زهرا رامهران کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
از دیگر رمانهای تاریخی - تعلیمی میتوان از «مانی نقاش» نام برد که باعث اغراء حس میهنپرستی و فداکاری نسبت به دولت و ملت میشود و ضمن پرداختن به تاریخ کهن، توصیف رمانتیکی از زندگی و عشق مانی به دست میدهد. با نظر به ذکر عشق، گفتنی است که اولین رمان تاریخی این دوران «شمس و طغرا» خسروی است که پس از مشروطه و «در نهایت ملالت و افسوس به حال وطن عزیز و ابناء وطن» نوشته شده است و مضمون اصلی آن داستانی از جنگ و عشق و در عین حال حرمت نگهداری والیان وطنپرست است و در دل به وضع اجتماعی نیز اشاراتی دارد؛ چون: نظام حکومتی مستبد، اقدامات نو دولتیان، قدرت خواهی، جاهطلبی، محیط فاسد، انزجار از اشرافیت، فقر، بیامنیتی اجتماعی که در خلال روایت عشق بیان میشود. همانگونه که مبرهن است احساساتیگری و رمانتیسم نهتنها در این اثر بلکه در دیگر آثار نیز دیده میشود؛ لذا عاملی میشود برای دور شدن از هدف اصلی رمان تاریخی یعنی تاریخنگاری، چراکه اغراق و احساسات کاذب باعث میشود که واقعیت تاریخی بیان نشود و به نوعی «ناسیونالیسم رمانتیسم» ظاهر شود. رمانتیسم، هم در قهرمانپردازی و هم در بیشتر رمانهای این دوره عنصری غالب محسوب میشود که درواقع راهی برای فرار از واقعیت [4] و به بیان دیگر واکنش اجتماعی فرار نویسنده و در کلیتی فراگیر، واکنش فرار جامعه است از واقعیاتی که نویسنده و اجتماع را در اندوه و تحسر جلال اشرافیت و شاهزادگان و امیران از کف داده در حصر میکند، لذا راقم عصر با احیای ارواح بزرگان باستان در زمینههای تاریخی نوشتار خود به یاری رساندن و آرام کردن مردمان درگیر جامعه خود میپردازد. میرعابدینی با بیان شواهد و استناد به سخن «کاسیرر» مبنیبر آنکه: «در لحظات بحرانی زندگی اجتماعی انسان، آن نیروهای عقلانی که در برابر پیدایش تصورات افسانهای کهن ایستادگی میکنند دیگر به قدرت خود اطمینان ندارند. در این لحظات، زمان افسانهبار دیگر فرا میرسد»، رمان تاریخی را با نمایش اغراقها و احساساتیگریها، افسانه عصر پس از شکست مشروطه و آرمانی کردن گذشته بر میشمرد[5] و حال نکته اینجاست که آیا ظهور افسانه چیزی جز بیان تمنیات و آمال برآورده نشده است؟ همین جا نقبی زده میشود به روش جامعهشناسی ادبیات «لوسین گلدمن» مبنیبر ساختارگرایی تکوینی یا تاریخی که مفهوم اساسی آن را جهانبینی برمیشمرد. او اثر ادبی را در برگیرنده جهانبینیای میداند که در تعریف آن به آرزوها و احساسهایی اشاره میکند که در کلیت متن و کلیت اوضاع اجتماعی در روند تکوین اثر نمایان میشود[6]. حال با این روش، افسانهای که تجلی آرزوها میشود یا رمان تاریخیای که در لایههای درونی خود احساسات را بیان میکند چیزی نیست جز نشانه ترکیب و استحاله اجتماعیات در دل رمان تاریخی و قرابت اجتماعیات و رمان تاریخی.
