محمد بقایی ماکان مترجم و پژوهشگر
اقبال عموم به استفاده از قلیان موضوعی تاریخی است و به تاریخچه چپق و قلیان در ایران برمیگردد. احمد کسروی در کتابی با عنوان «تاریخچه چپق و قلیان» این مسأله را مورد بررسی قرار داده است. کسروی در آن کتاب نتیجه گرفته ایرانیان اگرچه با توتون و تنباکو آشنا بودند اما مصرف آن را به صورت جدی برای اولینبار در ماجرای آشنایی با غربیها آموختند. آنها استعمال قلیان را از عثمانیها و تا حدی هم از عربها یاد گرفتند. در مورد چپق هم باید گفت ایرانیان این وسیله را از روی پیپ که استفادهاش در فرنگ مرسوم بود ساختند. وقتی پیپ به ایران آمد، جای دخانیاتی را که به صورت دیگری استعمال میشد گرفت. در اصفهان که بسیاری از دستاوردهای غربی ازجمله آینهکاری شکل ایرانی به خود گرفت، فرمهای مختلفی برای قلیان به وجود آمد که حتی زیباتر و شکیلتر از اشکال خارجی آن بود. در ایران قلیان بیشتر متوجه محافل سنتی شد و چپق که شکل دیگری از پیپ به حساب میآمد و در عثمانی مرسوم بود، از طرف افراد متشخص به کار گرفته میشد. رفتهرفته شکلهای دیگری از پیپ که در ایران به چپق معروف است (در اصل این واژه در عثمانی مرسوم بود) در بین روستايیان معمول شد و شکل غربی آن در شهرها به صورت پیپ از طرف اشخاص متشخص در مجالس به کار برده شد. استفاده از این وسیله تا همین اواخر هم رسم بود و با توتونهای خارجی گرانقیمت و معطر به وسیله افراد متمول و چهرههای بزرگ سیاسی به کار برده میشد. در برخی از مجالس بوی معطر و گرانقیمتتر پیپ نوعی تفاخر با خود به همراه داشت. در بین سیاستمداران بهطور مشخص «امیرعباس هویدا» جزو افرادی بود که پیپ از او دور نمیشد. او در همه مجالس و مهمانیها و حتی در سخنرانیهای رسمی پیپش را به همراه داشت.
قلیان از سه دهه پیش شیوع بسیاری در میان جوانها پیدا کرد و طرفداران بسیاری یافت. حتی در رستورانها و اماکن عمومی هم قلیان حضور داشت. استفاده از این وسیله اما در ادامه ممنوع اعلام شد. با توجه به شیوع بیحد و حصر دیگر موادمخدر و سکرآور، پیدا نیست از چه رو چنین حرکتی ممنوع دانسته شده است. بههرحال میتوان این اقدام را به نوعی توجه به سلامت جامعه دانست. با این وجود مسأله اینجاست که سلامت جامعه محدود به مسأله دخانیات نیست. مهمتر و تاثیرگذارتر از دخانیات، باید از موادمخدری نام برد که گفته میشود از هر ماده دخانی راحتتر به دست میآید. استفاده از مواددخانی که از طریق قلیان، پیپ یا چپق در معرض استفاده قرار میگیرد را میتوان به نوعی «مجلس آرایی» تشبیه کرد. طبیعی است که در هر مهمانی و تجمعی که به گفتوشنودهای دوستانه و سرگرمکننده محدود میشود، افراد غالبا در پی استفاده از عواملی هستند که انگیزهای برای گفتوشنود و بیشتر و محرکی برای بیشتر گفتن و خندیدن به وجود بیاورد. از اینرو، گذشته از محرکات مصنوعی دیگر، قلیان و سایر وسایل دخانی عاملی برای تأمین چنین نظری به حساب میآیند. بنابراین طبیعی است که برخی از افراد خواسته یا ناخواسته به استفاده از آنها رو کنند. روی آوردن محافل دوستانه و فامیلی به چنین عوامل محرکزایی بیشتر به این سبب است که اصولا جامعه فاقد مراکز تفریحی کافی یا برنامههای سرگرمکننده کافی است. زیرا شخصی که در طول هفته بهطور جدی و با سعی و تلاش بسیار از بام تا شام مشغول کار است، شبهای آخر هفته را زنگ تفریحی در زندگی خود میداند و در ساعات فراغت سر آن دارد که بیشتر اوقات خود را فارغ از مسائل جدی و عبوس بگذراند. با این وجود از آنجا که فرهنگ اجتماعی گاه در سطح مطلوب قرار نمیگیرد، ذهن آدمیانی از این دست متوجه انگیزههایی میشود که محرکی برای پدیدآمدن سرخوشیهای آنی و لذتهای زودگذر باشد. اگرچه در ظاهر جامعه پیدا نیست، اما با تحقیقی اندک و تأملی نه چندان عمیق میتوان دریافت وسایلی از این دست در غالب مهمانیهایی که در سطح جامعه برگزار میشود، به وفور مورد استفاده قرار میگیرند. یک بررسی جامعهشناسانه در تمامی جوامع نشان میدهد، وقتی اندوه و الم بر تفریح و نشاط غلبه مییابد افراد آن جامعه به سوی مواد تسکیندهنده و آرامشبخش روی میآورند. رایجترین نمونه این مواد استفاده از توتون و تنباکو در انواع مختلف است. به نظر میرسد با تهیه آماری ابتدایی میتوان به این واقعیت پی برد و از مصرف سیگار در کشور بهرغم گران بودن آن دانست که توجه به عوامل تسکیندهنده و انگیزههایی که سبب آسایش زودگذر میشود و موجب تسکین خاطر است، تا چه میزان بالاست. مصرف سیگار در ایران تا آنجاست که براساس آمار رسمی روزانه 6میلیارد تومان از این ماده دخانی به وسیله جامعه ایرانی دود میشود و به هوا میرود. از سوی دیگر گفته میشود رقم قابل توجهی از این مقدار به وسیله جوانانی که برخی از آنها زیر 15سال دارند مصرف میشود. بنابراین میتوان این موضوع به ظاهر سطحی را در یک نگاه جامعهشناسانه به صورت عمیق نگریست و آن را معیاری برای میزان آرامش یا عدم آن در جامعه دانست. از سوی دیگر این رقم را میتوان الگویی برای پریشیدگی احوال هر جامعهای به حساب آورد.