| برنا مسروری | روزنامه نگار |
خبرِ به صحنه رفتن جدیدترین نمایش بانوی تئاتر ایران پری صابری، میتوانست خبر بسیار خوب و مسرتبخشی برای دوستداران هنر نمایش بهطور اعم و طرفداران کارهای این کارگردان قدیمی بهطور اخص باشد، اگر نمایش «باغ دلگشا» تا این اندازه بیهویت نمیبود! آه بله، اما گویی جور دیگری نمیشد این یادداشت را شروع کرد.
از همان ابتدای نمایش و با هنرنمایی توأمان تلخک و راوی، شاهد پخش کلیپهایی هستیم که گاه در راستای کمک به سیر روایی داستان و گاه گویی تنها برای ضربه زدن به آن است. بماند که این میان مخاطب کوچکترین ارتباطی بین تصاویر مربوط به جولان اسبهای وحشی در محیط طبیعیشان و لذتی که از آزادی خود میبرند با افکت صوتی جنگ که روی این تصاویر آمده پیدا نمیکند. در آن دقایق که بیپایان مینمود و پیدرپی نیز تکرار میشد، بهنظر میرسید حتی استفاده از برخی پلانهای فیلم «شجاع دل» به مراتب در انتقال مفهوم جنگ موفقتر عمل میکرد تا آن افکتهای صوتی کذایی و مخلفات دورش (این البته تنها نظر و سلیقه شخصی نگارنده است.)
نمایش «باغ دلگشا» قصد داشت هم به زندگی و احوال شخصی شیخ اجل سعدی شیرازی بپردازد هم حوادث تاریخی آن دوران را مرور کند و هم شاهبیتهای سعدی از گردش با پدر در بازار و رها کردن دست او تا ترشرویی با مادر و عشق و یتیمنوازی و راه و رسم زندگی و البته مسائل کلی و جهانشمولی چون بد بودن جنگ، چپاول، دروغ و... را نیز در کنار همه اینها بازگو کند. هدفی که متاسفانه حتی با ارفاق نیز به آن دست نمییابد. زمان نمایش نسبتا طولانی است اما به هیچعنوان از قدرت داستانگویی آثار قبلی پری صابری برخوردار نیست و نتیجه کار بیشتر به کلاژی میماند که تنها ارتباط بین تکههای مختلف و پراکنده آن تکرار نام سعدی یا حضور خودش یا تلخک یا راوی و خواننده و البته نمایش اسلایدهایی از مزرعه آفتابگردان و مینیاتورهایی با کیفیت پایین است.
البته در میانه این هرجومرج نمیتوان از سوالهای کاراکتر پیرزن در ابتدای نمایش درخصوص سعدی و تاریخ نیز غافل شد، زیرا باسمهای بودن آن چنان ضربهای به بیننده میزند که یقینا مخاطب برای لحظهای شک میکند آیا نشانی سالن نمایش را درست آمده است یا نه! زیرا بعید است که حتی امروز در اتودهای نمایشی - دانشجویی هم بتوان چنین موارد را مشاهده کرد. در پایان اینکه واقعا پری صابری را چه شده که با کارنامهای قابلقبول بعد از مدتها اینچنین نامرتب به صحنه بازگشته است؟ و اینکه به راستی چرا باید به یادماندنیترین صحنه از جدیترین اثر او آن هم در یکی از بهترین سالنهای نمایش پایتخت - که طبعا میتواند میزبان اجراهای موسیقی یا نمایشهای دیگری نیز شود – صحنه رقص یکی از کنیزکان کچل دربار شاه باشد؟
* «تو ای پری کجایی» یا «سرگشته» ترانه مشهور و ماندگاری است با شعر هوشنگ ابتهاج و آهنگسازی همایون خرم در دستگاه همایون که نخستینبار با صدای حسین قوامی اجرا شد.