شهروند| در حالی که افزایش اعتیاد و طلاق در دهههای اخیر در ایران تعداد فرزندان بيسرپرست و بدسرپرست را افزایش داده است، رئیس سازمان بهزیستی آمار بچههای تحت پوشش این سازمان را در حدود 23هزار کودک اعلام میکند و میگوید: از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون 310هزار بچه در شیرخوارگاهها و سایر مراکز نگهداری این سازمان ساماندهی شدهاند.
آمارها از افزایش تعداد کودکان بيسرپرست و بدسرپرست در ایران خبر میدهد و از سوی دیگر خیریهها و سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه کودکان بيسرپرست و بدسرپرست هم از افزایش مراجعانشان در سالها و درستتر این است که بگوییم در یکدهه اخیر میگویند. سازمان بهزیستی پیشتر اعلام کرده بود تعداد کودکان بيسرپرست و بدسرپرست در ایران سالانه بین یک تا 2درصد افزایش مییابد و کلانشهر تهران در صدر شهرهای کشور از نظر تعداد کودکان بيسرپرست است. براساس همین آمارها سازمان بهزیستی در حال حاضر سالانه در حدود 2هزار تا 2هزار و دویست کودک جدید را در مراکزش پذیرش میکند و از سوی دیگر در هر سال حدود 2هزار نفر که تحت پوشش مراکز این سازمان زندگی میکردند با ورود به بازار کار یا ازدواج از چرخه پوششی بهزیستی خارج میشوند و تعدادی از این 2هزار نفری که سالانه از بهزیستی میروند همان بچههایی هستند که توسط افراد خیر یا خانوادهها به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند.
همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی در گفتوگو با «شهروند» درباره آمار بچههای بيسرپرست تحت پوشش این سازمان و این که چه تعداد از بچههای بيسرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند، گفت: «ما در کل کشور 9هزار بچه را در مراکز شیرخوارگاهی بهزیستی تحت پوشش داریم و حدود 16هزار بچه را در مراکز شبهخانواده نگهداری میکنیم و تقریبا به همین اندازه بچه هم توسط خیران و خانوادههایی که بچههای بيسرپرست به سرپرستی گرفتهاند، نگهداری میشوند. از اول انقلاب تا به امروز حدود 310هزار بچه بيسرپرست در ایران ساماندهی شدهاند.»
رئیس سازمان بهزیستی یکی از دلایل افزایش تعداد کودکان بيسرپرست در شهرها بهویژه شهری مثل تهران را ادامه معضل حاشیهنشینی در این شهر دانست و گفت که نهتنها در تهران بلکه در همه کلانشهرها، مناطق حاشیهای زمینهساز افزایش انواع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، قاچاق موادمخدر و مسائل مشابه آن هستند که در نهایت این مسائل به فروپاشی خانوادهها و آسیب دیدن کودکانشان میانجامد و موجب افزایش آمار بچههای بيسرپرست یا بدسرپرست میشود. او در ادامه به «شهروند» گفت: مشکلی که در ارتباط با افزایش بچههای بيسرپرست در شهرهای بزرگ وجود دارد این است که علل و عوامل اصلی که موجب میشود یک بچه از محیط امن خانواده محروم و راهی خیابان شود به درستی شناخته نشده یا اگر شناسایی شده راهکارهای اجرایی در شهرها برای کاهش و مدیریت این عوامل زمینهساز این آسیبها نیاز به بازنگری دارد.»