علاوهبر بیان احساسات، رمانهایی نیز نوشته میشوند که توجیهات اخلاقی چون: ندامت وجدان، ترس از عدالت الهی و ورود به راه راست در آنها نمود مییابد. «آشیانه عقاب» مؤتمن از آن دست است. پس رمان تاریخی وارد ساحت دیگر، یعنی موعظههای اخلاقی هم میشود که بازنمودی از رمان تاریخی - تعلیمی است. درون این رمان، شورش فردی منفور و مطیع حکومت بودن مثبت قلمداد میشود که خود نمایانکننده سیاست استبدادی و آمرانه رضا شاهی است. ایجاد ارتش نظامی و تمرکز بر قدرت در گفتمان سیاسی رضاخانی، نشانهای است از سرباز پروری و انقیاد آحاد جامعه و تسلیم که نمونه تبلور آن در همین رمان است. تسلیم در برابر فرامین آمرانه و حتی در برابر حکومت استبدادی از مضامین اجتماعیای است که در گذرگاه تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران بسیار تکرار شده و در این دوران هم که دیده امید مردمان به حکومت است چونان گذشته باقی میماند. البته این امر به تفکرات دینی ایرانیان نیز برمیگردد که بهعنوان احتیاط و محافظت از خود در برابر حکومت مطلق سفارش میشود، پس همین جا یکی دیگر از مضامین اجتماعی رمان که ترویج محافظهکاریهای اخلاقی است نیز نمود مییابد.
بنابر آن چه رفت، اهم مضامین بیان شده در آثار این دوران عبارت است از: ناسیونالیست ایرانی و باستانگرایی (ناسیونالیسم بومی یا باستانگرا) و مواظبت از افتخارات و شکوه و جلال مملکت، آرمانگرایی و آرمانی کردن گذشته تا مرز تولد افسانههای تخیلی، ساخت فضاهای حماسی و بیان معیارهای عالی سلحشوری در مبارزات ضدبیگانه و میهنپرستی و وطنپروری، نژادپرستی و اسلامپذیری، قهرمانپروری و منجییابی یا همان اسطوره ظهور منجی/ سوشیانت که نهتنها در ادبیات آرمانی کهن ایران بلکه در ادبیات کهن بیشتر ملل دیده میشود و آن واکنشی است به نیازهای اجتماعی و تمنیات و آمال برآورده نشده، یأس، تحسر، اندوه، ملالت و افسوس از حال و ابناء وطن، تأکید بر مردانگی و انساندوستی، انزجار از شورش فردی و در مقابل منقاد حکومت بودن و فداکاری در برابر دولت و ملت، ترویج محافظهکاریها و توجیهات و موعظات اخلاقی و تعلیمی( اندیشه اخلاق گرایی و مصلحت جویی/ رمان تاریخی ـ تعلیمی)، انعکاس تحولات تاریخی و سیاسی عصر، عشق و احساسات(رمانتیسم تا بروز ناسیونالیسم رمانتیسم) و ... .
همانگونه که مبرهن است نمودهای اجتماعی در رمان آغاز عصر دوره پهلوی اندک است و بیشتر بازتحولات سیاسی است؛ اما رفتهرفته با اصلاحات و اقدامات رضاخانی اجتماعیات نمود بیشتری مییابد و رمان تاریخی به حاشیه میرود و رمان اجتماعی پدیدار میشود که اصل و اساس نمودهای اجتماعی دوران پهلوی اول در آن جای میگیرد. برای مستند کردن این ادعا کافی است به رمان «دامگستران یا انتقامخواهان مزدک» صنعتیزاده نگاهی شود که بیآنکه حتی رمان اجتماعی محسوب شود در روند تاریخی و تحولات سیاسی رضاخانی در راستای نمایانسازی پیچیدگیهای اجتماعی نظام رضاشاهی گام بر میدارد. در جلد اول، قهرمان انسانی آرمانگراست اما در جلد دوم، حریص و دسیسهگر؛ پس هرچه از ابتدای حکومت فاصله گرفته میشود و فضای حاکم بر جامعه رو به تاریکی میرود، تیرگی در فضای رمانها هم آشکارتر میشود.
