سعید اصغرزاده
لابد میپرسید«یک وجب و چهار انگشت» چه تیتری است و موضوع چیست؟ موضوع برمیگردد به ماجرای «حقی» و تعدادی از اسیران ایرانی که در اردوگاهی در عراق با تعدادی از منافقین بهخاطر دعوت اسرا به پیوستن به این گروهک درگیر و 72 نفر از آنها در فضایی کوچک زندانی میشوند، در این وضع به هریک از آنها فقط یک وجب و چهار انگشت فضا اختصاص پیدا میکند و به نوبت، ایستاده و میخوابیدند. آنها داوطلبانه به جنگ رفته بودند و نمیتوانستند داوطلب خیانت به آرمانهایشان بشوند و...
بله! امروز میخواهم در این ستون یک کتاب داوطلبانه دیگر که سرشار از خصلتهای داوطلبی است به شما معرفی کنم؛ کتاب درباره خاطرات رزمندگان استان گیلان با عنوان «یک وجب و چهار انگشت» است که در آن خاطرات شفاهی «عظیم حقی» با مصاحبه و تدوین محمد پورحلم منتشر شده است. کتاب خاطرات شفاهی عظیم حقی از کودکی تا تمام شدن دوران اسارت را روایت میکند؛ بخش اول کتاب درباره کودکی عظیم حقی در شهر کومله از توابع لنگرود و آمیخته با کار کشاورزی، شالیکاری و اتفاقات اوایل انقلاب در شهر کومله است. بخش دوم کتاب نیز درباره جنگ و اعزام عظیم حقی بهعنوان بسیجی است که وی به رضایتنامه جعلی از پدر و مادر خود اقدام کرده، از این طریق اعزام جبههها شده و در عملیات کربلای پنج اسیر میشود. باقی اتفاقات کتاب هم خاطرات دوران اسارت وی در تکریت عراق است که خاطرات بسیار جالبی را ازسال 66 تاسال 69 که وی به وطن بازمیگردد، در بر میگیرد.
کتاب خاطرات کودکی را بازگو میکند که در کودکی سختیها و مشقتهای زیادی کشیده است، در نوجوانی درگیر انقلاب میشود و در جوانی هم به جبهه میرود. در مناطق قوچسلطان، جفیر و باختران و.... مشغول دفاع میشود و در عملیاتهای مختلفی ازجمله کربلای 5 و... شرکت میکند و به اسارت درمیآید. خاطرات دوران اسارت، تلخیها و شیرینیها، رنجها و شکنجهها و... بخش عمدهای از خاطرات او را تشکیل میدهد. این کتاب علاوه بر اینکه خاطرات دوران انقلاب و جنگ را در بردارد. از نظر بومشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی دهه چهل تا هفتاد نیز حایز اهمیت است.
بیشتر حجم کتاب به خاطرات حقی از شکنجهها و سختیهای زمان اسارت در عراق اختصاص دارد. نوع روایت به شکلی رسمیتر از فضای معمول خاطرهنگاری در این سبک آثار است که این امر میتواند برآمده از شخصیت متفاوت حقی باشد. یکی از برجستهترین ویژگیهای کتاب «یک وجب و چهار انگشت» دوری از فضای قهرمانسازی و روایت صادقانه زشتیها و زیباییهای دوران اسارت در کنار هم است؛ چنانچه همانطور که شرح رشادتها و پایداری رزمندگان اسلام به تفصیل عنوان میشود از خیانتها و آدمفروشیهای برخی از اسرای ایرانی نیز سخن به میان میآید که این همه نشان از روایت حقیقت در قالب خاطرهنگاری است و باعث جذاب شدن کتاب شده است. حقی خاطرات خود را در کتاب«یک وجب و چهار انگشت» بیشتر در قالب داستانوارههایی به زبان اول شخص مفرد بیان کرده و کمتر از دیالوگ در شرح خاطرهها استفاده کرده است. این خصیصه باعث شده است که مخاطب بتواند به سادگی با اتفاقات کتاب همذاتپنداری کند و خود را در جای راوی قرار دهد.
روایتهای او از انقلاب و جنگ، خاص و ستودنی است؛
«... خالق عمو» یواشکی گفت: «به کسی چیزی نگو، اما مثل اینکه آخوندا قیام کردن و میخوان شاه رو بکشن؛ میگن شاه ضد دین و اسلامه.» من که از شاه تصور مثبتی داشتم و حتی عکسش را روی دیوار خانه چسبانده بودم حسابی تعجب کردم...» (ص38)
روایتهای کتاب تا عملیات کربلای پنج و به اسارت رفتن «عظیم حقی» و بعد، آزاد شدنش و رسیدن بر سر مزار خودش در کومله لنگرود ادامه دارد:
«به بچهها گفتم: منو پایین بیارید، میخوام فاتحه بخونم.» درست روی سنگ قبرم پایین گذاشتند که روی آن نوشته بود: بسم ربالشهداء والصدیقین، پاسدار اسلام مفقودالجسد عظیم حقی!...» (ص314)
تاریخ نشر: بهمن 1393 تعداد صفحات: 340 قطع: رقعی شابک: 2-063-175-600-978 نوبت چاپ: سوم قیمت: 200,000 ریال
شمارگان: 2500