شماره ۳۰۱۳ | ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۳ بهمن
صفحه را ببند
گزارش «شهروند» در پایان جشنواره درباره فیلم‌هایی که فراتر از توقعات موجود عمل کردند
پدیده‌های جشنواره چه فیلم‌هایی بودند!؟

[شهروند] روز پایان جشنواره فرصتی خوب است برای فکرکردن و گفتن از 10 روزی که با شور و شوق جشنواره را پشت‌سر گذاشته‌ایم. روزهایی با طعم فیلم و سینما؛ سرشار از احساس دیرینه فیلم دیدن در سالن‌های تاریک. روزهای عطر و بوی فیلم و داستان و هیجان و ماجراهای عاشقانه؛ 10 روزی که پر بود از لذت کشف اتفاقاتی که پیش از جشنواره تصورش را هم نمی‌کردیم: پدیده‌هایی که از عدم سربرآوردند و درخشیدند و وجود خود را به رخ کشیدند و تاریخ ساختند. و همین‌ها هم هستند که سال‌ها بعد، وقتی داریم به روزهای جشنواره 42 فکر می‌کنیم، به یاد خواهیم آورد.
از نظر کیفی بیراه نیست اگر بگوییم که دوره چهل‌ودوم جشنواره فیلم فجر نیز مثل دوره‌های گذشته بود. جشنواره‌ای با چهار-پنج فیلم خوب، چند فیلم متوسط و انبوه فیلم‌های بد و ضعیفی که حضورشان در جشنواره شگفت‌انگیز به نظر می‌رسید. به‌خصوص که گفته می‌شد این فیلم‌ها از بین صدوچند فیلم متقاضی حضور در جشنواره انتخاب شده‌اند و این ناامیدکننده بود که فیلم‌های حاضر در بخش رقابتی جشنواره را عصاره و چکیده بهترین‌های سینمای ایران در یک سال اخیر بدانیم. اما فارغ از این جوزدگی و نگرانی مقطعی؛ وقتی دیگر دوره‌های جشنواره -حتی آن دوره‌هایی را نیز که به بهترین دوره‌های تاریخ جشنواره معروفند- در نظر می‌آوریم، می‌بینیم که اوضاع از نظر آماری همواره چنین بوده و به همین میزان فیلم خوب و متوسط داشته‌ایم که یعنی تا بوده چنین بوده و به احتمال زیاد چنین هم خواهد بود! اما در یک مرور کلی، جشنواره چهل‌ودوم غافلگیری چندانی نداشت، یعنی فیلم‌هایی که فراتر از توقعات موجود و پیش‌داوری‌‌های ذهنی عمل کنند که پیش از آغاز جشنواره درباره فیلم‌ها وجود داشت، در بین فیلم‌های امسال زیاد نبودند. با این حال، این به معنای بی‌ستاره‌بودن جشنواره امسال نیست و چندین و چند فیلم مختلف را می‌توان مثال آورد که بهتر از آنچه تصور می‌شد، عمل کرده و فراتر از انتظار ظاهر شدند و رضایت بیشتر مخاطبان را جلب کردند.
آنچه در پی می‌آید، مروری است بر این چندین و چند فیلم که بیراه نیست اگر آنها را پدیده‌های جشنواره فجر امسال بنامیم. البته ذکر این نکته الزامی است که فیلم‌هایی مانند «صبحانه با زرافه‌ها»، «باغ کیانوش»، «مجنون»، «احمد»، «بی‌بدن» و حتی «نوروز» را نیز می‌شد در این فهرست آورد. اما بسیاری از آنها از ابتدا نیز جزو شانس‌های جشنواره محسوب می‌شدند و این مطلب بنا دارد به پدیده‌ها بپردازد. به فیلم‌هایی که امید موفقیت چندانی نداشتند، اما موفق شدند!

ظاهر؛ داستان شیرین عشق
در سانس پایانی روز اول جشنواره، در بین کسانی که می‌خواستند به تماشای این فیلم بروند، شاید حتی یک نفر هم نبود که فکر کند این فیلم در پایان جشنواره جزو لیست بهترین‌ها یا پدیده‌ها انتخاب خواهد شد. در واقع سروشکل «ظاهر» این تصور را ایجاد می‌کرد که با فیلمی ساده و شهرستانی مواجه‌ایم که برخلاف الگوی رایج فیلمسازی شهری، چندان در بند قصه‌گویی نیست؛ چیزی مثل فیلم‌های جشنواره‌ای یا حتی تله‌فیلم‌هایی که در دهه ۸۰ ساخته می‌شد. نتیجه اما چیزی غیر از این بود و «ظاهر» فیلمی شریف، داستانگو و سالم بود که در کنار تصاویر بدیعی که شاعرانگی بسیاری را برمی‌انگیخت، مخاطب را به‌راحتی جذب کرده و سبب شد «ظاهر» یکی از روان‌ترین آثار جشنواره نام گیرد.

تمساح خونی؛ تولد یک کارگردان!
بسیاری از بازیگران روی صندلی کارگردانی حتی نیمی از کاریزمای دوران بازیگری خود را نیز نشان نمی‌دهند. این انتظار برای فیلم «تمساح خونی» نیز وجود داشت و همین هم باعث شده بود در مورد «تمساح خونی» که به خاطر نام جواد عزتی بمب خبری بزرگی بود، تردیدهای زیادی وجود داشته باشد. اما فیلم خود چیز دیگری بود و نشان می‌داد که عزتی در نخستین تجربه فیلمسازی‌اش گام بلندی برداشته است. نتیجه این گام بلند یک کمدی فانتزی خوش‌ریتم مانند «تمساح خونی» است که مخاطبش را درگیر داستان کرده و در کنار آن هم در اکثر دقایق می‌خنداند. این موفقیت باعث شده از‌ الان بسیاری «تمساح خونی» را یکی از شانس‌های سینمای ایران در گیشه سال آینده بدانند.