این شکل از رمان تاریخی در آغاز حکومت پهلوی اول در دوران نومیدیها و در برابر تحولات سیاسی و تاریخی متولد میشود و بیش از آنکه در بطن خود جریان فکری جامعه را منعکس کند، در لایههای پنهانی خود علت ظهورش را نشان میدهد و آن چیزی نیست جز کنش اجتماعی نویسنده که با پذیرش وحدت نویسنده و خواننده، کنش آحاد جامعه در برابر شرایط سیاسی و تاریخی و جامعه عصر نیز تلقی میشود. نویسنده، فردی است اجتماعی؛ پس امری طبیعی است که در برابر جریانات جامعه دست به کنش اجتماعی بزند زیرا براساس نظریات جامعهشناسانه کنش بهعنوان ابتداییترین عنصر مشترک زندگی اجتماعی بشری است دربرگیرنده مجموعه رفتارهایی که انسانها بهعنوان یک موجود اجتماعی برای رسیدن به اهداف معین نسبت به یکدیگر انجام میدهند. این عمل جهتگیری شده به سوی شخص دیگر، اصطلاحا کنش اجتماعی است که در نویسنده رمان تاریخی این عصر، دیگر به سوی یک شخص نیست بلکه به سوی اشخاص و عوامل محیطی حاکم است که در این زمان حقارت و سرخوردگی و یأس را برایش به ارمغان آورده و میرعابدینی هدف آن را یافتن هویت و امنیت میداند. لب کلام اینکه به گفته همو تنها راه تسکین دردها و آلام و تعبیر نیازهای انسان آن روز یادآوری میراث کهن بوده و پاسخی درخور جز این نداشته است.
پینوشت:
[4] سعید بزرگ بیگدلی و حسین علی قبادی، «چشمانداز ادبیات معاصر و نظری بر کتاب از نیما تا روزگار ما»، در فصلنامه علوم انسانی، ش1، ص56
[5] میرعابدینی، همان، ص49
[6]ر.ک. لوسین گلدمن، نقد تکوینی، ترجمه محمد تقی غیاثی، تهران: بزرگمهر، 1369
رمان تاریخی وارد ساحت دیگر، یعنی موعظههای اخلاقی هم میشود که بازنمودی از رمان تاریخی - تعلیمی است. درون این رمان، شورش فردی منفور و مطیع حکومت بودن مثبت قلمداد میشود که خود نمایانکننده سیاست استبدادی و آمرانه رضا شاهی است.
اهم مضامین بیان شده در آثار دوران مشروطه عبارت است از: ناسیونالیست ایرانی و باستانگرایی (ناسیونالیسم بومی یا باستانگرا) و مواظبت از افتخارات و شکوه و جلال مملکت، آرمانگرایی و آرمانی کردن گذشته تا مرز تولد افسانههای تخیلی، ساخت فضاهای حماسی و بیان معیارهای عالی سلحشوری در مبارزات ضدبیگانه و میهنپرستی و وطنپروری، نژادپرستی و اسلامپذیری، قهرمانپروری و منجییابی یا همان اسطوره ظهور منجی/ سوشیانت.
اما رفتهرفته با اصلاحات و اقدامات رضاخانی اجتماعیات نمود بیشتری مییابد و رمان تاریخی به حاشیه میرود و رمان اجتماعی پدیدار میشود که اصل و اساس نمودهای اجتماعی دوران پهلوی اول در آن جای میگیرد.
رمان تاریخی در آغاز حکومت پهلوی اول در دوران نومیدیها و در برابر تحولات سیاسی و تاریخی متولد میشود و بیش از آنکه در بطن خود جریان فکری جامعه را منعکس کند، در لایههای پنهانی خود علت ظهورش را نشان میدهد و آن چیزی نیست جز کنش اجتماعی نویسنده که با پذیرش وحدت نویسنده و خواننده، کنش آحاد جامعه در برابر شرایط سیاسی و تاریخی و جامعه عصر نیز تلقی میشود.