پدرام ابراهیمی طنزنویس
[email protected]
خبرنگار پاکت شیر پرچرب را از جیب جلیزقهاش بیرون آورده و به مدیر شرکت تولیدکننده آن میدهد: «شما برای خواهر و مادر خودتون هم از همین شیر میبرید؟» مدیر کارخانه لبنیات: «خجالت بکش! جلیزقه چیه؟! پس این ویراستار روزنامهتون برای چی حقوق میگیره؟!» خبرنگار: «بحث رو عوض نکنید. پرسیدم شما از همین شیر...» مدیر کارخانه لبنیات: «بله شنیدم. ما در جهت اهداف ضدتورمی صنف، اقدام به استفاده از روغن گیاهی استاندارد نمودیم که مجوز آن را هم میتوانم برای شما فاکس کنم.»
خبرنگار به رئیس انجمن صنفی حمایت از تولید گاو و گوساله: «تولیدکننده میگوید شما مجوز استفاده از پالم را صادر کردید. آیا با علم به مضرات این ماده اقدام به صدور مجوز کردید؟» رئیس انجمن: «خیر این مجوز به ما ارتباطی نداره. ما از اول هشدار داده بودیم که استفاده از این ماده برای سلامتی مصرفکننده مضره و دولت هم در جریان این امر قرار گرفته بود.»
خبرنگار به معاون امور پالم وزارت بهداشت: «صنف تولیدات گاوی اعلام کرده استفاده از پالم در شیر با اطلاع شما انجام شده.» معاون وزیر: «در این مورد باید سازمان استاندارد پاسخگو باشد و ما بهعنوان متولی دولتی امر بهداشت از همان اول – یعنی زمان ورود مادها به ایران- نسبت به استفاده از چربی گیاهی در شیر هشدارهای لازم را داده بودیم.»
خبرنگار: «آقای استاندارد! دولت معتقده شما درباره اعلام وجود پالم در شیر کوتاهی کردید. آیا این امر رو میپذیرید؟» رئیس سازمان استاندارد: «اتفاقا بنابر شواهدی که از ویديوچک به دست اومده، ما اولین سازمانی بودیم که نسبت به وجود روغن پالم در شیر هشدار دادیم. متأسفانه اتاق بازرگانی با وارد کردن این کالا در حجم انبوه، زمینه استفاده از اون رو فراهم آورد.»
خبرنگار: «آقای اتاق! موسسه استاندارد شما رو مسئول ورود پرحجم پالم به کشور میدونه. آیا این مسئولیت را میپذیرید؟» رئیس اتاق: «مگه توی مترو لندن بمب گذاشتیم که مسئولیتش رو بپذیریم؟ شما میگید واردات پرحجم؛ اصلا یک اتاق چقدر جا داره که ما این همه پالم در آن وارد کنیم؟ متأسفانه باید افشا کنم علوفهای که برای تغذیه گاوها استفاده میشد، پالم بنیاد یا همان Palm Base بوده و در این رابطه علوفهکاران باید پاسخگو باشند.»
خبرنگار: «علوفهکار محترم! شما به علت بیدقتی در کاشت علوفه سالم مورد انتقاد جامعه هستید؛ چه دفاعی دارید؟» علوفهکار: «دفاع خطی! خب معلومه که این حرف صحت نداره چرا که خود گاو علوفه سالم و ناسالم رو تشخیص میده و اگر علوفه ما مشکلی داشته باشه، یقینا خود گاو آنقدرها هم خر نیست که آن را بخورد و اگر شما عقیده دارید گاوها این اشتباه را مرتکب شدند، دیگر چرا یقه بنده را میگیرید؟ بروید از خودشان سوال کنید.»
خبرنگار: «گاو جان! شیری که شما تحویل جامعه دادید، از همان اول پالم داشت یا خیر؟» گاو: «مااااااا؟! ممممممم...! مااااااا! مــااااااا!» (به شاخ پدرم اگر روحم از جریان خبر داشته باشه. اصلا به قیافه من میخوره بدونم پالم چیه؟ مگه خود شما تا یک ماه پیش میدونستید؟!)
(تلفنهمراه خبرنگار به صدا درمیآید.) سردبیر: «الو؟! کجایی؟ شیر دستته بذار زمین بیا دفتر روزنامه».
(خبرنگار خودش را به دفتر روزنامه میرساند و میبیند رئیس شرکت تولیدی لبنیات، رئیس انجمن صنفی حمایت از تولید گاو و گوساله، معاون امور پالم وزارت بهداشت، رئیس موسسه استاندارد، رئیس اتاق بازرگانی، زارع علوفهکار و حتی گاو در اتاق سردبیر ایستادهاند.)
سردبیر: «این حضرات گرامی از تو به دلیل نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی شکایت کردند. این بود دستمزد اعتماد من به تو؟ اینطوری میخواستی دختر من رو خوشبخت کنی؟! آخه آبدوغ! رقیق! شیرخشک! سرلاک! تو اصلا میدونی شیر پرچرب چیه؟ با اون جلیزقهات! خب...! ضابط قضایی هم که تشریف آوردند...»