شماره ۲۹۶۱ | چهارشنبه 15 آذر 1402
صفحه را ببند
روایت پر کشیدن 3 شهید جنبش دانشجویی

واقعه 16آذر 32 از آن دست وقایع تاریخی است که خاطرات و روایت‌های آن برای وجدان‌های بیدار و علاقه‌مندان به تاریخ بسیار تأمل‌برانگیز است. ماجرای شهادت بزرگ‌نیا، قندچی و شریعت رضوی از این دست روایت‌هاست.
پایگاه مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به نقل از اسناد در این‌باره چنین نوشته است:
«...حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زدوخورد شود. عده‌ای از سربازان، دانشکده فنی را به‌صورت کامل محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. آنگاه دسته‌ای از سربازان با سر نیزه از در بزرگ دانشکده وارد شدند. اکثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشکده خارج شوند. در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید و او که مرگ را به چشم می‌دید و خود را کشته می‌دانست، دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعاری کوتاه بیرون ریخت: «دست نظامیان از دانشگاه کوتاه!». هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. به‌خصوص که بین محوطه مرکزی دانشکده فنی و قسمت‌های جنوبی، سه پله وجود داشت و هنگام عقب‌نشینی عده زیادی از دانشجویان روی پله‌ها افتاده و نتوانستند خود را نجات دهند، مصطفی بزرگ‌نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدی شریعت رضوی که ابتدا هدف قرار گرفته، به سختی مجروح شده بود بر زمین می‌خزید و ناله می‌کرد و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود و از گلوله‌باران اول مصون مانده بود که یکی از جانیان با رگبار مسلسل سینه او را شکافت. بعد از پایان درگیری‌ها احمد هنوز زنده بود؛ او را به یکی از بیمارستان‌های نظامی تهران منتقل کردند. درحالی‌که در درگیری‌ها لوله شوفاژ در مقابل احمد ترکیده بود و آب جوش تمام سر و صورت او را به‌شدت مجروح کرده بود، با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او ابا کردند و 24ساعت بعد او مظلومانه شهید شد. مظلومیت قندچی به حدی بود که حتی بعد از شهادت، به خانواده‌اش گفته بودند که احمد را با دو شهید دیگر در امامزاده عبدالله دفن کرده‌اند. برادر شهید قندچی گفت: «بعد از اینکه فهمیدیم احمد را در مسگرآباد دفن کرده‌اند با خانواده شریعت رضوی و بزرگ‌نیا به مسگرآباد رفتیم و قبر شهید را نبش کردیم و او را مخفیانه به امامزاده عبدالله بردیم و در آنجا در کنار دوستانش به خاک سپردیم.»

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  186