قلب رقه؛ عشق در دل حادثه
ظاهر «قلب رقه» نشان از یک فیلم ارگانی بی‌جذابیت و الکن داشت، اما فیلم خود یک اثر عاشقانه سرپا و خوش‌داستان است که توانسته با خلق تعلیق‌هایی درست مخاطب را تا انتها نسبت به ادامه داستان خود کنجکاو نگه ‌دارد. این فیلم با اینکه داستانی فشرده دارد و جا برای نفس‌کشیدن تماشاگر باقی نگذاشته، اما چون از ریتم نمی‌افتد و روایت داستان و شخصیت‌هایش نیز رنگی از اغراق ندارد، مخاطب را در کمتر لحظاتی از روایت از دست می‌دهد. همین هم باعث شده «قلب رقه» یکی از معدود آثار سینمای مقاومت باشد که به دور از خلأ بزرگ آثاری از این دست این توقع را ایجاد کرده که در اکران عمومی با موفقیت‌هایی مواجه
 خواهد شد.

آپاراتچی؛ شیرینی عشق
فیلم‌هایی که با محوریت سینما ساخته می‌شوند، عموما تنها در خدمت عشاق سینما و دلسوختگان این صنعت هستند. فیلم‌هایی که شاید تنها برای عشق‌فیلم‌ها جذاب باشند و جز این، جذابیت چندانی برای مخاطب عام نداشته باشند. «آپاراتچی» اما هر دو طیف مخاطبان خود را راضی نگه می‌دارد. فیلمی طناز که با لحظات کمدی درست خود توانسته فضا و لحظاتی دوست‌داشتنی برای مخاطبانش فراهم آورد. در حقیقت؛ «آپاراتچی» نمونه بسیار خوبی برای یک فیلم شریف با شوخی‌هایی سالم و خانوادگی است که پتانسیل جذب مخاطب انبوه را نیز دارد.

معجزه پروین؛ داستان یک شاعر
وقتی نام این فیلم در بخش مسابقه جشنواره امسال منتشر شد، تصورها حول یک تله‌فیلم کلیشه‌ای از روی زندگی پروین اعتصامی می‌چرخید، اما آنچه در این اثر دیدیم، یک پرتره جسورانه از زندگی این شاعره بزرگ کشورمان است. حسن مهم فیلم در آن است که از زاویه روایت نوینی برای ورود به این موضوع استفاده کرده است. همچنین فشردگی داستانی برای مرور فرازهای مهم زندگی هنری پروین سبب پرمایه شدن روایت شده است. قرار دادن قطب‌های داستانی منفی برای یک فیلم پرتره، توجه به وجوه عاشقانه اثر، رسیدگی توامان به زندگی شخصی و ادبی پروین، در نظر گرفتن تقریبا تمام حوادث مهم سالیان آخر حیات، فضاسازی‌های شاعرانه و دستاویز قرار دادن شاخصه‌های حرفه‌ای در طراحی قهرمان از «معجزه پروین» فیلمی ساخته که بسیار فراتر از انتظارات عمل می‌کند.

نپتون؛ دغدغه‌های بزرگ و کوچک!
«نپتون» فیلمی درباره کودک و نوجوان است؛ درباره نقش و حضور آنها در خانواده و نوع برخورد والدین با آنها و البته با شناخت درستی که از کودکان و نوجوانان امروز دارد، ارتباط خوبی نیز با آنها برقرار می‌کند. با این حال، فیلم در این سطح متوقف نمی‌ماند و با شخصیت‌پردازی مناسب تقریبا تمام کاراکترهایش -به دور از اغراق‌های دراماتیک مرسوم آثاری از این دست- دغدغه‌های بزرگسالان را هم وارد روایت کرده و از قبل این درهم‌تنیدگی، روایتی ظریف و جذاب حاصل می‌آورد که به‌خوبی روی مخاطب تاثیر می‌گذارد. این ظرافت‌های محتوایی و روایی سبب شده «نپتون» از یک فیلم صرفا نوجوانانه خارج شده و تبدیل به فیلمی همه‌شمول شود که داستانش برای تمام طیف مخاطبانش جذابیت دارد.

پرویزخان؛ فریاد روح قهرمانی
این یک نکته بسیار مهم است که یک ارگان برای بیان وفاق ملی دوربین خود را از لوکیشن‌های کلیشه‌های این حوزه خارج کرده و به فضاهای جدید ببرد. «پرویزخان» اگرچه می‌توانست طراحی روایی دیگری داشته باشد، اما با همین سروشکل نیز رضایت بسیاری را به دست آورده و توانسته ضمن مرور شیرین خاطرات برهه‌ای مهم در تاریخ فوتبال کشورمان، دست به نقدی اجتماعی از جامعه دهه ۶۰ کشور نیز بزند. این جریان خزنده نقد اجتماعی در کنار سجایای اخلاقی شخصیتی چون پرویز دهداری به موقعیت‌هایی ختم شده که جذابیت‌های زیادی برای مخاطب خواهد داشت. فیلم به‌خصوص در فصل پایانی -با تاکید بر پایان خوش- روح قهرمانی مستتر در ذات خود را فریاد کشیده و وجدان حماسی مخاطب را قلقلک می‌دهد. این رویکرد که باعث می‌شود مخاطب با خاطری خوش سینما را ترک کند، یکی از فاکتورهای موفقیت این فیلم می‌تواند باشد!


تعداد بازدید :  249