امیر خامنه عکاس خبری
چند روزی است که مراسم اختتامیه سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر را پشت سر گذاشتهایم و بنا بر تکراریترین جمله همه جشنوارههای فیلم فجرِ سالهای ماضی، سیمرغهای جشنواره امسال نیز بالاخره به پرواز درآمدند و همچون هُمای سعادت بر سر و شانه خوش اقبالها نشستند. القصه، با فروکش کردن تب جشنواره فرصتی دست داد تا نکتهای را که مدتها در ذهنم بالا و پایین میپرید و خودش را به در و دیوار میزد روی کاغذ بیاورم. میپرسید چه نکتهای؟ عرض میکنم. امسال نیز همچون سالهای گذشته، با شروع جشنواره فیلم فجر شاهد تکرار کلیشهایترین اظهارات همه سالهای گذشته و حال – احتمالاً آتی - جشنواره از زبان برخی دوستان بودیم. اظهارنظرهایی مبنی بر پایین بودن سطح کیفی و فنی فیلمها، عدم مدیریت و برنامهریزی مناسب جشنواره و قس علی هذا. اظهارنظرهایی که گویی هیچ منطق و استدلال محکمی پشت سر نداشته و جالبتر اینکه معمولاً هم از طرف افراد غیر کارشناس مطرح میشوند. در این میان کم نیستند افرادی که همه سال برای دیدن فیلمهای جشنواره سر و دست میشکنند اما وقتی از آنها حال و هوای جشنواره را جویا میشوید با رویی ترش کرده جواب میدهند: «افتضاح!». یعنی هر سال دقیقاً همین واژه را تکرار میکنند و این سوال را در ذهن ما میپرورانند که پس از چه رو سال بعد نیز برای دیدن همین فیلمهای افتضاح سر از پا نمیشناسند؟ نمیدانم شاید هم یه نوع پز روشنفکری باشد این احوالات. مثلا به گفتوگوی این دو نفر توجه کنید، هر چند شک ندارم خود شما هم این قبیل دیالوگها را بارها شنیدهاید: خوب چه خبر؟ امسال جشنواره رفتی؟... آره چندتایی فیلم دیدم... خوب چطور بود؟... افتضاح! وقتم تلف شد. خوب شد تو نیومدی، حتی از پارسال هم بدتر بود...! شخصا در حل این معادله درماندهام و نمیدانم با این روند بدتر شدن فیلمها و برقراری سیستم هر سال دریغ از پارسال، صنعت سینمای ایران چرا بعد از 33 دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر هنوز با خاک یکسان نشده است! به راستی مشکل کجاست؟ یعنی فوج سینماگران پیر و جوان ما، در پی سالها تجربهاندوزی و بهرهگیری از تکنولوژی برتر سینمای جهان، هنوز که هنوزه حرف درخوری برای ارائه ندارند؟ شاید هم سطح توقع مخاطب ایرانی با دیدن فیلمهای روز دنیا بیش از حد لازم و ممکن بالا رفته و مقتضی است که کمی از ارتفاعش کم شود! در هر صورت احتمالا هیچ کس جواب روشنی برای حل این پارادوکس ندارد. در انتها شاید بد نباشد اشارهای هرچند مختصر به شرایط کاخ جشنواره یا همان سالن همایشهای برج میلاد خودمان هم داشته باشیم. امسال که گذشت، باشد که برای سالهای بعد تمهیدی مناسب اندیشیده شود و مدعوین گرامی حاضر در سالن نمایش فیلمها اعم از میهمانان رسمی و عوامل فیلمها و دوستان و آشنایان مسئولان سالن و غیره و ذلک که در بینشان پیر و برنا و کودک شیرخوار هم به وفور دیده میشود، کمی هم به نویسندگان و منتقدان سینمایی فضا بدهند تا ایشان نیز موفق شوند با حداقلی از آرامش روحی و روانی روی یکی از صندلیهای سالن نشسته و به کار خود برسند. با تخمین بنده حداکثر ۱۰۰ صندلی برای این افراد باید کافی باشد! باور نمیکنید...؟ بشمارید!