شماره ۵۰۲ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۷ بهمن
صفحه را ببند
پرچمدار موسیقی خراسان

محمدرضا ممتازواحد منتقد

موسیقی کهن و غنی خراسان بزرگ با آن گستردگی جغرافیایی و پراکندگی قومی، در زمره معدود میراث شفاهی- معنوی ایران‌زمین است. دیاری با خنیاگران گونه‌گون؛ از بخشی‌ها و عاشق‌ها تا اوستاها و لوطی‌های فراموش شده. بخشی‌های شمال خراسان معمولاً با دو تار و آواز خود به اجرای منظومه‌هایی چون زهره و طاهر، صنم و غریب، کوراوغلی و نیز مقام‌هایی چون نوایی، تجنیس، شاه خطایی و چند نوع جعفرقلی می‌پردازند و راوی داستان‌ها و افسانه‌های قومی و مقامات خویش هستند. عاشق‌ها؛ نوازندگان سرنا، قشمه، کمانچه و دهل هستند و معمولا آواز نمی‌خوانند. اوستاها (در شرق و مرکز خراسان) نیز با دوتار و آواز خود قطعاتی چون جمشیدی، نوایی، شیخ احمد جامی، الله، چهاربیتی، سرحدی، آهو، جَل، اُشترخچو و مشق پَلتان را اجرا می‌کنند. مضمون غالب قطعات عرفانی است و صاحبنظران، موسیقی شرق خراسان را غنی‌ترین گنجینه فرهنگ موسیقی در میان مناطق مختلف ایران به شمار می‌آورند. [هشت بهشت، موسسه فرهنگی-هنری ماهور] و اما لوطی‌های درحال سفر و راوی اخبار و وقایع که دیگر از نسل شان تنها نام و یادی است که بر سر زبان‌هاست.
از جمله طلایه‌داران موسیقی آن دیار شادروانان استاد محمدحسین یگانه، استاد حاج قربان سلیمانی، استاد ذوالفقار عسکریان، استاد غلامعلی پورعطایی و همچنین استاد درحال حیات، نورمحمد درپور هستند. شخصیت‌هایی که به واقع گنجینه در گنجینه بوده و هستند و اگر از هنرمندان فوق‌الذکر نامی به میان آمد به دلیل شاخص بودن آنها از جمیع جهات فنی و احساسی است که در فقدانشان هنرمندی در آن حد و اندازه نیست که تداوم‌بخش و انتقال دهنده این روند هنری و به عبارتی «وارث هنری» باشد.
تنها بازمانده از آن کاروان خنیا، استاد نورمحمد درپور است. این خنیاگر پیشکسوت، راوی و نوازنده دوتار است. ایشان فنون نوازندگی دوتار و همچنین روایت‌های حماسی و تغزلی را از کودکی نزد استادان مطرح آن زمان خراسان آموخت و نسبت به فراگیری سبک‌های خوانندگی حلقه ذکر و همچنین مثنوی‌خوانی و غزل‌خوانی بسیار همت نهاد. ایشان از معدود بازماندگان صاحب سبک در خنیاگری خراسان و نماد موسیقی عرفانی آن دیار است. ذکرخوانی، منقبت‌خوانی، معراج‌خوانی و بسیاری دیگر از هنرهای رو به فراموش که چون دُری، مکتوم در موسیقی نواحی ایران است.
استاد از کیفیت صدایی بسیار مطلوب و مطبوعی برخوردار است به‌ویژه از جهت جنس صدا (که در مورد ایشان بسیار لطیف است) و همچنین حال صدا که بسیار با احساس می‌خواند. سوز و گداز صدای ایشان نیز از سوختگی درون حکایت دارد. استادی و قدرت اجرای او در جشنواره موسیقی برلین در ‌سال 2002 م. تماشاگران را سخت تحت‌تأثیر قرار داد ولی با این حال نورمحمد درپور هیچ‌گاه اصالت و هویت بومی و محلی خود را از یاد نبرد و در تمام اجراهای برون مرزی‌اش همواره با لباس آیینی منطقه خود و دستاری که بر سرداشت به اجرا پرداخت و به همین جهت از کشور آمریکا به جهت حفظ اصالت، جایزه ویژه دریافت کرد.
حال هنرمندی میراث‌دار با این همه‌سال کسوت و تجربه، اکنون در تنهایی و کسالت روزگار می‌گذراند و گویا از ذهن جامعه هنری فراموش شده است! به‌زعم فرزندش (فاروق درپور) وی این روزها حتی توانایی تکلم ندارد: «نزدیک به 83‌سال از عمر استاد نورمحمد و 75‌سال از سابقه هنری ایشان می‌گذرد. پدرم چهارده ماه است که در بستر بیماری افتاده.او که با خواندن و قرائت روزانه یکی، دو جزء قرآن زندگی می‌کرد حال دیگر توانایی تکلم کردن ندارد و تنها قطرات اشک است که از گوشه چشمان او روانه می‌شود ...» [ندا سیجانی، روزنامه ایران، 01/10/93] موسیقی نواحی ایران این روزها شرایط مساعدی ندارد. آرش اوستا سرپرست گروه موسیقی اوستا در این‌خصوص می‌گوید: «هیچ‌گونه برنامه تدوین شده و اصولی برای موسیقی نواحی ایران که تشکیل‌دهنده ملیت و وحدت اقوام ایرانی است وجود ندارد. چندین جشنواره ... برپا شد اما به‌دلیل نداشتن چشم‌انداز، [عدم] راهکار درست و سلیقه‌ای برخورد کردن با این نوع موسیقی تعطیل شده است ...» [همان]
البته باید اذعان داشت که جشنواره‌های موسیقی کشور خدماتی هم داشته‌اند ولی به‌هرحال اگر عملکرد تمامی این جشنواره‌ها و همچنین متولیان فرهنگ و هنر کشور و به‌خصوص رسانه ملی به معنای واقعی مثبت بود؛ نام و هنر این استاد بزرگ نبایدتا به این حد مغفول و فراموش شده می‌ماند. موسیقی نواحی و مشاهیر آن را بیشتر و بیشتر پاس بداریم.  

 

 


تعداد بازدید :  240