف شدید در خط دفاعی و در وهله بعد دروازهبان تیم بود، اما سرمربی تیم ملی اعتقاد دیگری داشت و گفت: «من از ساختار دفاعیمان راضی هستم. گلهایی که خوردیم استثنایی بود. اینها به خط دفاعی ربطی ندارد.»
صحبتهای امیر قلعهنویی در حالی مطرح شده که تیم ملی ایران یکی از بدترین دورههای جام ملتهای آسیا را در به ثبت رساندن آمارِ گل خورده برجای گذاشت و تنها در سال 2004و دوره برانکو ایوانکوویچ بود که در آن دوره تیم ملی 8گل وارد دروازهاش شد. تیم ملی همچنین در بسته نگه داشتن دروازه خود عملکرد بهشدت ضعیفی داشت و یکبار و آن هم در بازی مقابل هنگکنگ توانست کلینشیت به ثبت برساند و مثل سال 1972، بدترین آمار خود را در ثبت کلینشیت به ثبت رساند با این تفاوت که تیم ملی در سال 1972موفق شد عنوان قهرمانی مسابقات را بهدست بیاورد. نشان دادن این دو آمار کافی است تا متوجه شویم تیم ملی به هیچ عنوان در خط دفاع عملکرد خوبی نداشته است و علیرضا بیرانوند هم مثل گذشته نتوانست نمایش ایدهآل خود را در میدان به اجرا بگذارد.
بدشانس بودیم؟
کلیدواژهای که خیلیها و حتی کادر فنی تیم ملی هم روی آن تأکید دارد، «بدشانسی» است. این افراد اعتقاد دارند که اگر موقعیت آخر تیم ملی و ضربه علیرضا جهانبخش به دروازه قطر به گل تبدیل میشد، الان ماجرا فرق میکرد و امیر قلعهنویی هم در این رابطه مدعی است: «ما باید مردم را خوشحال میکردیم و به فینال میرفتیم، ولی شانس با ما نبود. من نمیتوانم از بازیکنان ایراد فنی بگیرم و با این حال هم بدشانس بودیم و هم از موقعیتهایمان استفاده نکردیم. بدشانسی زیاد داشتیم مثل همان توپی که به دیرک خورد و به بیرون رفت. ما یک تورنمنت خوب داشتیم، ولی شانس با ما یار نبود. اکثر گلهایی که خوردیم بدشانسی بوده است.»
این صحبتها گزیده اظهاراتی بود که امیر قلعهنویی در موقعیتهای مختلف نشست خبری خود از آن استفاده کرد، اما شانس و اقبال را با خط دفاعی متزلزل میتوان استدلال کرد؟ اگر تیم ملی بدشانس بود با این آمار نامناسب خط دفاعی، باید جلوی سوریه در مرحله یکهشتم نهایی رقابتها میباخت یا مقابل هنگکنگ در مرحله گروهی متوقف میشد یا شاید هم مقابل ژاپن میتوانست اتفاقات دیگری رقم بخورد. ملیپوشان مثل گذشته در خط حمله نتایج و آمار نسبتا خوبی داشتند، اما با دفاع نامطمئن، صحبت کردن از شانس و اقبال، امر دقیقی نیست.
جای خالی یک رهبر در میدان
نبودن یک کاپیتان واحد برای تیم ملی، دردی است که پس از خداحافظی جواد نکونام از تیم ملی همچنان احساس میشود؛ طوری که از جام جهانی 2018به بعد، چندین بار کاپیتانهای تیم ملی تغییر پیدا کرد. با اینکه احسان حاجصفی و علیرضا جهانبخش تا به امروز سابقه نسبتا خوبی در کاپیتانی تیم ملی دارند، اما مشخص است که در تیم ملی یک صدای واحد که کاپیتان تیم باید آن را یدک بکشد، وجود ندارد. طبق گفته خیلی از کارشناسان، تیم ملی تنها در بازی مقابل ژاپن، سر و شکل یک تیم واحد را داشت و در بقیه بازیها سازهای ناکوک زیادی، هماهنگی را از تیم ملی جدا کردند.
اشتباهات را بپذیرید
بازیکنان و کادرفنی تیم ملی فوتبال ایران هماکنون در مسیر انکار اشتباهات هستند و این را هم در رسانهها انعکاس میدهند؛ طوری که انگار هیچ مشکل تاکتیکی و فنیای وجود نداشته است. نتایج و آمار، مهمترین فاکتور برای تحلیل یک عملکرد بهحساب میآیند و اینطور نمیشود که یک تیم، عملکرد فنی خود را بینقص قلمداد کند اما در یک تورنمنت مهم فقط یک کلینشیت به ثبت برساند و 7گل هم دریافت کند. نمیتوان فرد درسخوانی را یافت که مدعی باشد، من اهل درس هستم، اما نمرههای بدی کسب میکنم. باید یک تناسبی میان عملکرد و نتیجه آن پیدا کرد و تیم ملی و کادر فنی آن میتواند به جای انکار اشتباهات روی رویکرد جدیدی که مدعی است، میخواهد آن را پیاده کند تمرکز و نقاط ضعف خود را برطرف کند.
پایان ماجرا
حالا امیر قلعهنویی خیالش از نیمکت خود راحت است و میتواند تا پایان جام جهانی 2026برنامهریزیهای لازم را بدون هیچ فلشبکی به گذشته، پایهریزی کند. او همیشه به شروع تغییرات پس از پایان رقابتهای جام ملتهای آسیا پرداخته و مدعی است که ترکیب بازیکنان پس از این مسابقات تغییر میکند و نسل جدید به تیم ملی تزریق خواهد شد. این نسل جدید میتواند نویدبخش یک اتفاق خوب برای قلعهنویی و تیم ملی باشد تا سرمربی ملیپوشان، آن رویکردی که مدنظرش است در تیم پیاده کند، البته عملی شدن همه این اتفاقات بستگی به تمامی انتخابهای پیش رو دارد و امیر قلعهنویی برای آینده خود تا جام جهانی 2026انتخابهای زیادی از میان بازیکنان و اعضای کادر فنیاش دارد و انتخابهای او میتواند روزهای تلخ یا شیرینی را برای تیم ملی رقم بزند.