پیش از این براساس آمارهای سازمان بهزیستی سه شهر کشور بهعنوان شهرهایی که بیشترین تعداد کودکان بيسرپرست و بدسرپرست را دارند اعلام شدند: تهران، خراسان رضوی و کرمان. هنوز هم به گفته هاشمی، آمار کودکان بيسرپرست در این شهرها با همین نسبت و ترتیب بالاتر از دیگر شهرهای کشور است. آنچه آمار کودکان بيسرپرست در تهران را نسبت به دیگر شهرهای کشور افزایش داده البته مسأله پایتختی و جمعیت بیشتر تهران نسبت به شهرهای دیگر است. در عین حال به گفته کارشناسان اجتماعی، تهران به دلیل تراکم بالای جمعیتی و ساختار زندگی مدرنتر که به افراد اجازه میدهد در میان جمعیت انبوه این شهر کمتر شناخته شده بمانند، ظرفیت بالاتری برای اسکان مهاجران و همچنین تمرکز و شکلگیری کلونیهای بزهکار دارند. این را «فریبا ذاکر»، جامعهشناس شهری میگوید و به نقش پررنگ حاشیهها در افزایش تعداد کودکان بيسرپرست اشاره میکند: «به هر حال حاشیهنشینی در همه شهرها از جمله تهران با افزایش آسیبهای اجتماعی نسبت مستقیم دارد چرا که درواقع بخش عمده شبکه بزهکاری در شهرها از مناطق حاشیهای آنها تغذیه میشود. در این مناطق حاشیهای تنها افراد بزرگسال زندگی نمیکنند بچههایی به دنیا میآیند که بسیاری از آنها پدران یا مادران معتاد، به زندان افتاده یا فعال در باندهای قاچاق موادمخدر دارند و از زمانی که به دنیا میآیند درواقع بدسرپرست هستند و این روند زندگی در آینده بسیاری از آنها را بيسرپرست میکند و آنها در خیابانها رها میشوند.»
به گفته ذاکر اگرچه بسیاری از بچههای بيسرپرست رها شده میتوانند ناشی از خانوادههای آسیبدیده مناطق حاشیهای تهران باشند اما این تنها عامل افزایش تعداد این بچهها در دهههای اخیر نیست. او از اعتیاد و طلاق بهعنوان یکی از عوامل مهم افزایش تعداد بچههای بيسرپرست اشاره میکند و میگوید: «اعتیاد در شکل پیشرفتهاش والدین را به نقطهای میرساند که خانواده را رها میکنند. اگر پدر به این مشکل دچار شود، مادر خانواده مسئولیت سرپرستی بچهها را باید برعهده بگیرد، زنان سرپرست خانوار هم در ایران از حمایتهای لازم برخوردار نیستند و در نتیجه این احتمال وجود دارد که پس از مدتی توان نگهداری فرزندانشان را نداشته باشند.»
به گفته این جامعهشناس شهری، به همان اندازه که آمار طلاق و فروپاشی خانواده در شهری مثل تهران بالاست به همان اندازه هم زنجیره آسیبهای دیگری که در ارتباط با همین موضوع تعریف میشوند و گسترش مییابند هم بیشتر است. او ادامه داد: «ما در حوزه آسیبهای اجتماعی بهویژه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بسیار عملکرد ضعیف، جزیرهای و درواقع باید گفت غیرموثری داشتهایم. به همین دلیل است که تعداد کودکان آسیبدیده و بيسرپرست و همچنین کودکان بيهویت و کودکان بيشناسنامه در حال افزایش است و این بچهها تنها بخشی از نتیجه شکست سیاستهای اجتماعی است. همین امروز هم اگر برای حمایت از این بچهها و توانمندسازی آنها برنامههای اجتماعی درست و دقیقی تعریف نشود، چشمانداز آینده شهرهای ما با وجود بچههایی که در چنین شرایطی بزرگ میشوند، آینده تاریکی از نظر مسائل و بحرانهای اجتماعی خواهد بود.»
او بر ضرورت توجه به مسأله افزایش تعداد کودکان بيهویت در ایران تأکید میکند و میگوید: «این مسأله کماهمیتی نیست که بچههایی در ایران متولد میشوند که در هیچجا هویتی از آنها ثبت نمیشود، این بچههای بيهویت در آینده رودرروی جامعهای که هویت و شخصیت اجتماعی را از آنها گرفته و آنها را از حق تحصیل و تغییر زندگیشان محروم کرده، خواهند ایستاد.»